بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
حجاب، گوهر آسمانی
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
اشاره
در فرهنگ ملی و اسلامی ما، حجاب جایگاه والایی دارد. پوشش اسلامی، مرز خودی و منطقه ممنوعه برای بیگانه است.حیا و حجاب زن تدبیری است که او با الهامی فطری، برای ارج نهادن به خود و جایگاهش به کار می بندد. پوشش نشان دهنده حالت های روحی، ایمانی و شخصیت افراد است.
حجاب موجب خشنودی خداوند می شود؛ زیرا زن باحجاب خویش، جلال خود را حفظ می کند و به راستی جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیله ای برای گسستن بندهای اسارت نفس و رهایی از آن شمرده می شود.
گام های شیطان
اینک در عصری قرار گرفته ایم که در فرهنگ غرب، عصر برهنگی و آزادی جنسی نام گرفته است. غربیان و غرب باوران، بی حجابی را جزئی از حقوق زنان به شمار می آورند. استعمارگران و سرمایه داران، دست دردست هم با انتخاب بهترین و کاربردی ترین ابزار یعنی زن، انسان ها را از اوج مقام انسانیت به حضیض ذلت می کشانند.
اجرای توطئه کشف حجاب به دست رضاخان پهلوی در ایران هم، یکی از گام های بلند دشمنان اخلاق و دین، و در راستای استحاله فرهنگی مسلمانان بود.
پوشش در ایران باستان
با نگاهی به تاریخ ایران، به نوعی پوشش وحجاب در میان اقوام و سلسله های ایرانی بر می خوریم. از زنان ایران باستان شمار اندکی تندیس به جای مانده است. نقش برجسته ای در دست است که ملکه ای را در پیراهن و شلواری کامل نشان می دهد. همچنین نقش زنی دیده می شود که موهایش را با کلاهی مخصوص پوشانده است. زن ایران باستان به حجاب اهمیت می داده؛ البته در دوره های مختلف، شکل و نوع آن فرق می کرده است. در میان زنان طبقات بالا و درباری، پوشش بیشتری دیده می شده و زنان طبقات پایین و روستاییان چون در امر تأمین نیازهای خانواده نقش به سزایی داشتند، پوشش کمتری را رعایت می کردند.
حجاب در اروپای قدیم
در اروپای قدیم، حجاب و پوشش در میان زنان وجود داشت. در آیین مسیحیت، به حجاب توجه می شد و مردم به دستورات تورات و انجیل عمل می کردند. در یکی از آیاتی که به حجاب اشاره می کند چنین آمده است: «هر زنی که سر برهنه دعا یا ندبه کند، خود را رسوا می سازد... . زن می باید پوشش بر سرداشته باشد. ... آیا شایسته است زن ناپوشیده دعای خدا بکند». بیشتر نویسندگان یونانی، از حجاب صحبت کرده اند. زن های شهر تب، حجاب خاصی داشته اند. دختران اسپارتی پس از شوهر کردن حجاب می گرفتند و زنان اسپارتی را می پوشاندند. در کیش آریایی نیز زنان محترم باحجاب بودند.
رنسانس، مقدمه استعمارگری
در آستانه عصر جدید، رنسانس اروپا، عرف ها، سنت ها و قوانین حاکم بر جوامع غربی را مورد نقادی وسیع و همه جانبه قرار داد. آغاز عصر صنعت موجب شد تا کارگران به کارخانه ها جذب گردند و در نتیجه همین امر، مهاجرت های گسترده ای از روستاها به شهرها صورت گرفت و روابط خانوادگی و بنیان خانواده به اختلال افتاد.
رشد فزاینده صنعت، کارگر با مزد کم، مواد اولیه فراوان و ارزان که از کشورهای مستعمره به اروپا، به ویژه انگلیس سرازیر می شد، تولید کارخانه ها را بالا برده، بازارهای داخلی را انباشته کرد.
از این رو، سرمایه داران سلطه گر به دنبال بازارهای جدید، به فکر صادر کردن این کالاها به مستعمراتشان شدند و برای دست یابی به هدف و سلطه بر مستعمرات، بهترین راه، از بین بردن مبانی دینی و فکری و نابودی ارزش های ملی و مذهبی ملت ها بود که ایران هم از این هجوم در امان نماند.
عصر صفویه و نفوذ فرهنگ اروپایی
عصر صفویه را می توان نقطه شروع ارتباط و نفوذ فرهنگ اروپایی ها به ایران دانست. ظهور صفویه، تقریبا با شروع تحولات در اروپا و انقلاب فرانسه و رنسانس هم زمان بود که نخستین جرقه های ضد فرهنگی و ضد ارزشی در این دوران به چشم می خورد. روابط خارجی ایران با دولت های غربی، یکی از تحولات عصر صفویه بود. برای مثال، کشور انگلستان کالاهای تجملی و مصرفی و منسوجات به ایران صادر می کرد. این کشور به آرامی با سیاست، سعی در نزدیک شدن به حکومت ایران را داشت و با فرستادن هدایا و دادن امتیازات، در پی جلب رضایت و توجه طبقه حاکم در ایران بود و راه را برای بسط نفوذ و سلطه و جای گزین کردن فرهنگ غرب باز می نمود.
