*..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


سلام دوستان عزیز
تو این تاپیک سعی براین شده تا کم کم با اصطلاحات حقوقی آشنا بشیم .
هرفردی باید اطلاعات حداقلی از حقوق و قوانین حاکم بر سرزمینش داشته باشه .
بنابراین امیدوارم این گفتار گام موثری باشه برای نیل به این هدف


با ماهمراه باشید .:1::53:

law-book.jpg
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*



آئین دادرسی
یا حقوق شکلی

مجموعهای از مقررات است که به منظور رسیدگی به مرافعات یا شکایات یا درخواستهای قضایی به کار میرود.

به مجموعهٔ اقدامات دادگاه در بررسی یک دعوی به منظور مهیا کردن پرونده برای صدور رأی و حل و فصل دعوی دادرسی یا محاکمه میگویند. این اقدامات معمولاً شامل شنیدن اظهارات و مدافعات، بازبینی برگههای دو طرف، رسیدگی به دلایل و مستندات آنان و نیز انجام پژوهشهای لازم میشود.



***



آيين دادرسي مدني،

مجموعه اصول و مقرراتي است كه در مقام رسيدگي به امور حسبي و كليه دعاوي مدني و بازرگاني در دادگاههايعمومي، انقلاب، تجديدنظر، ديوانعالي كشور و ساير مراجعي كه بهموجب قانون موظف به رعايت آن ميباشند به كار ميرود.




***

آيين دادرسي كيفري

مجموعه اصول و مقرراتي است كه براي كشف و تحقيق جرائم و تعقيب مجرمان و نحوه رسيدگي و صدور رأي وتجديد نظر و اجراي احكام و تعيين وظايف و اختيارات مقامات قضايي وضع شده است.



:53:



 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*



ابلاغ

این واژه در لغت به معناي رسانيدن (نامه يا پيام) و ايصال آمده است. و در اصطلاح به معنی مطلع ساختن مخاطب از مفاد ورقه قضايي طبق تشريفات قانوني است.
مدير دفتر دادگاه دادخواست را جهت صدور دستور مقتضي به دادگاه ارسال ميدارد تا وقت دادرسي تعيين گردد. منشي دادگاه نيز پس از تعيين وقت پرونده را به دفتر دادگاه میفرستد. دفتر دادگاه در اخطاري كه در دو نسخه صادر ميكند وقت دادرسي،دادگاه ودر صورت لزوم، شعبهاي را كه دادرسي در آن انجام ميشود مشخص وجهت ابلاغ به مأمور ابلاغ (يا واحد ابلاغ) ميرساند.

اقسام ابلاغ

ابلاغ واقعي:


ورقه قضايي، طبق تشريفات قانوني به شخص مخاطب (در مورد اشخاص حقيقي)،يا به شخصي كه صلاحيت وصول ورقه را دارد (در مورد اشخاص حقوقي مثل شركتها) ويا وكيل قانونی آنها تحويل ورسيد دریافت می گردد ومراتب به دادگاه گزارش می شود.اين ابلاغ ميتواند در غير محل اقامت صورت گيرد اما مخاطب ميتواند از گرفتن ابلاغ خودداري كند که ابلاغ محسوب نميشود.


ابلاغ قانوني:


هرگاه مأمور ابلاغ نتواند اوراق را به شخص خوانده برساند بايد در نشاني تعيين شده به يكي از بستگان يا خادمان او كه سن ووضعيت ظاهري او برايفهم اهميت آن كافي است، ابلاغ نماید.اين ابلاغ حتماً بايد در محل اقامت مخاطب باشد.
اگر ابلاغ به صورت واقعي انجام گيرد اعتبار مطلق دارد ونميتوان آن را بياعتبار تلقي كرد مگر جعلي بودن آن ثابت شود.

 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*

[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تعريف اجاره

اجاره عقدي است كه برابر آن اجاره كننده مالك منافع عين مال موضوع اجاره مي شود. اجاره ممكن است نسبت به اشيايي مانند اتومبيل، خانه يا حيوان يا انسان باشد مانند آنكه شخصي بخواهد از منزل ديگري استفاده كند و آن را براي مدتي اجاره نمايد.
مستأجر: اجاره كننده، مؤجر: اجاره دهنده، عين مستأجره: مورد اجاره، مال الاجاره: اجاره بها
اجرت المثل: اجرت و بهايي كه براي يك كالا يا خدمات بر مبناي قيمت كالا يا خدمات مشابه آن تعيين مي شود بدون آنكه طرفين قرارداد از قبل براي آن توافقي كرده باشند. اجرت المثل در مقابل اجرت المسمي يعني اجرت توافق شده قرار مي گيرد.
[/FONT]



