مباهات به جنین های سقط شده - بازخوانی سیاست های فرمایشی کنترل جمعیت در ایران اسلامی

دریا

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
j2.jpg


پژوهشکده عفاف:
در روزهای اخیر کاهش نرخ رشد جمعیت ایرانیان بحث داغ اغلب رسانه ها بوده است، پس از انتشار نتایج سرشماری سال 1390 و پاره ای یادداشت و مقاله در برخی از رسانه ها درباره رشد منفی جمعیت و اثرات آن و پس از بیانات اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان کشور و تاکید ایشان بر اشتباه بودن ادامه ی حرکت کنترل جمعیت، فضای رسانه ای کشور پذیرای حجم انبوه نظرات موافق و مخالف کارشناسان و خوانندگان و کاربران سایت ها و رسانه های مکتوب و غیر مکتوب شد.

پیشینه ی کنترل جمعیت در ایران به اوایل دهه ی هفتاد شمسی باز می گردد، زمانی که جمعیت کشور به واسطه ی شرایطی که در دهه ی شصت با آن روبرو بود با یک جهش مواجه شد که در نتیجه ی آن در اواخر دهه ی شصت و اوایل دهه ی هفتاد شمسی مسئولان و سیاست گذاران با تبعیت از فرمول های حاکم بر نهادها و نظام بهداشت و درمان جهانی تصمیم به کنترل نرخ رشد جمعیت گرفتند، البته این اولین بار نبود که سیاست های کنترل موالید در ایران اجرا می شد، تجربه ی ورود سیاست برنامه های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده به ایران به اواخر دهه سی شمسی باز می گردد، ماحصل اجرای سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در خلال سال های 1355-1345 شمسی، کاهش نرخ شد جمعیت از 3.1% به 2.7% بود. اجرای دوره ی دورم سیاست های کنترل جمعیت در ایران در نزدیک به ربع قرن گذشته کاهش نرخ رشد جمعیت از 3.91% به 1.29% را در پی داشته است، نرخ رشدی که بر اساس پیش بینی کارشناسان در دهه های آینده جمعیت کشور را به سوی پیری و انقراض سوق خواهد داد. در سال های گذشته و به خصوص در دهه ی اخیر همواره علما و دانشمندان مسلمان به روند کاهش جمعیت مسلمین هشدار داده و با نگارش کتب و مقالات سیاست های غرب در قبال کاهش جمعیت مسلمانان را افشاء نموده اند، این هشدارها در دولت های گذشته ی جمهوری اسلامی مورد توجه قرار نگرفت، دولت اخیر با رویکردی مثبت به افزایش جمعیت شعارهائی را همراه با چند طرح تشویقی مطرح نمود که تاثیر این شعارها را در ادامه ی روند کاهش جمعیت در سال های اخیر می توان مشاهده کرد، پس از بیانات مقام معظم رهبری در مرداد ماه 1390 و تاکید مجدد ایشان در مردادماه 1391 هم اکنون تمام نهادها متوجه خطر پیری جمعیت گشته و بلافاصله اقدام به حذف محدودیت های قبلی و ارائه ی مشوق برای فرزندان سوم به بعد نمودند.

