" کودکان در کربلاء "

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پاسخ : " کودکان در کربلاء "

محمد بن (ابی) سعید (سعد) بن عقیل


بن ابی طالب(علیه السلام)

img.tebyan.net_big_1387_10_848520020516751452181251116183122163154246.jpg

«محمد» پسر «ابی سعید» فرزند «عقیل» برادر امام علی(علیه السلام) بوده است. از این رو «محمد» نوه «ابوطالب» بوده است و مادر او نیز ام ولد بوده است.


نحوه شهادت محمد


هشام کلبی نقل کرد: «هانی بن ثُبیت حضرمی» برایم گزارش کرد: من در روز دهم شهادت امام حسین(علیه السلام)آنجا حضور داشتم. ناگاه از خاندان امام، پسری نظرم را به خود جلب کرد. او پیراهن بلند و شلوار به تن داشت. در دو گوش او نیز دو گوشواره دیده میشد. او در حالی وارد میدان شد که از آن خیمه های ستونی، چوبی را برکنده بود. او گاه به راست و گاه به طرف چپ سپاه متمایل میشد. یکی از سپاه شام سوار اسبش شد و با سرعت به سوی او حرکت کرد. وقتی به او نزدیک شد قدری خم شد و با شمشیر جان محمد بن ابی سعید را گرفت.

در زیارت ناحیه مقدسه بر آن شهید بزرگوار درود فرستاده شده است؛ و از خداوند برای قاتل او «لقیط بن ناشر الجهنی» لعنت و دوری از رحمت درخواست شده است.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پاسخ : " کودکان در کربلاء "

عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب

[h=1]
img.noor110.ir_neda_content_moharram_138710140008.jpg

[/h]

«عبدالله» فرزند مسلم بن عقیل بود. مادر او «رقیّه کبری» دختر امام علی(علیه السلام) بوده است. مادر رقیه «صهباء»، از همسران امام علی(علیه السلام) بوده است. گفته شده صهباء از اسیران «یمامه» یا «عین الّتمر» بود. آن حضرت او را خریداری فرمود و از او دارای دو فرزند به نامهای «عمر الاطرف» و «رقیه» بود. مسلم بن عقیل، رقیه را خواستگاری کرد و عبدالله یکی از ثمرات این ازدواج مبارک بود.

[h=2] شعار حماسی عبدالله

[/h] ابن شهر آشوب میگوید: عبدالله فرزند مسلم بن عقیل وارد میدان جنگ شد و به آن گروه حملهور شد. سرود حماسیاش این بود:
«الیوم القی مسلماً و هو ابی و فتیةٌ بادوا علی دین النّبیِّ
امروز مسلم را ملاقات خواهم کرد، هم او که پدرم است و همراه او شجاعانی را که به دین پیامبر ایمان آوردهاند.»

[h=2]شهادت عبدالله
[/h] شهادت عبدالله به نقل ابومخنف، ابوالفرج، مفید و دیگران پس از علی اکبر (علیه السلام) اتفاق افتاده است. او شجاعانه سه بار، پی در پی به آن گروه حمله کرد. گفتهاند او هشتاد و نه مرد را در این حملهها از پای در آورد.
شخصی به نام «عمرو بن صبیح صیداوی» که از اصحاب عمر سعد بود، تیری به سمت او پرتاب کرد. عبدالله که رو به روی او بود، متوجه شد. تلاش کرد که دست را برابر پیشانی خود نهد تا خود را از اصابت تیر حفظ کند، اما تیر کف دست و پیشانی او را به هم دوخته بود. او هر چه تلاش کرد نتوانست دست را از پیشانی خود جدا سازد. دست دیگر را به آسمان برداشت و گفت: «خدایا! اینان ما را کوچک شمردند و خوار ساختند، پس آنها که ما را کشتهاند، بکش» دیگری با نیزهاش به قلب او زد و او در دم جان داد.
پس از آن، یزید بن رقاد، به او نزدیک شد و چوبه تیر را از پیشانی او بیرون کشید، در حالی که کلاهک نیزه هنوز در پیشانی او باقی مانده و جان داده بود.
عبدالله در زیارت ناحیه مورد سلام و تکریم است: «السلام علی عبدالله بن مسلم بن عقیل ... سلام بر عبدالله فرزند مسلم بن عقیل.»

