پاسخ : چرا امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به یاران اجازه ترک کردن کربلا دادند؟
با مراجعه به تاریخ واقعه کربلا پی می بریم که امام حسین در شب عاشورا دو نوع اذن و رخصت به اصحاب خود داده است:
الف –اذن عام: حضرت در یک اعلان عمومی خطاب به اصحاب خود فرمود: « هماما من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی دانم، و نیز اهل بیتی نیکوتر و در صله رحم برتر نیافتم. خداوند از ناحیه ی من به شما جزای خیر دهد. آگاه باشید!همانا من گمان می کنم روز ما با آنان فردا باشد. آگاه باشید من به شما اذن رخصت دادم، همگی آزادید و می توانید بروید، از جانب من برشما حرج و مذمتی نیست، این شب که تاریکی آن شما را فراگرفته آن را به مانند شتری بر خود مرکب گرفته و از آن استفاده کنید و فرار کنید». ب- اذن خاص: تاریخ ذکر می کند که امام حسین به اعلام رخصت عمومی اکتفا نکرد بلکه در برخی از موارد با برخی از افراد به صورت خصوصی نیز این پیشنهاد را مطرح فرمود. امام حسین در دل شب از خیمه ها بیرون آمد تا از چاله ها و گردنه هایی که در بیابان است جستجو کند. نافع بن بلال جملی به دنبال حضرت به راه افتاد. حضرت فرمود: کجا می آیی؟ نافع عرض کرد: ای فرزند رسول خدا ! حرکت شما به طرف این لشکر یاغی مرا به خوف واداشت. حضرت فرمود: من از خیمه بیرون آمدم تا بلندی و پستی ها را بررسی کرده، موقعیت دشمن را هنگام هجوم تشخیص دهم. آنگاه درحالی که دست نافع را گرفته بود بازگشت و به او فرمود: همان است که گفتم، به خدا سوگند! وعده ای تخلف ناپذیر است. و سپس فرمود: آیا از بین این دو کوه در دل شب حرکت نمی کنی تا جان خود را نجات دهی؟ نافع بر روی قدم های امام افتاد و شروع به بوسیدن نمود و عرض کرد: مادرم به عزایم بنشیند، شمشیرم هزار و اسبم به صد ارزش دارد. به خدایی که بر وجودتو بر من منّت می گذارد، هرگز از تو جدا نخواهم شد. دلیل مخالفان برخی برای اثبات این که اذن امام برای اباحه و رخصت بوده، به گونه ای که اگر آن صحنه را ترک می کردند معذور بوده اند به شرط این که صدای طلب نصرت و یاری حضرت را نشنوند، به برخی از قضایا تمسک کرده اند از جمله اینکه امام حسین هنگام برخود با عبیدالله بن حرّ جعفی در قصر بنی مقاتل او را دعوت به نصرت کرد ولی او از این امر امتناع نمود. حضرت به او فرمود: « من به تو نصیحت می کنم که اگر می توانی، صدای مظلومیت ما را نشنوی و اتفاقی که برما رخ خواهد دادشاهد نباشی، انجام بده، زیرا به خدا سوگند! هیچ کس نیست که صدای مظلومیّت ما را بشنود و ما را یاری نکند جز آنکه خداوند او را به رو در آتش حهنّم خواهد انداخت». پاسخ: اگر امام ترک نصرت او را مباح کرده بود، پس چرا از او طلب نصرت و یاری کرد. آری، امام از او می خواهد که به جای دوردست رود تا صدای مظلومیبت او را نشنود وشاهد قتل او نباشد تا در معصیتی بزگتر گرفتار نیاید؛ زیرا کسی که صدای مظلومیّت شخصی را بشنوند و او را یاری نکند، خصوصاً که آن شخص مظلوم امامش باشد، به مراتب عذاب و عقابش از کسی که نشنود و شاهد معرکه نباشد بیشتر است».