موافقان کنترل جمعیت که مخالف افزایش نرخ رشد جمعیت هستند معتقدند شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه مناسب تعداد بیشتر افراد نیست، آینده ی تاریک، بیکاری، مسکن، تورم، گسترش فقر، کم آبی و محدودیت منابع طبیعی عمده موانعی است که این افراد برای افزایش نرخ رشد جمعیت مطرح می کنند. برخی از این افراد معتقدند بخشی از کاهش نرخ رشد جمعیت معلول تغییر سبک زندگی و بالارفتن عقلانیت افراد جامعه بوده است که این امر با دادن مشوق های مادی نیز برگشت پذیر نمی باشد. طرفداران «فرزند کمتر، زندگی بهتر» معتقدند افزایش تعداد فرزندان یعنی تربیت نادرست آن ها، درواقع بهتر است انسان دو فرزند فرهیخته و تربیت شده به جامعه تحویل بدهد تا 4 فرزند بی ثمر، این افراد تعداد فرزندان را مانع کیفیت تربیت آن ها دانسته و همچنین محیط و شرایط فعلی کشور را مناسب تربیت فرزند نمی دانند و سند آن را مهاجرت تحصیلکرده ها به خارج از کشور عنوان می کنند، برای اطلاع از نظرات این دست از افراد جامعه کافی است به کامنت های ارسال شده در برخی سایت ها نظری بیافکنیم، سایت انتخاب شده یکی از سایت های خبری پربازدید است که 5روز پس از تاکید مقام معظم رهبری بر لزوم خروج کشور از حالت یک الی دو فرزندی، این موضوع را به بوته ی نقد مخاطبان خود گذاشته و به گونه ای آن را هدایت کرده است که بیش از 70% کامنت ها به نوعی مخالفت خود با تعداد بیشتر فرزند را اعلام کرده اند:
- "... مردم با توجه به تغییر شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شرایط زندگی خود را تغییر می دهند. مثلاً میزان باسوادی از 15 درصد در سال 1335 به بالای 85 درصد رسیده و این امر بر رفتار افراد اثر خواهد گذاشت. در حال حاضر فرزندان توقع بیشتری جهت در اختیار داشتن حریم خصوصی خود دارند و فشارهای اقتصادی هم از طرف دیگر موجب می شود خانواده ها در خصوص تعداد فرزندانشان با تٱمل بیشتر برخورد کنند."
- "بچه دار شدن تنها یک رخداد بیولوژیکی نیست. جوانان و خانواده ها بیشتر بچه دار شوند تا در کدام محیط هنری و فرهنگی بچه خود را بزرگ کنند؟ صدا و سیما که همین بوده و هست. چه جذابیتی دارد. بسیاری از مسائل فرهنگی به شیوه خواصی دیکته میشود. آیا باید بچه ای را که در محیط اجتماعی، فرهنگی و هنری و اقتصادی و سیاسی امروز ایران بدنیا می آید بچه ای با استعداد بیشتر برای خوشبختی دانست یا نه؟ بچه دار شدن یا به شکل صرفا بیولوژیک و بی کنترل آن است که در بسیار از جوامع فقیر می بینیم و یا با هدف ساختن یک انسان خوشبخت و برخوردار از شکوفایی فرهنگی و هنری است که در شرایط امروز کشور دست کم با تردید همراه است." - "دلايل كاهش:
1- گرايش مردم به عقلانيت در زندگي بجاي تفكر سنتي هر انكس كه دندان دهد نان دهد.
2- جايگزين كردن كیفيت فرزندان به جاي كميت فرزندان
3- نبود اطمينان از آينده شغلي خود و هراس از آينده تحصيلي وكاري و مسكن فرزندان خود.
4- گرايش به تحويل يك يا دو فرزند علمي و كاري به جامعه به جاي تحويل 4 فرزند بي ثمر به جامعه
5- تامين رفاه براي تعداد بيشتر فرزندان مقدور نيست.
6- جلوگيري از انفجار جمعيت كه هزاران مشكل دارد. ما الآن جوابگوي مسكن و اشتغال جوانان با 75 ميليون نيستيم چطور جوابگوي 100 ميليون به بالا خواهيم بود. علي عليه السلام در نهج البلاغه فرموده: كمي اولاد يكي از دو سعادت انسان است. و يك حرف قديمي است خانواده هاي با اولاد زياد هميشه گرسنه هستند. من دو بچه داشته باشم بايد به فكر مسكن دوتا باشم ولي اگر 4 تا داشته باشم به فكر 4 تا باشم اين چه سدوي به حال من دارد. هيچ عاقلي امروز با توجه به شرايط اقتصادي جامعه بيش از دو فرزند به دنيا نمي آورد .
من پنجم ابتدايي كه مي خواندم از رشد جمعيت نگران بودم و الآن هم نگران انفجار جمعيت هستم و در آينده منابع زمين جوابگوي تغذيه ابنا بشر نخواهد شد. بدبين نيستم ولي فقر را در گوشه و كنار جهان مي بينم . جمعيت چه لزومي داشت به 75 ميليون برسد 50 ميليون مي شد مشكلي پيش ميامد. جمعيت جهان در حال انفجار هست و كره زمين روزي از اين جمعيت 8 ميليارد خسته مي شود."
- "مسئولین بسیار بالا مشخص کنند شهروند بیشتر میخواهند یا سیاهی لشگر. اگر شهروند بیشتر میخواهند، شرایط شهروندی بالنده در کشور مهیا نیست. شهروندی امروز جمهوری اسلامی ایران چندان مشتری ندارد. خود ایرانی ها، بویژه درس خونده ها و پولداراش، سر و کله میشکنند بروند شهروند سایر کشورها شوند حالا بچه بیارند تو این کشور که به کجا برسه؟؟؟؟؟ اگر هم امیدتان در این است که فقرا فرزندان بیشتری داشته باشند که بنگلادش وایسا رسیدیم!!!!!"
- ".... برای جهان همگی به خوبی میدانیم که افزایش جمعیت مساوی با کاهش منابع محدود کره زمین است. افزایش دمای زمین، از بین رفتن محیط زیست و انقراض نسل موجودات(که ظاهرن مهم نیست) و البته وقوع جنگهای خانمان سوز بر سر انرژی از اثرات مستقیم افزایش جمعیت است. انسان ماشین نیست که با افزایش تعداد کارایی را بالا ببرد. به نظر من افزایش آموزش و اتفاقن کاهش جمعیت یکنواخت کل جهان راه رسیدن به آرامش و حکومت منطق بر جهان و شکوفایی انسانهاست."
- "... حتی اگر یک خانواده پولدار هم باشند ولی به این درک رسیده اند که تربیت درست بیش از 2 یا 3 فرزند کار سختی است. پس بهتره به جای اینکه 6 تا بچه داشته باشند و ولشون کنند به امان خدا 2 یا 3 بچه دارند ولی در عوض مراقبت های بیشتری میکنند. مساله فقط مالی نیست مساله اینه که یه مادر و پدر چند نفر را میتوانند تربیت کنند."
- "... اکنون هم سیاست های تشویقی مادی یا بی اثر خواهد بود و یا تاثیر آن در قشری از جامعه که توان تربیت فرزند شایسته ندارند بیشتر است."
- "یک مادر نگران: من الان يك پسر كوچولو دارم كه با اين اوضاع نگرانم در آينده اين بنده خدا چطور مي خواهد زنگي كند تا اون زمان نه كار پيدا مي شود نه مسكن نه ازدواج امكانپذير است و فكر كنم با اين روند اين پسرم لعن و نفرين كند كه چرا او را به دنيا آورده ام واقعا با چه انگيزه ديگري يك نفر را هم به او اضافه كنم خيل هنر كنم بتوانم پس اندازي براي آينده اين بنده خدا داشته باشم."
- "بزرگترین وسیله پیشگیری از بارداری در ایران ، عملکرد مسوولینه نه هدایای شرکت های آمریکایی. این چیزیه که باعث بی اعتمادی و ترس مردم از آینده شده. نمیشه از ملتی که احساس تنهایی و بی کسی میکنه انتظار تولید آدم داشت!!!"
- "شما که فکر میکنی کنترل جمعیت کار اسرائیل و آمریکا بود باید بگویم که کم کاری خود را بر عهده آنها نگذار اگر میتوانی غیر شیعه ها را شیعه کن و گرنه هی تولید شیعه ذاتی که ارزش ندارد--- شما خودت چند تا بچه داری حداقل 10 تا باید داشته باشی نداری بیخودی مردم را در چاه نینداز---- مگر کارخانه سربازسازی می خواهی راه بیندازی-----پیامبر گفته فقر از در بیاید ایمان از پنجره میرود---- مگر پاکستان شیعه میخواهی درست کنی"


منبع: http://efafinstitute.ir/index.php?option=com_content&view=category&id=79&Itemid=558


j1.jpg

 

دریا

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : مباهات به جنین های سقط شده - بازخوانی سیاست های فرمایشی کنترل جمعیت در ایران اسلامی

ادامه:

اینکه فشل بودن صداوسیما و سوراخ شدن لایه ازن و کم کاری مسئولان گذشته در تامین نیازهای مسکن و اشتغال چه ارتباطی به تعداد نفوس مؤمنین دارد را باید از گردانندگان چنین سایت هائی سوال نمود، اگرچه فرصت هائی از این دست به اقشار مختلف جامعه امکان اظهارنظر و تبادل آراء با سایر افراد را فراهم می آورد اما عدم نظارت صحیح و بعضاً جهت گیری های غرض ورزانه نتیجه ی مطلوبی را بازتاب نمی دهد. مانند نظرات فوق که برخی از آن ها دغدغه به حق افراد جامعه است اما درصد بیشتر آن ها ماهیتی سیاسی داشته و یا از روی ناآگاهی و عدم بصیرت کافی بیان شده اند.