***



اجرای موقت


موقت در لغت به معنای چیزی که وقتش معین شده است و آنچه که در مدتی محدود و معین بجا میماند و سپس زائل شود.[1] اجرای موقت یعنی اجرا کردن حکمی که قابل اعتراض یا پژوهش میباشد.[2]
با این تعریف اجرای موقت انحرافی است از قاعدهی عمومی که به موجب آن هیچ حکمی از احکام دادگاههای دادگستری به موقع اجرا نمیشود مگر این که قطعی شده باشد.[3] در احکام مدنی اصل بر این است که حکم پس از قطعی شدن به مورد اجرا در آید، بنابراین اجرای موقت به طور استثناء کاملا محدود است و در هر مورد تصریح قانون را لازم دارد، از عنوان اجرای موقت مشخص است که خاصیت اجرای دائم را ندارد.

البته این بدان معنا نیست که لازم اجرای موقت، موقت بودن آن باشد و عملیات اجرائی هر اجرای موقتی پس از مدتی از بین برود بلکه احتمال زیاد آن است که اجرای موقت با قطعیت یافتن حکم به شکل اجرای دائم در آید. اصولا کسی که دستور اجرای موقت میدهد باید به این نتیجه رسیده باشد که در حده زیادی عملیات اجرا با واقعیت تطبیق دارد و برگشت نمیکند ولی به هر حال احتمال آن هست که حکم فسخ شود و عملیات اجرایی باطل و وضع به حال اول اعاده شود همان طور که لازمه اجرای موقت، موقت بودن نیست. لازمهی اجرائی که به دنبال حکم قطعی انجام میگیرد نیز دائم بودن آن نیست چون ممکن است بعد از حکم قطعی بنابر اعاده دادرسی و یا وضع دیگری، آثار اجرایی از بین برود.
[4]
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*



اجرت المثل :


الف) اگر كسي از مال ديگري سود ببرد و عين مال باقي باشد و براي مدتي كه سود برده شده مال الاجاره اي بين طرفين معين نشده باشد، آنچه كه بابت اجرت منافع استيفاء شده بايد به صاحب مال مزبور بدهد اجرت المثل ناميده مي شود خواه اين سودبري با اذن مالك باشد خواه بدون اذن او. در صورت اخير، اجرت المثل جنبه خسارت را هم دارد.
ب) گاهي به معني به عوض مثل آن چيز است.

***




مهر:مال معيني است كه زوج به زوجه در عقد نكاح مي دهد و انواع مختلف دارد

مهر المتعه :
اگر در عقد نكاح مهري ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزديكي و تعيين مهر زن خود را طلاق دهد به زن مهر المتعه تعلق خواهد گرفت. براي تعيين مهر المتعه وضعيت و حال مرد از حيث فقر و غنا ملاحظه مي شود.

مهر المثل :
هر گاه هنگام عقد نكاح مهريه تعيين نشود و پس از نيدكي و قبل از تراضي بر مهريه اي معين بر حسب شرافت و وضعيت خانوادگي زوجه و اوضاع و احوال او مهريه تهيه مي شود.

مهر المسمي :
مهري كه در عقد نكاح معين شده يا تعيين آن به شخص ثالث واگذار مي شود

نسب :
رابطه شخصي به ديگري از طريق ولادت مانند پدر و پسر و يا بواسطه خويشاوندي مثل دو برادر.

ورقه استشهاديه :
اشتهاديه ورقه اي است رسمي يا عادي كه گواهان شهادت خود را در آن به خط خود يا ديگري نوشته باشند وصيت تمليكي :به موجب آن كسي عين يا منفعت مال خود را براي زمان پيش از مركش به طور مجاني به ديگري مي دهد
ولي : كسي كه به حكم قانون اختيار ديگري را در قسمتي از امور داراست




ولي قهري :ولايت پدر يا جد پدري نسبت به صغير
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*


اخذ به شفعه :
هر گاه مال غير منقول قابل تقسيمي مانند خانه, زمين و ... بين دو نفر مشترك باشد و يك نفر از شركاء سهم خودشرا به شخص ثالثي بفروشد. شريك ديگر حق دارد به اندازه وجهي كه شخص ثالث پرداخته, به او بدهد و كل مال را تملك كند. و شخص ثالث نقشي در اعمال اين حق از سوي شريك ندارد از اين رو در معامله مال غير منقول كه داراي شريك است بايد توجه كرد كه شريك حق اعمال اخذ به شفعه را دارد..

