حسین علیه السلام، دُردانه خدا

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
img.tebyan.net_big_1390_09_16889023459198171423110023112159117240172.jpg




امروزه بحمدالله هر كوى و برزن حسینیه دل ها و كعبه جانها شده است، ترنم الهى و قدسى زیارت عاشورا از منزلها و مسجدها به گوش می رسد و بزمهاى عاشورا وعدهگاه عاشقان پاكباخته است.


عاشقان سالار شهیدان، حسین ـ علیه السلام ـ هر بامداد و شامگاه همچون امام غایبشان[1] اشك خون از دیدگان جارى می كنند. مگر نه كه او ثاراللّه است و این گریه، گریه بر خون جارى در رگهاى دین و جوشیده از صحراى یقین نینواى حسینى ـ علیه السلام ـ است؟!

ثاراللّه، پرچم سربداران یالثارات الحسین ـ علیه السلام ـ [2] از طلوع شهادت آن حضرت تا پهنه ظهور دولت یار است.
معرفت ثاراللهىِ حسینى ـ علیه السلام ـ بالاترین معرفت و شناخت از آن حضرت است، و این از امتیازها و ویژگی هاى آن حضرت و پدر بزرگوارش امیرالمۆمنین ـ علیه السلام ـ است. گرچه از لحاظ باطنى ائمه ـ :S (31): ـ به تعبیر روایات، همگى یك نور و یك حقیقت اند.
«اَشْهَدُ اَنَّ اَرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طینَتَكُمْ واحِدَةٌ.»[3]

«شهادت می دهم كه روح شما و نور وجود شما و طینت شما معصومان یكى است
به تعبیرى همگى مظهر همه اسماء حسناء و صفات عُلیاى الهی اند،[4] اما به خاطر شرایط زمانى خاصى كه هر یك از آنان حضرات داشتند، زمینه ظهور و بروز یك یا چند اسم از اسماى حسناى الهى و صفات عُلیاى رحمانى، براى هر یك محقق شد.
در این بین حضرت ابا عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ به سبب شرایط زمانى و مكانى ویژه اى كه داشت و به اقتضاى وظیفه، زمینه ظهور صفات خاص و ممتازى در او فراهم آمد.

مقامات و درجاتى كه پروردگار به انبیا و اولیا ـ :S (31): ـ و تابعین واقعى آنها در قیامت عطا می فرماید، تنها به لحاظ حفظ كمالات و عنایات معنوى و فطرى الهى نیست، بلكه حفظ و اظهار آثارى كه در عالم عنصرى و مادى از لوازم آن كمالات است، خود نقش جداگانه اى در رسیدن به درجات عالی تر معنوى و آثار بهشتى دارد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حسین علیه السلام، دُردانه خدا

مثلاً كسى كه قوه شجاعت و سخاوت و ایثار و سایر صفات حسنه را داشته، ولى موقعیت براى پیاده كردن آنها را نیافته باشد با فردِ دیگرى كه علاوه بر داشتن آن صفات، آنها را بروز داده باشد، داراى درجه یكسان نیستند و دومى ارزشى فوق اولى دارد.

اكنون با توجه به این مقدمات می گوییم: اگرچه هر كدام از انبیا و اولیا به اقتضاى امر الهى و نسبت به شرایط زمانى و مكانى و غیره كه داشتند، گوشه اى از فضایل و كمالات ذاتى خود را آشكار كرده اند، ولى گویا شرایط در زمان حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ به گونه اى بوده كه موقعیت بیشترى براى اظهار كمالات روحى ایشان فراهم گردیده و خواسته الهى نیز تأكید بیشترى در پیاده شدن آن كمالات (به حسب اقتضاى زمان) داشته و حضرتش به عنایت الهى به آن اقتضا و خواست، پاسخ مثبت داده و به این ترتیب (به حسب روایات) در هر دو عالم واجد خصیصه هایى نسبت به سایر اولیاى دین گردیده است.[5]





جمله «الْوِتر الْمَوْتُور» در زیارت عاشورا بنا بر یك معنى، اشاره به همین امتیاز خاص آن حضرت دارد؛ زیرا «وِتْر» به معنى تك و تنهاست و «مَوْتور» به معنى كسى كه تنها و بى بدیل است.[6]