البته گویا در این میان آمارها درباره ی دغدغه های معیشتی و اقتصادی چیز دیگری می گویند: "عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در گفت وگو با خبرنگار زنان نیوز، اظهار داشت: «دلایل اقتصادی را نمی توان مانع از تولید نسل بیان کرد چرا که طبق بررسی های انجام شده 5 میلیون خانواده مرفه تمایلی به تولید نسل ندارند»"
در مقابل کسانی که معتقدند کشور کشش جمعیت بیشتر را ندارد، هستند کسانی که لزوم بازنگری در سیاست های جمعیتی و درنتیجه بالابردن نرخ رشد جمعیت را نه تنها لازم بلکه بعضاً ضروری می دانند. این دسته بیشتر بر برآوردهای آماری تکیه می کنند و با درس گرفتن از تجربه ی کشورهای اروپائی نسبت به نزدیک شدن به نرخ باروری پائین و درنتیجه جمعیت سالخورده ی غالب در دهه های آتی هشدار می دهند، چرا که جمعیت سالخورده برای یک کشور انقراض نسل را در پی خواهد داشت. بر اساس آمارهای منتشره سال های اخیر سازمان ملل در صورت ادامه ی روند فعلی رشد جمعیت می توان برای 80سال آینده جمعیتی حدود 31 میلیون نفر را برای ایران در نظر گرفت که حدود نیمی از آن را سالخوردگان تشکیل خواهند داد، مشخص است که افزایش جمعیت سالخوردگان معادل است با گسترش چتر حمایتی دولت، کاهش نیروی فعال کار، کاهش تولید، ضعیف شدن ارکان چهارگانه ی قدرت، یعنی توان نظامی، پتانسیل های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که مجموعه ی این عوامل کشور را از لحاظ امنیتی دچار تهدیدات و مخاطرات گوناگونی خواهد نمود. همان طور که پیش تر اشاره شد، ماحصل اجرای سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در خلال سال های 1355-1345 شمسی، کاهش نرخ شد جمعیت از 3.1% به 2.7% بود. درحالیکه نرخ رشد جمعیت از سال 85 تاکنون از ۱.۶۲% به ۱.۲۹% کاهش پیدا کرده است. البته در کل در طی سیاست های کنترل جمعیت تدوین شده از اوایل دهه ی هفتاد تا کنون نرخ رشد جمعیت از حدود 6% به 1.29% کاهش یافته است. هم اکنون زنان ایرانی با دارا بودن 87/1 فرزند در مکان 144 ام جدول جهانی فرزندآوری قرار می گیرند. در حالی که اسرائیل در رتبه 75، آفریقای جنوبی 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118، آمریکا 122، و انگلیس رتبه 137 را در این جدول به خود اختصاص داده و در مکان های بالاتر از ایران قرار گرفته اند. البته در میان کشورهای اسلامی تنها ایران با نرخ رشد پائین جمعیت خود مواجه نیست، بلکه اغلب کشورهای اسلامی کم و بیش وضعیتی مشابه دارند، یعنی با خطر انقراض نسل و یا حرکت به سمت سالخوردگی جمعیت مواجه اند، جالب اینجاست که کشورهائی که مسلمین را تشویق به اعمال سیاست های کنترل جمعیت کرده اند خود هرروز بر تعداد مشوق ها به منظور ترغیب زنان به بارداری می افزایند و هم اکنون از لحاظ فرزندآوری جایگاه بالاتری نسبت به ایران و برخی از کشورهای اسلامی دارند، از همین روست که برخی از صاحب نظران به سیاست های کنترل جمعیت با دید منفی می نگرند. کاهش میزان باروری در کشورهای غربی که در دهه های گذشته شکل گرفته بود معلول افزایش تمایلات فمینیستی زنان و رشد فردگرائی در آن جوامع بود، درحالیکه در کشورهای اسلامی ترس از فقر و نابسامانی های اجتماعی باعث شد موافقان تحدید جمعیت بتوانند نظرات خود را پیاده کنند، عجیب است که مسلمانان به خاطر ترس از فقر(با وجود تعالیم اسلام) حاضر شدند در نسل خود تجدید نظر کنند.

نمی توان به شکل مطلق بیان کرد که کاهش نرخ باروری در کشورهای اسلامی تمایل شخصی حاصل از رشد فردگرائی و یا ترس افراد جامعه از سرنوشت نسل بعدی بوده است یا برنامه ریزی های حساب شده ی دشمنان اسلام؟ هر دو دسته عامل در کنار یکدیگر در این امر دخیل بوده اند. البته شواهدی وجود دارد که برخی از قدرت ها اساساً با افزایش جمعیت نوع انسان و نه تنها مسلمانان مخالف اند:
" سایت اینفووارز در گزارشی به قلم آلکس جونز و آرون دیکس عنوان کرد: دولت آمریکا با هدف کنترل جمعیت در این کشور و همچنین کنترل جهانی جمعیت، دست به اقداماتی عجیب و مجرمانه از قبیل مسموم نمودن تدریجی افراد، عقیم کردن مردان، بلوغ زودرس در کودکان، افزایش تمایلات همجسنگرایانه بین افراد و اقداماتی از این قبیل کرده است تا مسیر ازدواج و باروری را در مردم خود و مردم برخی کشورهای دیگر مختل کند تا از این طریق، موقعیت اقتصادی خود را تحت کنترل داشته باشد. گزارش اینفووارز در ادامه میافزاید: باروری در ایالات متحده از طریق سیاستهای فرهنگی همچون به تعویق انداختن ازدواج، بستههای دلسردکننده مالیاتی برای قشر آماده به ازدواج، افزایش مشوقهای همجنسگرایی، افزودن مواد محلول کنترلکننده باروری به منابع آب شهری و تشویق زنان به کار کاهش داده شده است که اموری نظیر سقط جنین اجباری و پرداختهای تشویقی برای سقط جنین را نیز باید به این اقدامات اضافه کرد.( به گزارش جهان به نقل از سایت اوباما)"
***