پوشش زنان ایرانی بعد از اسلام
پوشش در ایران، بعد از قبول اسلام دچار تحولاتی شد. ورود اسلام به ایران، با سلسله ساسانی هم زمان بود. در دوره ساسانیان، وضع عمومی زنان مانند قرون پیش بود؛ یعنی غیر از زنان وابسته به طبقه اشراف و حاکمان که کمتر در بین مردم ظاهر می شدند و با حجاب بودند، دیگر طبقات اجتماعی بی پرده وکم حجاب در اجتماع حضور داشتند. با ورود فرهنگ اسلامی به ایران، پوشش زنان نیز تغییر کرد. تاریخ نویسان به نوعی چادر که در دوره ساسانی زنان از آن استفاده می کردند، اشاره کرده اند. همچنین زنان در سلسله های طاهریان، صفاریان و سامانیان، از گونه ای چادر سراسری که تمامی بدن آنان را می پوشاند برای حجاب خود بهره می گرفتند.
اولین گام های کشف حجاب
نخستین حرکت بی حجابی در ایران، در عهد ناصرالدین شاه قاجار و از سوی فرقه های گمراه که ساخته و پرداخته استعمار بودند، آغاز شد. بابیه و بهائیت که در قید و بند دین و تکالیف دینی نبودند، به عنوان پیشروان عملی کشف حجاب و به صحنه کشاندن زنان بدون حجاب و پوشش به شمار می آمدند.
به روایت تاریخ، در منطقه ای به نام بدشت در نزدیکی دامغان، با اعلام قیامت از سوی بابیه و برداشته شدن همه تکالیف شرعی و مباح شمردن هر عملی، حجاب نیز به عنوان یکی از اصول شرعی، کنار گذاشته شد و زنی به نام زرین تاج (قرة العین) که از پیروان باب بود، در آن اجتماع بی حجاب و پوشش حاضر شد و جزء نخستین پذیرفتگان منسوخ شدن شریعت به شمار آمد.
تحلیل گران و حجاب
توصیف استعماری جهانگردان، تاریخ نویسان و مستشاران خارجی از زن و حجاب عهد قاجار جالب و قابل توجه است. سفیر ژاپن در ایرانِ زمان ناصرالدین شاه
در سفرنامه خود آورده است: «زن ها چادری به سر می کردند که از سر تا پایشان را می پوشاند.... در چند ماهی که ما آن جا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زن ها را بی حجاب و چادر ببینیم».
چارلز ویلس، نارضایتی خود را در سفرنامه اش چنین بیان می کند: «زن های ایران زمین همیشه در چادرهای سیاه مستور پیچیده اند و شخص خارجی را ممکن نمی شود که صورت آنها را ببیند.... لهذا انسان را ممکن نمی شود که در چنین مملکتی اظهار عشق نماید». خارجیانی که در ایران به سر می بردند، از نحوه حجاب و پوشش و لباس زنان ایرانی متنفّر بودند و آن را نوعی مانع و سد در مقابل خودکامگی ها می دیدند.
قاجاریه و کشف حجاب
سابقه کشف حجاب آن هم به صورت فکری، به شصت ـ هفتاد سال قبل از کودتای رضاخان باز می گردد؛ یعنی به طور دقیق، سابقه کشف حجاب به اوایل دوره قاجار و رویارویی مستقیم با کشورهای غربی باز می گردد. برای مثال، می توان از سفرنامه ابوالحسن ایلچی به اروپا یاد کرد که در آن، به صراحت به رابطه آزاد زن و مرد و حضور آزاد زنان در مجامع مردان در غرب بدون حجاب، و آرزوی نویسنده برای رسیدن ایران به چنین وضعیتی اشاره شده است.
رضاشاه و سفر به ترکیه
وقایع نگاران، از سفر رضاشاه به ترکیه به عنوان نقطه عطفی در حکومت پهلوی اول و عامل اساسی جلب توجه وی به موضوع کشف حجاب یاد می کنند. در ترکیه، مقامات این کشور مرتبا درگوش رضاشاه زمزمه می کردند که لازم است در ایران نیز مانند ترکیه کشف حجاب صورت پذیرد. پس از بازگشت از سفر، رضاخان در تدارک کشف حجاب برآمد. رضاشاه در تجلیل خود از کشف حجاب در ترکیه می گوید: «اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد». سفر ترکیه چنان رضاشاه را شیدا کرده بود که می گفت: «از وقتی به ترکیه رفتم و زن های آنان را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بدم آمده است. به علاوه، یکی از علل بزرگ عقب افتادن مملکت ما از قافله تمدن دنیا، همین است که نیمی از بدن ملت ما به کلی فلج مانده است».