بنابر یك معنى، این جمله، تأكید جمله اول (ثاراللّه) است كه در این صورت به معنى خون است. یكى از بزرگان در این باره می نویسد:
«جمله اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور، اگرچه ممكن است به معنى جمله گذشته باشد، یعنى كسى كه انتقام و خونخواهى از او نشده و تنها خدا می تواند انتقام خون او را بگیرد، ولى ظاهراً اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور به معنى فرد و تنهاى بی همتا و به زبان فارسى خودمانى دُردانه است، و به خصیصه خاص سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ ... اشاره دارد.[7] اما از لحاظ ظاهرى و به حسب امتیاز خاص، صفت ثارالله فقط به حضرت سیدالشهداء و حضرت امیرالمۆمنین ـ علیهماالسلام ـ اطلاق شده است، آن هم در غالب زیارتنامه هاى امام حسین ـ علیه السلام ـ كه در یازده موضع از زیارتنامه ها،[8] این صفت با اندكى اختلاف[9] ذكر شده است.»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حسین علیه السلام، دُردانه خدا

[h=2]لغت شناسى ثاراللّه
[/h] لفظ «ثار» با مشتقاتش، حدود 70 بار در روایات آمده است. المنجد، ثَأَرَ و ثَأْر را به معنى انتقام گرفتن دانسته و لفظ ثار را ذكر نكرده است. طریحى در مجمع البحرین، ثَأَرَ را به معنى انتقام گرفتن معنى كرده و ثاراللّه را تصحیف ثَأْراللّه دانسته است.
ابن اثیر در نهایة؛ ثَأر را به معنى خونبها دانسته و لفظ ثار را ذكر نكرده است. زبیدى در تاج العروس؛ ثَأر و ثار را به یك معنى دانسته و نوشته است: ثار به معنى خون است و گفته شده به معنى انتقام خون كسى را گرفتن نیز به كار می رود.



علامه مجلسى ـ رحمة الله علیه ـ ثَأَرَاللّه تلفظ كرده و براى تصحیح معنى مضافى در تقدیر گرفته و نوشته است:
«ثَأَرَ اللّه به معنى خونخواهى است، ثاراللّه و ابن ثاره یعنى تو اهل ثاراللّه هستى، و كسى هستى كه خداوند انتقام خونش را از قاتلانش خواهد گرفت.»[10]
در حالى كه به نظر می رسد، با توجه به كاربرد این لفظ در كتابهاى لغت و زیارتنامه ها و روایات، و عدم ضرورت و خلاف اصل بودنِ تقدیر گرفتن مضاف، همان سخن زبیدى در تاج العروس متعین بلكه صحیح است كه: ثَأْر و ثار، به یك معناست و هر دو به معنى خون است.



img.tebyan.net_big_1391_06_15294213952446080109472131781662078322123.jpg

امام صادق ـ علیه السلام ـ در زیارتنامه حضرت ابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اَنَّكَ ثارُاللّهِ فِى الاَْرْضِ مِنَ الدَّمِ الَّذِى لا یُدْرِكُ ثِرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهْلِ الاَْرْضِ.»[11]
«(اى سید الشهداء) تو خونِ خدا در زمینى، همان خونى كه هیچ كس جز خداوند انتقام آن را نمی تواند بگیرد
البته خونى كه این ویژگى را دارد كه هیچ كس جز خداوند متعال آن هم به دست اولیایش نمی تواند انتقامش را بگیرد؛ چون شخص ابى عبداللّه ـ علیه السلام ـ از آن چنان جایگاه رفیعى برخوردار است كه جز خداوند متعال و اولیایش نمی دانند. در زیارت عرشى عاشورا می خوانیم:
«أنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ.»
«از خداوند متعال می خواهم به من توفیق دهد، انتقام خون شما را بگیرم
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حسین علیه السلام، دُردانه خدا