پیش از آنکه به مسئولیت های امروز مادران جامعه در برابر تأکیدات ولی امر مسلمین درباره ی تجدیدنظر در سیاست 1الی2 بچه بپردازیم لازم است به چند نکته توجه نمائیم:
* چندی قبل یکی از رسانه ها جمعیت 96960000 برای سال 1425 را پیش بینی رویائی دولت عنوان کرده و با استناد به نظر یکی از اقلیم شناسان برجسته ی کشور از قول وی آورده بود: «پس اندازهای آب ما دارد تمام می شود. جمعیت روز به روز زیادتر می شود. نه تنها بچه باید کمتر شود، کشاورزی هم باید سطحش پائین بیاید.» و پس از بحث روی منابع و امکانات کشور نتیجه گرفت که "... این یعنی تمام برنامه های توسعه ای دولت باید بازبینی شود.". اگرچه این رسانه پس از بیانات مقام معظم رهبری به موافق سفت و سخت افزایش جمعیت تبدیل شد اما نکته ی مهمی که در این میان مطرح است پدیده ی کم آبی است که شرایط اقلیمی فعلی ایران آن را تشدید خواهد کرد و با توجه به روند کلی تغییرات اقلیمی زمین و بویژه منطقه در قرن های گذشته احتمال بازگشت اقلیم ایران به شرایط گذشته ی آن وجود ندارد، ولی آیا این دلیل برای محدود کردن تعداد نفوس مومنان کافی است؟ مگر بارش باران در ید قدرت الهی نیست؟ یعنی اگر خداوند بخواهد بر یک زمین بی آب و علف باران ببارد شرایط اقلیمی می تواند مانع شود؟ مگر نه این است که باران رحمت الهی بر جمعیت بزرگتر مومنان بیشتر می بارد؟ اگر خشکسالی و بی آبی تقدیر حتمی یک کشور باشد وجود نوزادان و خردسالان بیشتر استجابت دعای طلب باران افراد آن جامعه را نزدیکتر نخواهد کرد؟ مگر نه این است که گناهان برکت را از یک جامعه دور می کنند، اگر افراد یک جامعه در تعداد گناهان خود تجدیدنظر کنند برکت در آن جامعه افزایش نخواهد یافت؟ به همین سادگی!
انسان خداباور از خشکسالی نمی ترسد!
چطور می توان قبول کرد جامعه ای که بیش از سه دهه تحریم و انواع دشمنی را پشت سر گذاشته و سابقه ی جنگ با تمام دنیا را در کارنامه ی خود دارد در جائی که تنها توکل بر خدا او را کفایت می کند، به خاطر ترس از روزی راضی به نبودن بخشی از نسل بعدی مومنان شود؟ در زمان هشت سال دفاع مقدس هم کشور با فراوانی روزی روبرو نبود، فراوانی و کثرت منابع غذائی امروز در سال های گذشته وجود نداشته است. چطور کشورهای عرب منطقه همچون قطر و عربستان که به مراتب با مشکلات بیشتری در حوزه ی آب مواجه هستند نرخ رشد جمعیتشان دو برابر ایران است؟
* «من معتقدم كه كشور ما با امكاناتى كه داريم، ميتواند صد و پنجاه ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعيتم. هر اقدام و تدبيرى كه ميخواهد براى متوقف كردن رشد جمعيت انجام بگيرد، بعد از صد و پنجاه ميليون انجام بگيرد! (۱۳۹۰/۰۵/۱۶ آیا ولی امر مسلمین از وضعیت منابع آبی کشور و در مجموع وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، محیطی کشور، منطقه و جهان مطلع نیستند؟ نکته ی مغفول مانده ی دیگری که لازم است به آن توجه شود ولایت پذیری است در تمام شئون زندگی، موسی علیه السلام در همراهی خضر علیه السلام با وجودی که قول به صبر داده بود اما پس از سه بار اعتراض صحیح به اعمال خضر علیه السلام از همراهی او بازماند، چرا که به ظواهر بسنده کرد، در جامعه ی اسلامی نیز وضع به همین ترتیب است، اینکه جامعه برای همراهی با پیامبر، امام و یا نائب امام و در کل ولی جامعه در جائی که بین نگاه منطقی و ایمان به ولی ناچار به انتخاب است شایسته تر آن است که به ولی جامعه اعتماد نموده و بر وعده های الهی ایمان داشته باشد.