کشف حجاب رضاخانی
استعمار از طریق عوامل داخلی خود، حدود یک قرن تلاش کرد تا با شیوه های مختلف، زن ایرانی را از پرده عصمت و عفت بیرون آورد. این تلاش ها به ویژه در زمان رضاشاه شدت یافت. سرانجام در هفدهم دی ماه 1314، قانون اجباری کشف حجاب به طور رسمی و علنی اعلام و از آمد و شُد و حضور زنان در محافل و مجامع عمومی جلوگیری شد. به دستور شاه، جشن فارغ التحصیلی در دانشسرای دختران برگزار شد. در این جشن، تمام معلمان، دانش آموختگان و نیز زنان دعوت شده، می بایست بدون حجاب حضور می یافتند. همسر ودختران شاه نیز برای نخستین بار، رسمی و آشکارا بی حجاب در مراسم شرکت کردند. مطبوعات و مجلات نیز عمل شاه را نقطه عطفی در تاریخ زنان دانستند و آن را یک اقدام بزرگ تاریخی نامیدند.
ماجرای گوهرشاد
هنگامی که رضاخان پهلوی اعلام کشف حجاب کرد و مأموران او با اجبار، چادر و روسری بانوان را می کشیدند و می دریدند، علما و مردم، درگوشه و کنار کشور با شیوه های مختلف اعتراض می کردند. از جمله، جمعیت بسیاری در اعتراض به هیئت حاکمه، در حرم حضرت رضا علیه السلام و در مسجدگوهرشاد متحصّن شدند. در آنجا، روحانی مبارز مرحوم بهلول با سخنرانی خود، به شدت به اقدامات شوم رضاخان اعتراض کرد. در پی فرمان رضاخان مبنی بر حمله و تیراندازی به تحصن کنندگان، تعدادی کشته ومجروح، و بسیاری از علمای مشهد، زندانی و تبعید شدند.
رابطه پوشش با فرهنگ اسلامی
انسان در فرهنگ اسلامی و جهان بینی توحیدی، موجودی است که معنویت، کمالِ مطلوب و غایت و نهایت زندگی اوست. معنویت، کمالی است که با مراقبت و تلاش و دقت در به کارگیری و بهره وری به اندازه از همه مواهب جسمی و روحی، برای انسان به دست می آید. در فرهنگ اسلامی حجاب به منزله حریم تلقی می شود؛ یعنی مانند دژی عمل می کند که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند. در فرهنگ اسلامی، انسان خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و تنها در فکر بدن نمایی، خودآرایی و آرایش باشد. انسان اسلام، کمال خود را در آن نمی بیند که تن خویش را چون کالایی تزیین کند و به راه اندازد و بفروشد. در فرهنگ اسلامی، اصل حجاب و پوشش، پاسداری از کرامت و شأن انسان، به ویژه زنان می باشد.
فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله تزکیه نفس و تقوا به دست می آید. هدف وفلسفه وجوب حجاب، تزکیه نفس، طهارت، عفت و پاک دامنی در بین افراد جامعه و ایجاد صلاح و پیش گیری از فساد است؛ چنان که در قرآن کریم به این مسئله چنین اشاره شده است: «ای پیغمبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها به عفت و آزادگی شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نبینند، برای آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است».
مفهوم پوشش اسلامی
در فرهنگ اسلامی، درباره پوشش مادی و معنوی، واژه هایی مانند لباس، ستر، حجاب، ثوب، کساءِ و غیره به کار رفته است. افزون بر این واژه های عام، از واژه های خاصی که بیان کننده نوع ویژه ای از پوشش هستند نیز استفاده شده است. برای مثال، خمار و جلباب، از جمله پوشش های بانوان است که در قرآن و احادیث، زنان به استفاده از آنها توصیه شده اند. پوشش اسلامی، شامل هر نوع حجاب و پوششی است که بین انسان و گناه یا زمینه و مقدمات آن مانع و فاصله ایجاد کند که این، حجاب و پوشش های ظاهری و پوشش های روحی و معنوی را در برمی گیرد.
حجاب، امری اجتماعی
ظاهر افراد و آرایش لباس و صورت آنها، در عین حال که به فرد و انتخاب و سلیقه او بستگی دارد، به دلیل تأثیری که در بینندگان می گذارد، بُعدی اجتماعی می یابد. تأثیر رنگ ها در چشم و نگاه بیننده، امری علمی و انکارناپذیر است. آراستگی یا ژولیدگی، بر روحیه و روابط افراد جامعه اثر دارد. بنابراین، زمانی که زنان در جامعه ظاهر می شوند، باید حدودی را در پوشش، اندازه، نوع، و رنگ لباس خود مراعات کنند تا سلامت جسم و روح خود و دیگران را تأمین نمایند.
حضرت فاطمه علیها السلام و حجاب
حضرت فاطمه علیهاالسلام مظهر عفاف و تقوا و سرمشق و سرور تمامی زنان مسلمان است. درتاریخ نقل شده که وقتی ایشان می خواست به بیرون از منزل و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برود، از پوشش های خاصی، مانند جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می کرد. افزون بر این، یکی از حوادثی که بیانگر حجاب والای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در بیرون منزل و در روبه رو شدن با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه فدک می باشد. در تاریخ حجاب حضرت فاطمه علیهاالسلام را این گونه توصیف کرده اند: حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام خروج از منزل، مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود، به سوی مسجد رفتند.