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پاسخ : " کودکان در کربلاء "

[h=1]محمدبن مسلم بن عقیل[/h]
img.tebyan.net_big_1387_10_2082423148128109174288189751935322650179.jpg


محمد، فرزند مسلم بن عقیل بود. مادر گرامیش نیز «ام ولد» بود.
به روایتی از امام محمد باقر علیه السلام، روز عاشورا، محمد پس از شهادت برادرش عبدالله، خدمت حسین بن علی علیه السلام، اجازه گرفت تا به میدان رود و با دشمنان بجنگد، برخی از مورخین گفته اند: پس از شهادت «عبدالله بن مسلم»، فرزندان ابوطالب و بنی هاشم همگی به لشگر دشمن حمله کردند، حضرت سیدالشهداء علیه السلام که چنین دید، فریاد زد:
(صبرا علی الموت یا بنی عمومتی، صبرا یا اهل بیتی. فوالله لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا) ای عموزادگان من! صبر و مقاومت پیشه کنید و ای اهل بیت من شکیبا باشید که بعد از امروز، دیگر هرگز روی سختی و مصیبت را نخواهید دید. (بحارالانوار ج 5، ص 36)
و امام هنوز از میدان برنگشته بود که از میان آنها، محمد بن مسلم به زمین افتاد و به شهادت رسید، مردم از همه طرف، دور او را گرفتند.
قاتلان او «ابومرهم ازدی» و «لقیط بن ایاس جهنی» بودند.
نام ابومرهم، در بعضی کتب «ابومریم» و «ابوجرهم اسدی» نیز آمده است.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پاسخ : " کودکان در کربلاء "

[h=1]عون بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب [/h]
img.tebyan.net_big_1387_10_24125193313224180168101581701376010424648.jpg
شهادت مجمد بن عبدالله جعفر بن ابیطالب
«عون» پسر «عبدالله جعفر بن طیار» و مادرش زینب کبری علیهاالسلام، دختر امیرمؤمنان علیه السلام است. سیرهنویسان نوشتهاند: وقتی امام حسین (علیه السلام) از مکه خارج شد، عبدالله بن جعفر نامهای را برای امام ارسال داشت که در آن از امام درخواست کرده بود که از عزم خود باز گردد.
عبدالله بن جعفر نامه خود را توسط فرزندانش عون و محمد به سوی امام فرستاد، بعد از آن، عبدالله به سوی «عمرو بن سعید بن عاص» والی مدینه رفت و از او برای امام حسین (علیه السلام) امان درخواست کرد. او هم به امام نامهای نوشت و آن را توسط برادرش یحیی به سوی امام فرستاد. عبدالله هم او را همراهی کرد تا این که در "ذات عرق" آنها امام حسین (علیه السلام) را ملاقات کردند. حضرت نامه را مطالعه فرمود و از درخواست آنها سر باز زد و فرمود: «انّی رایت رسول الله فی منامی، فامرنی بما أنا ماضٍ له؛ من در خواب رسول خدا را دیدهام، پس ایشان مرا به ادامه راه امر کردهاند. بنابراین من به همان چیزی که مرا امر فرموده است، عمل میکنم.»
پس از آن، امام پاسخ نامه را به عمرو بن سعید نوشتند و از آن دو نفر جدا شدند. آنها نیز بازگشتند. آخرالامر، عبدالله بن جعفر به دو فرزندش عون و محمد سفارش کرد که همراه امام حسین علیهالسلام باشند.

[h=2]شعار حماسی عون[/h]سروی گوید: عبدالله بن جعفر برای مبارزه با آن قوم به میدان آمد، در حالی که میگفت:
«ان تنکرونی فانا ابن جعفر شهید صدقٍ فی الجنان ازهر
یطیر فیها بجناحٍ اخصر کفی بهذا شرفاً فی المحشر؛
اگر مرا نمیشناسید، پس من پسر جعفر، شهیدی راستین در بهشت تابان هستم؛
او در آنجا با بالی سبزفام پرواز میکند، در محشر همین شرافت او را بس است.»
او با شمشیر به جنگ دشمن میرفت تا این که سی نفر سوار و هجده نفر پیاده را به قتل رسانید.
[h=2]شهادت عون[/h]پس از آن رشادتهای چشمگیر عون، شخصی به نام «عبدالله قُطبة الطائی» با شمشیر به او حمله کرد. با ضربه او، عون به شهادت رسید.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.
 
بالا