4. حبیب بن مظاهر (مظهر) اسدی
نام اصلى «حبیب بن مظاهر» حبیب بنمظهر هست. اصالتا یمنی بود، اما بعدها به مدینه مهاجرت کرد. ایشون از اصحاب رسول الله بودن، بعد از اون از شاگردان امام علی(ع) در علوم قرآنی بوده و حافظ قرآن بود. حبيب بن مظاهر در رديف ياران فداكارى همچون ميثم تمار، رشيد هجرى، عمروبن حمق و... بود.
حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، دو تن از فعالترين كسانى بودن كه بطور پنهانى و دور از چشم جاسوسان حكومتى، براى مسلم بن عقيل از مردم بيعت مىگرفتن و خود رو تمام وقت، وقف نهضتى كرده بودن كه بنا بود به رهبرى امام حسين(ع) انجام بشه.
وقتی که امام به کربلا اومدن، حبیب هم به همراه مسلم بن عوسجه، خودش رو به کربلا رسوند و چون یاران امام رو کم دید با تلاش و تبلیغ زیاد موفق شد خویشانش رو از قبیله ی بنی اسد که در آن اطراف منزل داشتند به کمک بیاره، اونا هم قبول کردن اما سربازان سپاه بنی امیه مانع پیوستن اونا شدن و بعد از جنگ سختی که پیش آمد، بنی اسد شبانه به قبیله خود برگشتن. حبیب این ماجرا را خدمت امام حسین عرض کرد. امام فرمود «لاحول ولاقوه الا بالله» ایشون که در نزد حسین بن علی (ع) مقام والایی داشت، در کربلا، روز عاشورا فرمانده جناح چپ لشگر امام حسین :علیه السلام: بود.
نزدیک ظهر عاشورا، وقتی ابوثمامه صائدی به امام یادآوری کرد که هنگام نماز فرا رسیده و امام فرمود «آری وقت نماز است، از کوفیان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بگزاریم» یکی از لشگریان دشمن به نام حصین بن تمیم گفت «نماز شما قبول نیست»، حبیب در پاسخ گفت «ای نفهم! خیال می کنی که نماز آل رسول قبول نیست و از تو پذیرفته است؟!»، حصین خشمگین شد و به حبیب حمله کرد. حبیب با اجازه از حسین :علیه السلام: به مقابله با اون رفت.ن
حبیب با حصین نبرد سختی کرد و اون رو به زمین زد. وقتی که مسلم بن عوسجه یار دیرین حبیب از اسب به زمین افتاد، به حبیب وصیت کرد تا آخرین لحظه از حسین بن علی (ع) دفاع کنه و در راه ایشون جونش رو فدا کنه، حبیب به اون قول داد و گفت: به پروردگار کعبه قسم که به گفته ات عمل خواهم کرد. حبیب در حالی که همچنان جنگ می کرد، می گفت «قسم می خورم که اگر امکانات و سلاح های ما و نفرات ما به اندازه ی شما یا نصف آن بود، به جنگ پشت می کردید و متواری می شدید، ای بدترین قوم در حسب و اصالت!»، حبیب با حصین نبردی سخت کرد و اون رو به زمین زد و بین 30 تا 61 نفر از دشمنان رو کشت و ناگهان "بدیل بن حریم" شمشیری بر فرق ایشون زد و حبیب به زمین افتاد؛ حبیب به شهادت رسید و سرش رو از بدنش جدا کردن. حبیب در هنگام شهادت 75 سال داشت. شهادتش بر امام حسین :علیه السلام: خیلی سخت و ناگوار بود. امام بعد از اینکه فرمود انا لله و انا الیه راجعون، فرمود «او نفس من و پشتیبان یاران من بود».