چادر، بارزترین نمود حجاب اسلامی
بهترین گزینه حجاب اسلامی در عصر حاضر که در قرآن و سیره زنان اهل بیت، به ویژه فاطمه زهرا علیهاالسلام ریشه دارد، چادر است. چادر، بیش از هر لباسی حجم و حرکت بدن را می پوشاند و بزرگواری و فروتنی زن را در برابر احکام اسلام و ارزش های اخلاقی آشکار می سازد. چادر، بیشترین بار فرهنگی حیا و عفاف را با خود به همراه دارد و بیش از هر پوششی دست رد بر سینه نامحرم می زند؛ چادر مشکی، نگاه شکن است.
حجاب برتر در قرآن
حجاب و پوششی که در قرآن به آن اشاره شده، حجابی است نظیر چادر که تمام بدن را می پوشاند. در آیه 53 سوره احزاب چنین آمده: «خود را با چادرهایشان بپوشانند» که منظور از آن، همان «جلباب» است. مفسران و اهل لغت، معانی مختلفی را برای جلباب ذکر کرده اند. ابن عباس می گوید: جلباب ردایی است که سراسر بدن را از بالا تا پایین می پوشاند. مرحوم علامه طباطبایی نیز جلباب را لباسی می داند که همه بدن را می پوشاند و این همان حجاب برتر است که مصداق آن در زمان حال، چادر یا عبا می باشد.
پایه های حجاب
پوششی که اسلام آن را حکم شرعی می داند، عملی ظاهری و گسسته از پایه ها و فرهنگ اسلام نیست؛ بلکه حجاب بر پایه های مستحکمی استوار است که زنان به طور طبیعی به سوی آن متمایل می شوند.
ایمان به خداو آخرت، از مهم ترین پایه های حجاب است. اعتقاد به علم و حکمت خداوند و حکیمانه بودن احکام وضع شده، پذیرش حکم الهی حجاب را برای بانوان آسان می کند. آگاهی و شناخت سیمای زن، حقیقت حجاب و نیز فلسفه و آثار آن، از دیگر پایه های مستحکم پوشش دینی است. آگاهی، به عمل، معنا و ارزش و دوام می بخشد. پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی، ضامن اجرای احکام خداست. پوشیدگی زن، نشانه تقوای اوست.
رابطه حجاب و عفاف
پوشش، ارتباط بنیادی با عفاف داشته و نمی شود کسی طرفدار حیا و عفاف باشد، ولی با اصل پوشش مخالفت کند. عفاف، روح حجاب است و پوشش اسلامی، کامل ترین گونه رعایت عفاف شمرده می شود. حجاب و پوشش زن، به منزله حاجب و مانعی در مقابل افراد بیمار دلی است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. نیز باید بدانیم که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است. پس هر چه حجاب و پوشش ظاهری بهتر و بیشتر باشد، در تقویت روحیه عفت تأثیر بیشتری می گذارد و در مقابل، هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، حجاب ظاهری هم تحت تأثیر قرار می گیرد.
حجاب از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره جایگاه واقعی زنان می فرماید: «زن در جهان امروز مظلوم واقع شده است و یکی از ابعاد این مظلومیت این است که با تبلیغات فریب کارانه، زن ها را تشویق کرده که بدون پوشش در منظر دید ظاهر شوند و با این کار، او را تا حد یک کالای مصرفی پایین آورده و به یک وسیله التذادی تبدیل کند. حجاب زن و وجود یک محدودیت در رابطه زن و مرد، حکم قرآنی است. مربوط به چند خبر واحد و حدیث نیست که بشود خدشه ای در آن وارد کرد. وقتی قرآن، قرار شد پیاده بشود، بایدحجاب رعایت شود. حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ ارزش هاست. هرچه را که خدا دستور فرموده است، چه برای زن و چه برای مرد، برای این است که آن ارزش های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه شیاطین و دست های فاسد استعمارگران و عمّال آنان پایمال شوند، زنده بمانند».
رهنمودهای مقام معظم رهبری به زنان
مقام رهبری در توصیه هایی به زنان در مورد عدم تقلید و مدگرایی چنین می فرماید: «عده ای از چادر فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود؛ اما به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند، چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد. تصور نکنید اگر ما فورا چادر را کنار گذاشتیم، دست از سر ما برمی دارند. آنها به این چیزها قانع نیستند، بلکه می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان در اینجا، مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت، عمل شود». مقام معظم رهبری درباره شأن واقعی زنان می فرماید: «زن می تواند در کسب کمالات معنوی به جایی برسد که اولیای الهی رسیدند. زنان جامعه باید پیرو زنان نمونه اسلام باشند و میل خود را به مصرف گرایی ها و تجملات بیش از حد کاهش دهند».