* اگرچه بدیهی است که در اجرای سیاست افزایش جمعیت لازم است حساب شده عمل کرده و زیرساخت های آن را آماده نمود اما باید در نظر گرفت که دشواری این کار باعث نشود عده ای برای فرار از مسئولیت بر تبل مهیا نبودن شرایط کشور برای جمعیت بیشتر بکوبند. صاحبنظران سیاست های کنترل جمعیت در سال های پس از جنگ را تائید کرده اند به این معنا که کشور در آن زمان شرایط پذیرش جمعیت بیشتر را نداشته است، سیاست های کنترل جمعیت تدوین و ابلاغ شد ولی در طول دو دهه ی گذشته مسئولان مربوط چرا هنوز شرایط کشور را مهیای پذیرش جمعیت بیشتر نکرده اند چنانکه عده ی زیادی از کارشناسان و حتی عوام جامعه نیز تنها دلیل مخالف خود با جمعیت بیشتر را شرایط کشور می دانند. این درست است که در سال های پس از جنگ شرایط کشور شرایط ویژه ای بود اما آیا برای مردمی که در جنگ با تمام ابرقدرت های دنیا کوتاه نیامده بودند غیرممکن بود با استفاده از حرکت های جهادگرانه به آبادی کشور بپردازند، چنانکه کشور بتواند جمعیت بیشتری از مومنان را پوشش دهد؟ و آیا هدفگذاری برای آباد کردن کشور امری ناممکن بود؟ یعنی مسئولانی که سیاست های کنترل جمعیت را پیاده سازی کردند در کنار آن نمی توانستند برای فراهم آوردن زیرساخت های لازم برای جمعیت 150-200 میلیونی که بنیانگذار جمهوری اسلامی فرموده بودن هدفگذاری کنند؟ اهداف کنترل جمعیتی که به خوبی محقق شدند، اما زیر ساخت های لازم برای جمعیت 200 میلیونی...؟؟؟ آگاهانه یا ناآگاهانه مسئولانی در طول دو دهه ی گذشته کم کاری فراوانی مرتکب شده اند، که یا روش ها را نمی دانستند و یا اساساً نخواستند آن طور که باید هدف جمعیت 200 میلیونی را جدی بگیرند: «در شهريور ماه سال 1367 و پس از پايان جنگ، سازمان برنامه و بودجه وقت، سميناري در مشهد برگزار کرد و از تمام سياستگذاران و 48 دستگاه مرتبط دعوت شد در اين سمينار شرکت کنند. در قطعنامه پاياني سمينار، مخاطرات ناشي از تداوم نرخ رشد طبيعي جمعيت ذکر شد؛ علاوه بر آنکه به دولت هشدار داده شد در صورت ادامه وضعيت فعلي نرخ بيکاري به 24 درصد افزايش خواهد يافت. آن هم در شرايطي که جمعيت کشور 54 ميليون نفر بود. وضعيت ناشي از فرسايش جنگل ها و مراتع و تخريب منابع طبيعي نيز ترسيم شد. امام خميني(ره) نيز در تاريخ 10 آبان ماه همان سال جلوگيري از مواليد در صورت ضرورت يا تعيين فواصل در مواليد را به عنوان يکي از مسائل مستحدثه که حوزه علميه بايد به آن بپردازد، مورد تأييد قرار دادند البته همچنان مخالفتهايي وجود داشت، اما سرانجام در تاريخ 8 اسفند سال 1367 و يک ماه پيش از آنکه برنامه توسعه کشور در دستور کار مجلس قرار گيرد، اين سياست ها به هيئت دولت ارائه شد(جام جم آنلاین 20 - تير 1387)» فرسایش جنگل ها و مراتع و منابع طبیعی که امروز نیز پابرجاست، مسئولان این حوزه در دو دهه ی گذشته چه برنامه ی بلندمدتی برای حل این مشکل داشته اند؟ این به معنای انکار تلاش ها و زحمات کشیده شده از سوی دست اندرکاران نیست بلکه به این معناست که به عنوان مثال چرا هنوز زیرساخت های طبیعی کشور برای جمعیت 200 میلیونی فراهم نشده است؟ یا مسئولان مربوط اساساٌ دغدغه جمعیت کشور و یا کیفیت زندگی مردم را آنطور که باید نداشته اند و یا دغدغه داشته اند و علم کافی برای برطرف کردن این مشکلات را نداشته اند که در این صورت نیز خطای بزرگی را در قبول مسئولیت مرتکب شده اند. در سایر حوزه ها نیز وضع به همین منوال است، مسئولانی که به مسئولیت خود واقف نبوده و یا کوتاهی کرده اند.

* در حالیکه مسلمانان به خاطر ترس از روزی و یا کیفیت تربیت فرزندان به کاهش موالید روی آورده اند کشورهای اروپائی سیاست های تشویقی بارداری را پیش گرفته اند. جمعیت عنصری است که بر روی قدرت یک کشور در عرصه ی بین المللی تاثیرگذار است، برخلاف نظر مسئولانی که تصور می کنند جمعیت بیشتر یعنی اینکه دشمنان عوامل گرسنگي و ناامني را در کشور را گسترش داده و نخبگان را جذب می کنند! "برژنسکی سیاستمدار کهنه کار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا در مصاحبه ای که با روزنامه وال استریت ژورنال در مارچ 2009 داشت در خصوص تغییر جمعتی ایران نکته ای را عنوان کرد که ابعاد بسیار گسترده ای دارد. وی در این مصاحبه گفته بود:«از فکر کردن به حمله پیش داستانه علیه تاسیسات هسته ای ایران اجتناب کنید و گفتگو ها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.»( کنترل جمعیت و هشدارهای رهبر انقلاب - بولتن نیوز)" جمعیت ابزاری است که از طریق آن می توان یک سرزمین را به تصرف درآورد، پدیده ای که از آن به عنوان "تسخیر خاموش" یاد می شود! در این حالت تسخیرکنندگان با افزایش زاد و ولد خود ترکیب جمعیتی یک منطقه را برهم زده و بر ساکنان بومی و اصیل آن منطقه غلبه ی جمعیتی پیدا می کنند درنتیجه بدون استفاده از هیچ سلاح سرد و گرمی صاحب آن سرزمین خواهند شد. وهابیون و اسرائیلی ها در سال های اخیر به استفاده از این روش کم هزینه روی آورده اند، افزایش موالید هزینه ای برای آنها ندارد چرا که موالید به دنیا آمده از منابع سرزمین مقصد استفاده می کنند، به طور مشخص وهابی ها با پذیرش تابعیت کشورهای مقصد به عنوان شهروندان و ساکنان آن کشورها از امکانات معمولی ساکنان آنجا بهره می برند. در فضای مجازی به راحتی می توان اخبار مربوط به تشویق زنان به بارداری در اسرائیل را پیدا کرد، جائی که یکی از خاخام های اسرائیلی زنان را تشویق به فرزندآوری بعد از 40سالگی می نماید و از دختران می خواهد پس از ازدواج 12 فرزند به دنیا بیاورند و یا اینکه شرط ورود زنان به بهشت یهودیان به دنیا آوردن حداقل 8فرزند عنوان می شود! از طرف دیگر وهابیان به علت کینه ای که نسبت به شیعیان و سایر مذاهب نزدیک به تشیع دارند مدت هاست در سرزمین های شیعیان از حربه ی برهم زدن کنترل جمعیت استفاده می کنند، لازم به ذکر است بر طبق آمارها وهابیان ایران نرخ زاد و ولد 8درصدی دارند درحالیکه نرخ باروری کل کشور 1.8% است و این یعنی ادامه ی این روند باعث غلبه ی جمعیتی وهابی ها در مناطق مرزی ایران شده و مخاطراتی جدی برای کشور در پی خواهد داشت. جالب است بدانیم مفتی های وهابی حکم کرده اند که وهابی ها باید 4 زن داشته و تا می توانند فرزند به دنیا آورند.