بنده که شخصا فکر میکنم خیــــــــــــلی درس از جبیب ابن مظاهر میشه گرفت و چندتا نکته مهم تو ذهنمه، اما شما بفرمایید درس جبیب برای ما چی بود؟
نام اصلى «حبیب بن مظاهر» حبیب بنمظهر هست. اصالتا یمنی بود، اما بعدها به مدینه مهاجرت کرد. ایشون از اصحاب رسول الله بودن، بعد از اون از شاگردان امام علی(ع) در علوم قرآنی بوده و حافظ قرآن بود. حبيب بن مظاهر در رديف ياران فداكارى همچون ميثم تمار، رشيد هجرى، عمروبن حمق و... بود.
حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، دو تن از فعالترين كسانى بودن كه بطور پنهانى و دور از چشم جاسوسان حكومتى، براى مسلم بن عقيل از مردم بيعت مىگرفتن و خود رو تمام وقت، وقف نهضتى كرده بودن كه بنا بود به رهبرى امام حسين(ع) انجام بشه.
وقتی که امام به کربلا اومدن، حبیب هم به همراه مسلم بن عوسجه، خودش رو به کربلا رسوند و چون یاران امام رو کم دید با تلاش و تبلیغ زیاد موفق شد خویشانش رو از قبیله ی بنی اسد که در آن اطراف منزل داشتند به کمک بیاره، اونا هم قبول کردن اما سربازان سپاه بنی امیه مانع پیوستن اونا شدن و بعد از جنگ سختی که پیش آمد، بنی اسد شبانه به قبیله خود برگشتن. حبیب این ماجرا را خدمت امام حسین عرض کرد. امام فرمود «لاحول ولاقوه الا بالله» ایشون که در نزد حسین بن علی (ع) مقام والایی داشت، در کربلا، روز عاشورا فرمانده جناح چپ لشگر امام حسین :علیه السلام: بود.
نزدیک ظهر عاشورا، وقتی ابوثمامه صائدی به امام یادآوری کرد که هنگام نماز فرا رسیده و امام فرمود «آری وقت نماز است، از کوفیان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بگزاریم» یکی از لشگریان دشمن به نام حصین بن تمیم گفت «نماز شما قبول نیست»، حبیب در پاسخ گفت «ای نفهم! خیال می کنی که نماز آل رسول قبول نیست و از تو پذیرفته است؟!»، حصین خشمگین شد و به حبیب حمله کرد. حبیب با اجازه از حسین :علیه السلام: به مقابله با اون رفت.ن
حبیب با حصین نبرد سختی کرد و اون رو به زمین زد. وقتی که مسلم بن عوسجه یار دیرین حبیب از اسب به زمین افتاد، به حبیب وصیت کرد تا آخرین لحظه از حسین بن علی (ع) دفاع کنه و در راه ایشون جونش رو فدا کنه، حبیب به اون قول داد و گفت: به پروردگار کعبه قسم که به گفته ات عمل خواهم کرد. حبیب در حالی که همچنان جنگ می کرد، می گفت «قسم می خورم که اگر امکانات و سلاح های ما و نفرات ما به اندازه ی شما یا نصف آن بود، به جنگ پشت می کردید و متواری می شدید، ای بدترین قوم در حسب و اصالت!»، حبیب با حصین نبردی سخت کرد و اون رو به زمین زد و بین 30 تا 61 نفر از دشمنان رو کشت و ناگهان "بدیل بن حریم" شمشیری بر فرق ایشون زد و حبیب به زمین افتاد؛ حبیب به شهادت رسید و سرش رو از بدنش جدا کردن. حبیب در هنگام شهادت 75 سال داشت. شهادتش بر امام حسین :علیه السلام: خیلی سخت و ناگوار بود. امام بعد از اینکه فرمود انا لله و انا الیه راجعون، فرمود «او نفس من و پشتیبان یاران من بود».
بنده که شخصا فکر میکنم خیــــــــــــلی درس از جبیب ابن مظاهر میشه گرفت و چندتا نکته مهم تو ذهنمه، اما شما بفرمایید درس جبیب برای ما چی بود؟