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
حجاب، گوهر آسمانی
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
اشاره
در فرهنگ ملی و اسلامی ما، حجاب جایگاه والایی دارد. پوشش اسلامی، مرز خودی و منطقه ممنوعه برای بیگانه است.حیا و حجاب زن تدبیری است که او با الهامی فطری، برای ارج نهادن به خود و جایگاهش به کار می بندد. پوشش نشان دهنده حالت های روحی، ایمانی و شخصیت افراد است.
حجاب موجب خشنودی خداوند می شود؛ زیرا زن باحجاب خویش، جلال خود را حفظ می کند و به راستی جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیله ای برای گسستن بندهای اسارت نفس و رهایی از آن شمرده می شود.
گام های شیطان
اینک در عصری قرار گرفته ایم که در فرهنگ غرب، عصر برهنگی و آزادی جنسی نام گرفته است. غربیان و غرب باوران، بی حجابی را جزئی از حقوق زنان به شمار می آورند. استعمارگران و سرمایه داران، دست دردست هم با انتخاب بهترین و کاربردی ترین ابزار یعنی زن، انسان ها را از اوج مقام انسانیت به حضیض ذلت می کشانند.
اجرای توطئه کشف حجاب به دست رضاخان پهلوی در ایران هم، یکی از گام های بلند دشمنان اخلاق و دین، و در راستای استحاله فرهنگی مسلمانان بود.
پوشش در ایران باستان
با نگاهی به تاریخ ایران، به نوعی پوشش وحجاب در میان اقوام و سلسله های ایرانی بر می خوریم. از زنان ایران باستان شمار اندکی تندیس به جای مانده است. نقش برجسته ای در دست است که ملکه ای را در پیراهن و شلواری کامل نشان می دهد. همچنین نقش زنی دیده می شود که موهایش را با کلاهی مخصوص پوشانده است. زن ایران باستان به حجاب اهمیت می داده؛ البته در دوره های مختلف، شکل و نوع آن فرق می کرده است. در میان زنان طبقات بالا و درباری، پوشش بیشتری دیده می شده و زنان طبقات پایین و روستاییان چون در امر تأمین نیازهای خانواده نقش به سزایی داشتند، پوشش کمتری را رعایت می کردند.
حجاب در اروپای قدیم
در اروپای قدیم، حجاب و پوشش در میان زنان وجود داشت. در آیین مسیحیت، به حجاب توجه می شد و مردم به دستورات تورات و انجیل عمل می کردند. در یکی از آیاتی که به حجاب اشاره می کند چنین آمده است: «هر زنی که سر برهنه دعا یا ندبه کند، خود را رسوا می سازد... . زن می باید پوشش بر سرداشته باشد. ... آیا شایسته است زن ناپوشیده دعای خدا بکند». بیشتر نویسندگان یونانی، از حجاب صحبت کرده اند. زن های شهر تب، حجاب خاصی داشته اند. دختران اسپارتی پس از شوهر کردن حجاب می گرفتند و زنان اسپارتی را می پوشاندند. در کیش آریایی نیز زنان محترم باحجاب بودند.
رنسانس، مقدمه استعمارگری
در آستانه عصر جدید، رنسانس اروپا، عرف ها، سنت ها و قوانین حاکم بر جوامع غربی را مورد نقادی وسیع و همه جانبه قرار داد. آغاز عصر صنعت موجب شد تا کارگران به کارخانه ها جذب گردند و در نتیجه همین امر، مهاجرت های گسترده ای از روستاها به شهرها صورت گرفت و روابط خانوادگی و بنیان خانواده به اختلال افتاد.
رشد فزاینده صنعت، کارگر با مزد کم، مواد اولیه فراوان و ارزان که از کشورهای مستعمره به اروپا، به ویژه انگلیس سرازیر می شد، تولید کارخانه ها را بالا برده، بازارهای داخلی را انباشته کرد.
از این رو، سرمایه داران سلطه گر به دنبال بازارهای جدید، به فکر صادر کردن این کالاها به مستعمراتشان شدند و برای دست یابی به هدف و سلطه بر مستعمرات، بهترین راه، از بین بردن مبانی دینی و فکری و نابودی ارزش های ملی و مذهبی ملت ها بود که ایران هم از این هجوم در امان نماند.
عصر صفویه و نفوذ فرهنگ اروپایی
عصر صفویه را می توان نقطه شروع ارتباط و نفوذ فرهنگ اروپایی ها به ایران دانست. ظهور صفویه، تقریبا با شروع تحولات در اروپا و انقلاب فرانسه و رنسانس هم زمان بود که نخستین جرقه های ضد فرهنگی و ضد ارزشی در این دوران به چشم می خورد. روابط خارجی ایران با دولت های غربی، یکی از تحولات عصر صفویه بود. برای مثال، کشور انگلستان کالاهای تجملی و مصرفی و منسوجات به ایران صادر می کرد. این کشور به آرامی با سیاست، سعی در نزدیک شدن به حکومت ایران را داشت و با فرستادن هدایا و دادن امتیازات، در پی جلب رضایت و توجه طبقه حاکم در ایران بود و راه را برای بسط نفوذ و سلطه و جای گزین کردن فرهنگ غرب باز می نمود.