j3.jpg

*
نکته ی دیگری که درسال های اخیر بر تعداد موالید کشور تاثیر گذاشته است رشد فردگرائی و در تعارض بودن نگهداری از فرزند با رسیدگی به تمایلات شخصی است. در واقع زنان و مردان جوان فرزند را مانع رفاه و آسایش خود می دانند، چرا که فرزند خواب آن ها را می گیرد، از تفریحات آن ها کم می کند، باید به فکر خوراک و پوشاک او باشند و ... این موارد برای جوانانی که در دوره ی حاضر تا اواخر دهه ی سوم زندگی خود و حتی اوایل دهه ی چهارم آن مهمان خانواده ی خویش و امکانات مهیای آن بوده اند دشوار است، به خصوص که عموم خانواده های ایرانی فرزندان خود را پیش از ازدواج درگیر جزئی ترین موارد زندگی نکرده و مسئولیت پذیری را به آن ها آموزش نمی دهند. نتیجه این می شود که جوان برای فرار از مسئولیت های طبیعی خود به بهانه جوئی می پردازد، اغلب دلایلی که برای مخالفت با بچه دار شدن از سوی جوانان مطرح می شود واکنش ناخودآگاه آن هاست برای فرار از پذیرش مسئولیتی که از آن می ترسند. در اینجاست که جوان افزایش دمای زمین، از بین رفتن محیط زیست و انقراض نسل موجودات را دلایل موجهی برای جلوگیری از افزایش تعداد سکنه ی کره زمین می داند، درحالیکه این عوامل نه عواملی طبیعی بلکه حاصل دست انسان است و تشدید و ادامه ی آن نیز نتیجه ی بی مسئولیتی انسان، تفاوتی نمی کند جمعیت زمین 10 میلیارد باشد یا 1 میلیارد، چرا که طمع انسان طبیعت را نابود کرده و قصد بازسازی و یا جلوگیری از تخریب آن را ندارد، اینکه انسان لازم برای حفظ محیط زیست را ندارد و یا عرضه ی آن را در اینجا مطرح نیست، نکته ی قابل توجه در اینجا بهانه جوئی جوانانی است که حاضر نیستند راحت طلبی خود را کنار گذاشته و دشواری پذیرش مسئولیت در شرایط غیر ایده آل را قبول کنند. جوان امروز درآمد بالا، مسکن، فراغت از تحصیل، موقعیت اجتماعی و ... را پیش شرط های بچه دار شدن می داند و حاضر نیست در نبود آن ها زیر بار مسئولیت یک موجود زنده ی دیگر برود. برخی از جوانان که از این مرحله هم عقب تر بوده و حتی حاضر نیستند از زندگی مجردی خود برای تشکیل یک خانواده چشم پوشی کنند.

 

دریا

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : مباهات به جنین های سقط شده - بازخوانی سیاست های فرمایشی کنترل جمعیت در ایران اسلامی

ادامه

* یک دلیل تاثرگذار بر روی بی رغبتی خانواده ها به داشتن فرزند بیشتر، عرف ها و عقاید جاافتاده ی غلطی است که پرجمعیت تر بودن خانواده را معادل بی فرهنگ بودن آن و پرورش نامناسب فرزندان می دانند،
افرادی که چنین نظری دارند حتی سخن پیامبر بزگوار اسلام صلی الله علیه و آله مبنی بر مباهات ایشان به جنین های سقط شده مسلمین در قیامت را نادیده گرفته و چنین بیان می کنند که كثرت مسلمانان شايسته مايه مباهات پيامبر(ص) است نه كثرت عددي آن ها («ازدواج کنید که من بر زیادی شما روز قیامت به سایر امت ها مباهات می کنم حتی به آن هائی که کاز شما سقط شده اند.. »(وسائل الشیعه))