همان طور كه ملاحظه می كنید، تركیب طَلَبَ ثارِك، فقط به همین معنى كه ثار به معنى خون باشد قابل تبیین است، وگرنه اگر ثار به معنى ـ خونخواهى (طلب الدّم) باشد، جمله این چنین خواهد شد؛ طَلَبَ طَلَبَ ثارِكَ، كه در سخافت نیاز به توضیحى ندارد. همین طور است، جمله «طَلَبَ ثارِكُمْ» یا «طَلَبَ ثارِى» كه در جمله هاى بعدى زیارت عاشورا آمده است، یا جمله: «اَشْهَدُ اَنَّ اللّه تَعالى الطّالِبُ بِثارِكَ»[12] و جملاتى شبیه این در سایر زیارتنامه هاى آن حضرت.[13]



[h=2]معنى ثاراللّه[/h] با توجه به آنچه در معنى لغوى ثاراللّه گفته شد، معانى مختلفى در تفسیر ثاراللّه بیان شده است.
گروهى ثاراللّه را به معنى كسى كه انتقام خونش را خداوند می گیرد، می دانند[14] و ثار را مخفف ثائِر دانسته اند، مثل شاك مخفف شائك[15] یا ثار را مخفف ثَأْر انگاشته اند.[16]



بعضى لفظ «أهل» در تقدیر گرفته اند و گفته اند: ثاراللّه یعنى اهل ثاراللّه، اهل خونخواهى الهى كه خداوند انتقام خونش را می گیرد.[17]
برخى گفته اند: ثاراللّه یعنى كسى كه خودش در دوران رجعت مى آید و انتقام خونش را می گیرد.[18]
گروهى ثاراللّه را به معنى خون خدا دانسته اند.[19]



اما ظاهر بسیارى از ادله همان طور كه در معنى لغوى آن گفته شد مۆید این مطلب است كه: ثار به معنى خون است و امام حسین ـ علیه السلام ـ ثاراللّه و خون خداست.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حسین علیه السلام، دُردانه خدا



پى نوشت:
[1]- امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: فَلاََنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لاََبْكِیَّنَ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
كنون هر صبح و شامى در عزایت
بریزم اشك و می نالم برایت
به جاى اشك خون از دیده بارم
همیشه دیده اى خونبار دارم
امام مهدى(عج) در عزاى امام حسین(ع)، زیارت ناحیه مقدسه، ص 30 ـ 31
[2]- بحارالانوار، ج 44، ص 286 و ج 52، ص 308 و ج 101، ص 103.
[3]- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره، ص 987.
[4]- نهج الولایة، ص 58.
[5]- فروغ شهادت، على سعادت پرور، ص 40.
[6]- تاج العروس، ذیل لغت وتر؛ وِتر ـ به كسر واو ـ بنابر لغت اهل نجد و وَتر ـ به فتح واو ـ به لغت اهل حجاز)
[7]- فروغ شهادت، ص 389.
[8]- بحارالانوار، ج 101، ص 294، 291، 260، 200، 199، 181، 180، 169، 168، 152 و 148.
[9]- در بعضى از زیارتنامه ها این چنین آمده است: السلام علیك یا ثاراللّه و ابن ثاره ... و در بعضى دیگر، این چنین: السلام علیك یا ثاراللّه فى الأرض ... و در برخى این چنین: اشهد انك ثاراللّه فى الأرض و ابن ثاره.
[10]- بحارالانوار، ج 101، ص 151.
[11]- بحارالانوار، ج 101، ص 168.
[12]- بحارالانوار، ج 94، ص 75.
[13]- همان، ج 101، ص 292، 290؛ ج 44، ص 218؛ ج 45، ص 343، 351.
[14]- فروغ شهادت، بیشتر مترجمان زیارت عاشورا، ص 389.
[15]- شرح زیارت عاشورا، آیة الله سید احمد میرخانى، ص 305.
[16]- بحارالانوار، ج 101، ص 151.
[17]- بحارالانوار، ج 101، ص 151.
[18]- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 101، ص
[19]- تعداد اندكى از مترجمان زیارت عاشورا؛ آیة الله سید احمد میرخانى در شرح زیارت عاشورا، ص 308؛ زیارت در پرتو ولایت، ص 51.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : حسین علیه السلام، دُردانه خدا

بزرگی را پرسیدند:
زندگی چند بخش است؟
گفت:دو بخش است، کودکی و پیری...
گفتند پس جوانی چه؟
گفت: فدای حسین (ع)
 
بالا