پوشش زنان ایرانی بعد از اسلام
پوشش در ایران، بعد از قبول اسلام دچار تحولاتی شد. ورود اسلام به ایران، با سلسله ساسانی هم زمان بود. در دوره ساسانیان، وضع عمومی زنان مانند قرون پیش بود؛ یعنی غیر از زنان وابسته به طبقه اشراف و حاکمان که کمتر در بین مردم ظاهر می شدند و با حجاب بودند، دیگر طبقات اجتماعی بی پرده وکم حجاب در اجتماع حضور داشتند. با ورود فرهنگ اسلامی به ایران، پوشش زنان نیز تغییر کرد. تاریخ نویسان به نوعی چادر که در دوره ساسانی زنان از آن استفاده می کردند، اشاره کرده اند. همچنین زنان در سلسله های طاهریان، صفاریان و سامانیان، از گونه ای چادر سراسری که تمامی بدن آنان را می پوشاند برای حجاب خود بهره می گرفتند.
اولین گام های کشف حجاب
نخستین حرکت بی حجابی در ایران، در عهد ناصرالدین شاه قاجار و از سوی فرقه های گمراه که ساخته و پرداخته استعمار بودند، آغاز شد. بابیه و بهائیت که در قید و بند دین و تکالیف دینی نبودند، به عنوان پیشروان عملی کشف حجاب و به صحنه کشاندن زنان بدون حجاب و پوشش به شمار می آمدند.
به روایت تاریخ، در منطقه ای به نام بدشت در نزدیکی دامغان، با اعلام قیامت از سوی بابیه و برداشته شدن همه تکالیف شرعی و مباح شمردن هر عملی، حجاب نیز به عنوان یکی از اصول شرعی، کنار گذاشته شد و زنی به نام زرین تاج (قرة العین) که از پیروان باب بود، در آن اجتماع بی حجاب و پوشش حاضر شد و جزء نخستین پذیرفتگان منسوخ شدن شریعت به شمار آمد.
تحلیل گران و حجاب
توصیف استعماری جهانگردان، تاریخ نویسان و مستشاران خارجی از زن و حجاب عهد قاجار جالب و قابل توجه است. سفیر ژاپن در ایرانِ زمان ناصرالدین شاه
در سفرنامه خود آورده است: «زن ها چادری به سر می کردند که از سر تا پایشان را می پوشاند.... در چند ماهی که ما آن جا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زن ها را بی حجاب و چادر ببینیم».
چارلز ویلس، نارضایتی خود را در سفرنامه اش چنین بیان می کند: «زن های ایران زمین همیشه در چادرهای سیاه مستور پیچیده اند و شخص خارجی را ممکن نمی شود که صورت آنها را ببیند.... لهذا انسان را ممکن نمی شود که در چنین مملکتی اظهار عشق نماید». خارجیانی که در ایران به سر می بردند، از نحوه حجاب و پوشش و لباس زنان ایرانی متنفّر بودند و آن را نوعی مانع و سد در مقابل خودکامگی ها می دیدند.
قاجاریه و کشف حجاب
سابقه کشف حجاب آن هم به صورت فکری، به شصت ـ هفتاد سال قبل از کودتای رضاخان باز می گردد؛ یعنی به طور دقیق، سابقه کشف حجاب به اوایل دوره قاجار و رویارویی مستقیم با کشورهای غربی باز می گردد. برای مثال، می توان از سفرنامه ابوالحسن ایلچی به اروپا یاد کرد که در آن، به صراحت به رابطه آزاد زن و مرد و حضور آزاد زنان در مجامع مردان در غرب بدون حجاب، و آرزوی نویسنده برای رسیدن ایران به چنین وضعیتی اشاره شده است.
رضاشاه و سفر به ترکیه
وقایع نگاران، از سفر رضاشاه به ترکیه به عنوان نقطه عطفی در حکومت پهلوی اول و عامل اساسی جلب توجه وی به موضوع کشف حجاب یاد می کنند. در ترکیه، مقامات این کشور مرتبا درگوش رضاشاه زمزمه می کردند که لازم است در ایران نیز مانند ترکیه کشف حجاب صورت پذیرد. پس از بازگشت از سفر، رضاخان در تدارک کشف حجاب برآمد. رضاشاه در تجلیل خود از کشف حجاب در ترکیه می گوید: «اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد». سفر ترکیه چنان رضاشاه را شیدا کرده بود که می گفت: «از وقتی به ترکیه رفتم و زن های آنان را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بدم آمده است. به علاوه، یکی از علل بزرگ عقب افتادن مملکت ما از قافله تمدن دنیا، همین است که نیمی از بدن ملت ما به کلی فلج مانده است».