بدیهی است که انسان اموال و فرزندان انسان باید در به میزانی باشند که او را از یاد خداوند غافل نکرده و مصداق فتنه برای او نگردند و البته که واضح است تربیت و سامان دادن فرزندان بیشتر دشوارتر و به مراتب سخت تر است اما این به این معنا نیست تمام خانواده های اقشار پائین جامعه که فرزندان بیشتری داشتند در تربیت فرزندان خود ناموفق بوده و نابسامانی های اجتماعی را با نحوه ی تربیت خود دامن زده اند! عده ای از کارشناسان معتقدند همچنان باید سیاست های کنترل جمعیت را در قبال اقشار ضعیف جامعه ادامه داده و در عوض خانواده های توانمند و ثروتمند را تشویق به بچه دار شدن کرد!!! این بزرگان از یاد برده اند که این انقلاب، انقلاب پابرهنگان و مستضعفان بود و اکثر کسانی که برای پیروزی انقلاب به خیابان ها ریخته و پس از آن در دوران دفاع مقدس و سال های پس از آن همواره حامی انقلاب و ولایت بوده اند از همین قشر مستضعف بپا خواستند، این کارشناسان گویا زندگی نامه ی شهدای انقلاب را نخوانده اند و نمی دانند مادران این شهدا و بسیاری از شهدا تحصیلات دانشگاهی نداشته اند، آیا این تصور که خانواده ی پرجمعیت یعنی خانواده ی بی فرهنگ و ناتوان در تربیت فرزندان اهانت به مادران بزرگوار شهدا نیست که با وجود نداشتن تحصیلات دانشگاهی فرزندانی تربیت کردند که حاضر باشند برای دفاع از شرف و عزت جامعه ی خود جان خویش را نثار کنند، کم نبودند و نیستند اقشار ثروتمند و مرفی که در هیچ برهه ای از عمر 30 ساله ی انقلاب اسلامی نه خود و نه فرزندانشان کمترین کمکی به ادامه دادن راه انبیا و ائمه و شهدا نکردند، پس توانائی مالی و سطح تحصیلات و جایگاه اجتماعی خانواده اگر چه مهم است اما ضامن تربیت اسلامی فرزندان نیست. عده ای از کارشناسان و عوام جامعه اصرار دارند این طور القا کنند که عامل کاهش تمایل به فرزندآوری افزایش آگاهی و سطح تحصیلات بوده است، این یعنی کم کاری مسئولان در مهیا سازی زیرساخت ها اعم از مسکن، اشتغال و حفظ منابع طبیعی، عدم مسئولیت پذیری، رخوت، سستی و راحت طلبی جوانان، چشم و هم چشمی خانواده و رواج عرف های غلط و بعضاً غیراسلامی در بحث ازواج و تشکیل خانواده هیچ یک در کاهش نرخ رشد مؤثر نبوده و تنها بالارفتن سطح آگاهی افراد آن ها را وادار می کند برای داشتن فرزندانی فرهیخته و سالم در تعداد آن ها تجدید نظر کنند. به عنوان نمونه نظرات یک کارشناس که خود روزی از متولیان حوزه ی سلامت کشور بوده و هم اکنون نیز در قوه مقننه فعالیت دارد جالب توجه است:
«(مصاحبه در اواخر سال 1389 گرفته شده است)... بايد مواظب بود اعلام چنين اخباري پيش از آن که به صورت کارشناسي بررسي شود سبب تشويق عده اي براي داشتن فرزند بيشتر نشود. در واقع متمکنين و افراد تحصيل کرده از اين قاعده مستثني هستند زيرا هميشه به فکر آتيه فرزند و رسيدگي بيشتر هستند و از تعداد زياد فرزند به همين دلايل جلوگيري مي کنند. اما قشر ضعيف و روستايي يا افرادي که به تحصيل و شغل فرزندانشان فکر نمي کنند و همه چيز را ساده تر مي بينند به اين امر تمايل بيشتري دارند و هميشه افزايش جمعيت از اين قشر بوده است. مي توانم بگويم افراد تحصيل کرده به قانون اهميت بيشتري مي دهند و حتي اگر صاحب فرزند شوند توانايي پرداخت هزينه هايش را دارند اما آسيب جدي متوجه قشر ضعيف تر جامعه خواهد شد که امکان پرداخت هزينه ها را ندارند و از بعد اجتماعي و فرهنگي نيز متوجه اين تغييرات و عواقب آن نيستند و شايد فکر کنند اگر موضوعي به صورت بحث در کشور مطرح شد حتما قانون هم هست و مي توانند از بچه بيشتر برخوردار باشند.
در غرب هرکس هر تعداد بچه بخواهد مي تواند داشته باشد اما در کشور هاي توسعه يافته چون مردم داراي تحصيلات و فرهنگ بالاتري هستند ترجيح مي دهند به کيفيت نگاه کنند و کميت و تعداد فرزند براي آنها در اولويت نيست و کمتر به داشتن بچه زيادتر تمايل نشان مي دهند در حالي که در رفاه بيشتري هم زندگي مي کنند. اتفاقا آنها مردم را به داشتن بچه بيشتر تشويق هم مي کنند و امکانات بيشتري در اختيار مردم قرار مي دهند و اين مردم هستند که از داشتن فرزند بيشتر امتناع مي کنند. فرانسه و کشورهاي اسکانديناوي از کشورهايي هستند که امکانات زيادي به افرادي که تمايل به بچه دار شدن دارند، مي دهند. در اسکانديناوي براي تولد هر بچه 3 سال مرخصي به مادر مي دهند و يک مقداري هم به پدر مرخصي مي دهند تا در کنار خانواده باشد....»
این مسئول محترم در نظر نمی گیرند که بخشی از افراد متمول و ساکنین کشورهای غربی اصولا تمایلی به فرزند دار شدن ندارند چرا که فرزند را مانع تفریحات فردی خود می دانند.
***
در پایان چند پیشنهاد برای مادران فعال در عرصه جنگ نرمی که قصد دارند دختران جوان خود را تشویق به بچه دارشدن کنند، ارائه می گردد:
* تنها تشویق دختران جوان به بارداری کافی نیست، بلکه لازم است به آن ها اطلاعات کاملی درباره ی شیرینی ها و سختی های فرزند داشتن داده شود تا بتوانند از طریق برنامه ریزی صحیح به همراه همسرانشان تمهیدات لازم برای بچه دار شدن را فراهم آورند، در این صورت شیرینی بچه داشتن برای آنان تبدیل به تلخی نمی گردد.


* به دختران جوان آموزش دهید چطور به وعده های الهی ایمان داشته و باور کنند که روزی انسان در دست خالق اوست نه خودش و افراد دیگر و برای فراهم آوردن امکاناتی که از نبود آن ها برای تربیت فرزندانشان می ترسند بر خدا توکل کنند، برای این کار از تجربیات خود در زندگی با آن ها سخن بگوئید.
* برای دختران جوان تشریح کنید که ازدواج و داشتن فرزند در اسلام چه میزان اهمیت دارد، برای این کار از روایات و احادیث وارد شده از اهل بیت علیهم السلام استفاده نمائید، مسئولیت آن ها در ادامه دادن نسل تشیع را برای آن ها بازگو کرده و برای آن ها روشن سازید که هیچ کاری برای یک زن مهمتر از این نیست که بتواند فرزندی را تربیت کند که آن فرزند در تراز علمای برجسته ی اسلام باعث نجات خیل عظیمی از انسان ها از گمراهی شوند و در این راه هیچ بهانه ای پاسخگوی محروم کردن یک انسان دیگر از زندگی نیست. «چه چیز شما مومنان را از ازدواج کردن باز می دارد؟ شاید که خدا فرزندی نصیب شما کند که او سنگین کند روی زمین را به گفتن «لا اِلهَ اِلّا الله» که این از همه چیزبهتر است.(وسائل الشیعه)»
* عرف های غلط جامعه در بحث ازدواج و بچه داشتن را شناسائی کرده و در بین همسایگان و اقوام خود درباره ی بی محتوی بودن و تبعات منفی این رسوم جدید و همچنین دوربودنشان از تعالیم اسلام صحبت نمائید، مانند اسراف های صورت گرفته در شب عروسی، خرج های غیرضروری، تقبیح داشتن فرزند بیشتر و ....
* تبعات کاهش نرخ رشد جمعیت را شناخته و آن را برای دختران جوان تبیین نمائید.
* در جمع های فامیلی از موهبت های داشتن فرزند و همچنین زندگی های دسته جمعی و پرجمعیت قدیم سخن گفته و خاطرات خود را برای جوانان و نوجوانان فامیل مطرح کنید، برای مادران جوان فامیل بویژه کسانی که نوزاد اول خود را به دنیا آورده اند بیشتر وقت گذاشته و آن ها را یاری نمائید، عروسان جوان فامیل را از لحاظ روحی آماده کنید و تجربیات خود را در اختیارشان قرار دهید.
* دانسته های خود را با مادران فامیل و محله به اشتراک گذارید، برای این کار می توانید جلسات مشخصی را در مسجد محل و یا منزل اقوام برگزار کرده و با یکدیگر گفتگو نمائید.
* سازوکارهای قناعت را برای زوج های جوان تبیین کنید.
* نظرات دانشمندان، علما و متفکران اسلامی را مطالعه کرده و نتیجه ی آن را در اختیار جوانان اطراف خود قرار دهید:
"امام موسى صدر: «نسبتى را که مالتوس براى افزایش جمعیت جهان بیان داشته، تاکنون حتى در یک نقطه جهان و در یک زمان معین، مصداق پیدا نکرده است. آمارى که از تعداد نفوس جهان در آغاز قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به دست آمده و همین طور نمودارهاى منتشر شده درباره افزایش مواد غذایى، پایه هاى پیش بینى مالتوس را متزلزل کرده است. به طور کلى مىتوان گفت رابطه ثابت و محکمى بین افزایش جمعیت جهان و زیادتى مواد غذایى وجود دارد و هرچه جمعیت زیاد شود به تدریج کشت زیاد مىگردد، زمینهاى بایر دایر مىگردد، زمینهاى غیر قابل کشت با طرق علمى کاشته مىشود، از زمینهاى موجود با وسایل جدید بهرهبردارى بیشترى مىشود و بالاخره، براى تهیه مواد غذایى از غیر زمین، مثل آب دریا و هوا، علم به انسان کمک مىکند و با کمال وضوح، مىتوان دریافت که کمبود مواد غذایى، خود به خود، سبب کمبود افراد بشر و کمى توالد و تناسل و در نتیجه، حفظ تعادل خواهد گردید». (خبرگزاری دانشجو- شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»؛ بایدها و نبایدها- 2)"