کشف حجاب رضاخانی
استعمار از طریق عوامل داخلی خود، حدود یک قرن تلاش کرد تا با شیوه های مختلف، زن ایرانی را از پرده عصمت و عفت بیرون آورد. این تلاش ها به ویژه در زمان رضاشاه شدت یافت. سرانجام در هفدهم دی ماه 1314، قانون اجباری کشف حجاب به طور رسمی و علنی اعلام و از آمد و شُد و حضور زنان در محافل و مجامع عمومی جلوگیری شد. به دستور شاه، جشن فارغ التحصیلی در دانشسرای دختران برگزار شد. در این جشن، تمام معلمان، دانش آموختگان و نیز زنان دعوت شده، می بایست بدون حجاب حضور می یافتند. همسر ودختران شاه نیز برای نخستین بار، رسمی و آشکارا بی حجاب در مراسم شرکت کردند. مطبوعات و مجلات نیز عمل شاه را نقطه عطفی در تاریخ زنان دانستند و آن را یک اقدام بزرگ تاریخی نامیدند.
ماجرای گوهرشاد
هنگامی که رضاخان پهلوی اعلام کشف حجاب کرد و مأموران او با اجبار، چادر و روسری بانوان را می کشیدند و می دریدند، علما و مردم، درگوشه و کنار کشور با شیوه های مختلف اعتراض می کردند. از جمله، جمعیت بسیاری در اعتراض به هیئت حاکمه، در حرم حضرت رضا علیه السلام و در مسجدگوهرشاد متحصّن شدند. در آنجا، روحانی مبارز مرحوم بهلول با سخنرانی خود، به شدت به اقدامات شوم رضاخان اعتراض کرد. در پی فرمان رضاخان مبنی بر حمله و تیراندازی به تحصن کنندگان، تعدادی کشته ومجروح، و بسیاری از علمای مشهد، زندانی و تبعید شدند.
رابطه پوشش با فرهنگ اسلامی
انسان در فرهنگ اسلامی و جهان بینی توحیدی، موجودی است که معنویت، کمالِ مطلوب و غایت و نهایت زندگی اوست. معنویت، کمالی است که با مراقبت و تلاش و دقت در به کارگیری و بهره وری به اندازه از همه مواهب جسمی و روحی، برای انسان به دست می آید. در فرهنگ اسلامی حجاب به منزله حریم تلقی می شود؛ یعنی مانند دژی عمل می کند که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند. در فرهنگ اسلامی، انسان خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و تنها در فکر بدن نمایی، خودآرایی و آرایش باشد. انسان اسلام، کمال خود را در آن نمی بیند که تن خویش را چون کالایی تزیین کند و به راه اندازد و بفروشد. در فرهنگ اسلامی، اصل حجاب و پوشش، پاسداری از کرامت و شأن انسان، به ویژه زنان می باشد.
فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله تزکیه نفس و تقوا به دست می آید. هدف وفلسفه وجوب حجاب، تزکیه نفس، طهارت، عفت و پاک دامنی در بین افراد جامعه و ایجاد صلاح و پیش گیری از فساد است؛ چنان که در قرآن کریم به این مسئله چنین اشاره شده است: «ای پیغمبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها به عفت و آزادگی شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نبینند، برای آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است».
مفهوم پوشش اسلامی
در فرهنگ اسلامی، درباره پوشش مادی و معنوی، واژه هایی مانند لباس، ستر، حجاب، ثوب، کساءِ و غیره به کار رفته است. افزون بر این واژه های عام، از واژه های خاصی که بیان کننده نوع ویژه ای از پوشش هستند نیز استفاده شده است. برای مثال، خمار و جلباب، از جمله پوشش های بانوان است که در قرآن و احادیث، زنان به استفاده از آنها توصیه شده اند. پوشش اسلامی، شامل هر نوع حجاب و پوششی است که بین انسان و گناه یا زمینه و مقدمات آن مانع و فاصله ایجاد کند که این، حجاب و پوشش های ظاهری و پوشش های روحی و معنوی را در برمی گیرد.
حجاب، امری اجتماعی
ظاهر افراد و آرایش لباس و صورت آنها، در عین حال که به فرد و انتخاب و سلیقه او بستگی دارد، به دلیل تأثیری که در بینندگان می گذارد، بُعدی اجتماعی می یابد. تأثیر رنگ ها در چشم و نگاه بیننده، امری علمی و انکارناپذیر است. آراستگی یا ژولیدگی، بر روحیه و روابط افراد جامعه اثر دارد. بنابراین، زمانی که زنان در جامعه ظاهر می شوند، باید حدودی را در پوشش، اندازه، نوع، و رنگ لباس خود مراعات کنند تا سلامت جسم و روح خود و دیگران را تأمین نمایند.
حضرت فاطمه علیها السلام و حجاب
حضرت فاطمه علیهاالسلام مظهر عفاف و تقوا و سرمشق و سرور تمامی زنان مسلمان است. درتاریخ نقل شده که وقتی ایشان می خواست به بیرون از منزل و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برود، از پوشش های خاصی، مانند جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می کرد. افزون بر این، یکی از حوادثی که بیانگر حجاب والای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در بیرون منزل و در روبه رو شدن با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه فدک می باشد. در تاریخ حجاب حضرت فاطمه علیهاالسلام را این گونه توصیف کرده اند: حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام خروج از منزل، مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود، به سوی مسجد رفتند.