* برای نوجوانان و جوانان اطراف خود اهمیت پیروی و همراهی با ولایت را تبیین نموده و سعی کنید آن را همچون سربازی که پیگیر سخنان فرمانده ی خود است برای شنیدن فرمایشات رهبری و عمل به آن ها مشتاق سازید. پیش شرط این موضوع این است که شما خود سرباز گوش به فرمان ولایت باشید.


"آنچه كه من به طور خلاصه در پايان مطالبم ميخواهم عرض كنم، اين است كه هم دانشگاهها، هم دستگاههاى دولتى، هم آحاد مردمى كه خوشبختانه توانائى و استعداد اين كار را دارند، چه از لحاظ علمى، چه از لحاظ توانائىهاى مالى، بايد تلاش كنند مسئوليت زمان خود و مقطع تاريخى حساس خود را بشناسند و به آن عمل كنند. اين كه ما عرض كرديم «اقتصاد مقاومتى»، اين يك شعار نيست؛ اين يك واقعيت است. كشور دارد پيشرفت ميكند. ما افقهاى بسيار بلند و نويدبخشى را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم. ...به هيچ وجه ما در بن بست نيستيم؛ به هيچ وجه با مشكلاتى كه ما را از تصميم به ادامهى راه باز بدارد، مواجه نيستيم؛ چنين مشكلاتى وجود ندارد. بله، مشكلات هست؛ اما همه ى اين مشكلات، كوچكتر از تصميم و اراده و هدفها و آرمانهاى اين ملت و اين كشور است. در بستر نرم و راحتى نميخواهيم بخوابيم و تكيه بزنيم و استراحت كنيم؛ نه، وسط ميدانيم؛ اما اين ميدان، يك ميدان دشوار و در عين حال شوقآفرين است؛ مثل ميدان ورزش و مسابقات ورزشى. در ميدانهاى مسابقات ورزشى خستگى هست، دلهره هم هست، اما شوقآفرين است. هيچ ورزشكارى از حضور در ميدان مسابقهى ورزشى امتناع نميكند؛ بلكه با شوق ميرود آنجا. اين كار زحمت هم دارد - فشار جسمى، فشار عصبى - در عين حال ورزشكاران ميروند. وضعيت ما اينجورى است.

عرصه، عرصه ى حركت عمومى و ماندگارِ تاريخى ملت است. از لحاظ تاريخى، حركت امروز ما يك حركت ماندگار است. يعنى سرنوشت ايران را امروز ملت ما شايد براى قرنها دارند رقم ميزنند و معين مي كنند. هميشه چنين موقعيتى پيش نمىآيد؛ در همهى مقاطع تاريخى، اين وضعيت پيش نمىآيد؛ در زمان ما خوشبختانه پيش آمده. اين انقلاب، كشور را و ملت را در معرض يك حركت مؤثرِ ماندگارِ طولانى و تاريخى قرار داده.
مشكلات آنها با مشكلات ما فرق هم ميكند. مشكلات اقتصادى و بحران اقتصادى اروپا با مشكلات اقتصادىاى كه ما احياناً دچارش ميشويم، متفاوت است. مشكلات ما مثل مشكلات يك گروه كوهنورد است كه دارد در راهى حركت ميكند. راه سختى است و البته مشكلاتى دارد؛ گاهى آب ميخواهند، گاهى غذا ميخواهند، گاهى مشكلات دارند، گاهى به يك مانعى برخورد ميكنند؛ اما دارند طرف بالا ميروند. مشكلات ما از اين قبيل است. مشكلات اروپائى ها مثل اتوبوسى است كه زير بهمن گير كرده. سالها خود آنها بدون اينكه بدانند، مقدمات اين مشكل را فراهم كردند. اين فاصله هاى طبقاتى، اين غلبهى سازوكار ربا در مسائل مادى، اين تقويت زورمندان مادى، اين نفوذپذيرى از صهيونيستهاى پولپرست و مالپرست، آنها را دچار مشكلاتى كرده؛ اين بهمنى است كه روى سرشان افتاده. بنابراين مشكلات آنها با مشكلات ما خيلى متفاوت است. اين هم يك واقعيت است.( بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و كارگزاران نظام - ۱۳۹۱/۰۵/۰۳)"


*** فایل کامل این مطلب را از اینجا دانلود کنید یا در اینجا بخوانید.
 
بالا