چادر، بارزترین نمود حجاب اسلامی
بهترین گزینه حجاب اسلامی در عصر حاضر که در قرآن و سیره زنان اهل بیت، به ویژه فاطمه زهرا علیهاالسلام ریشه دارد، چادر است. چادر، بیش از هر لباسی حجم و حرکت بدن را می پوشاند و بزرگواری و فروتنی زن را در برابر احکام اسلام و ارزش های اخلاقی آشکار می سازد. چادر، بیشترین بار فرهنگی حیا و عفاف را با خود به همراه دارد و بیش از هر پوششی دست رد بر سینه نامحرم می زند؛ چادر مشکی، نگاه شکن است.
حجاب برتر در قرآن
حجاب و پوششی که در قرآن به آن اشاره شده، حجابی است نظیر چادر که تمام بدن را می پوشاند. در آیه 53 سوره احزاب چنین آمده: «خود را با چادرهایشان بپوشانند» که منظور از آن، همان «جلباب» است. مفسران و اهل لغت، معانی مختلفی را برای جلباب ذکر کرده اند. ابن عباس می گوید: جلباب ردایی است که سراسر بدن را از بالا تا پایین می پوشاند. مرحوم علامه طباطبایی نیز جلباب را لباسی می داند که همه بدن را می پوشاند و این همان حجاب برتر است که مصداق آن در زمان حال، چادر یا عبا می باشد.
پایه های حجاب
پوششی که اسلام آن را حکم شرعی می داند، عملی ظاهری و گسسته از پایه ها و فرهنگ اسلام نیست؛ بلکه حجاب بر پایه های مستحکمی استوار است که زنان به طور طبیعی به سوی آن متمایل می شوند.
ایمان به خداو آخرت، از مهم ترین پایه های حجاب است. اعتقاد به علم و حکمت خداوند و حکیمانه بودن احکام وضع شده، پذیرش حکم الهی حجاب را برای بانوان آسان می کند. آگاهی و شناخت سیمای زن، حقیقت حجاب و نیز فلسفه و آثار آن، از دیگر پایه های مستحکم پوشش دینی است. آگاهی، به عمل، معنا و ارزش و دوام می بخشد. پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی، ضامن اجرای احکام خداست. پوشیدگی زن، نشانه تقوای اوست.
رابطه حجاب و عفاف
پوشش، ارتباط بنیادی با عفاف داشته و نمی شود کسی طرفدار حیا و عفاف باشد، ولی با اصل پوشش مخالفت کند. عفاف، روح حجاب است و پوشش اسلامی، کامل ترین گونه رعایت عفاف شمرده می شود. حجاب و پوشش زن، به منزله حاجب و مانعی در مقابل افراد بیمار دلی است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. نیز باید بدانیم که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است. پس هر چه حجاب و پوشش ظاهری بهتر و بیشتر باشد، در تقویت روحیه عفت تأثیر بیشتری می گذارد و در مقابل، هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، حجاب ظاهری هم تحت تأثیر قرار می گیرد.
حجاب از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره جایگاه واقعی زنان می فرماید: «زن در جهان امروز مظلوم واقع شده است و یکی از ابعاد این مظلومیت این است که با تبلیغات فریب کارانه، زن ها را تشویق کرده که بدون پوشش در منظر دید ظاهر شوند و با این کار، او را تا حد یک کالای مصرفی پایین آورده و به یک وسیله التذادی تبدیل کند. حجاب زن و وجود یک محدودیت در رابطه زن و مرد، حکم قرآنی است. مربوط به چند خبر واحد و حدیث نیست که بشود خدشه ای در آن وارد کرد. وقتی قرآن، قرار شد پیاده بشود، بایدحجاب رعایت شود. حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ ارزش هاست. هرچه را که خدا دستور فرموده است، چه برای زن و چه برای مرد، برای این است که آن ارزش های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه شیاطین و دست های فاسد استعمارگران و عمّال آنان پایمال شوند، زنده بمانند».
رهنمودهای مقام معظم رهبری به زنان
مقام رهبری در توصیه هایی به زنان در مورد عدم تقلید و مدگرایی چنین می فرماید: «عده ای از چادر فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود؛ اما به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند، چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد. تصور نکنید اگر ما فورا چادر را کنار گذاشتیم، دست از سر ما برمی دارند. آنها به این چیزها قانع نیستند، بلکه می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان در اینجا، مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت، عمل شود». مقام معظم رهبری درباره شأن واقعی زنان می فرماید: «زن می تواند در کسب کمالات معنوی به جایی برسد که اولیای الهی رسیدند. زنان جامعه باید پیرو زنان نمونه اسلام باشند و میل خود را به مصرف گرایی ها و تجملات بیش از حد کاهش دهند».