اخطاريه :
ياد آوري كردن رسمي يك يا چند موضوع در حدود مقررات به مخاطب است مانند اخطاريه براي حضور در دادگاه حقوقي يا ارائه اصول اسناد در دادگاه يا براي پرداخت ماليات توسط اداره دارايي.

ارتفاق :
حقي است براي ملك شخصي در ملك ديگري مانند حق عبور آ ب از ملك غير و حق گشودن ناودان در زمين ديگري

ارش :در معاملات عبارتست از كسري كه صورت آن تفاوت قيمت صحيح و معيب روز تقويم مال مورد معامله و مخرم آن كسر, قيمت صحيح روز تقويم مي باشد هر گاه اين كسر ضرب در قيمت بهاي روز وقوع عقد نشود حاصل اين ضرب را ارش مي گويند و در امور كيفري هر گاه در قانون براي عضوي ديه مقرر و تعين نشده باشد براي آن عضو توسط كارشناس يا قاضي ارش تعيين مي شود براي مثال دست داراي ديه معين است يعني 50 نفر بيشتر ولي طحال داراي ديه مشخص نمي باشد و قاضي براي آن ارش تعيين مي كند.

استرداد دعوي :
در امور حقوقي هر گاه خواهان (مدعي) از دعوي خود با رضايت خودش از دادخواست و ادعايش صرفنظر كند اصطلاحاً گفته مي شود كه خواهان دعوايش را مسترد كرده است.
اظهار نامه ثبتي : ورقه اي است چاپي و رسمي كه توسط مامور دولتي مخصوص كه مامور توزيع اظهار نامه نام دارد پس از تنظيم صورت مجلسي شامل حدود و نوع ملك و مشخصات آن و مالك و امضاء ريش سفيدان محل و مطلعين, بين متصرفين به عنوان مالكيت توزيع مي شود مندرجات آن بايد به صورت مجلس بالا مطابق باشد و شماره ملك هم بايد در اظهار نامه ثبت شود.
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*

اعاده دادرسي :از راه هاي رسيدگي فوق العاده به پرونده هاي مدني, كيفري است كه حكم قطعي در مورد آنها صادر شده است

اعتراض ثالث :
نوعي شكايت و دعوي است كه از روشهاي فوق العاده شكايت از احكام مدني است. و در اين دعوي شاكي از كساني است كه شخصاً يا نماينده اش را در مرحله محاكمه اي كه منجر به صدور راي شده به عنوان اصحاب دعوي حضور ندارد و راي مزبور به حقوق او خلل وارد مي كند به اين اعتراض, اعتراض شخص ثالث نيز مي گويند.

اعسار :
اگر شخصي به واسطه عدم كفايت دارائي يا دسترسي به مالش پرداخت هزينه دادرسي يا پرداخت بدهي اش را نداشته باشد مي گويند فلاني معسر است و بايد براي اثبات اعسارش درخواست اعسار از دادگاه صالح به عمل آورد.

التزام :
در تعهد كردن گاهي در قراردادها وجهي به عنوان وجه التزام آورده مي شود كه به منظور تامين خسازت عدم انجام تعهد يا تاخير آن مقرر مي شود

اماره :
هر چيزي كه حكايت از چيز ديگري داشته باشد و در پرونده هاي مدني و كيفري ظاهراً جزء كاشفيت از واقع دارد مانند تصرف شي كه در ظاهر كاشف از مالكيت متصرف است البته ممكن است حذف آن نيز ثابت شود. براي مثال ممكن است شي كه در تصرف شخص الف است در مالكيت ب باشد كه الف بصورت اماني آنرا در اختيار گرفته است.

امور حبسي :
به اموري گفته مي شود كه دادگاه ها بايد بدون ملاحظه اينكه در مورد آنها اختلاف و مرافعه اي وجود پيدا كرده يا نه وارد رسيدگي شده و اتخاذ تصميم كنند مانند رسيدگي به اموال متوفاي وارث, تعيين سرپرست براي ديوانه اي كه ولي يا قيم ندارد.
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*



تامين خواسته :
تضميني است كه خواهان از اموال خوانده قبل از صدور كم به نفع خودش از دادگاه مي خواهد

تامين دليل :
صورت براوري دادگاه از دلايل اثبات دعوي قبل از طرح و اقامه دعوي به منظور جلوگيري از زوال و از بين رفتن دلايل است كه به درخواست خواهان به عمل مي آيد. براي مثال براي بررسي ميزان پيشرفت كار ساختمان در زمان پي كني و عدم انجام به موقع آن از سوي پيمانكار, كارفرما مي تواند با تامين دليل آن را براي آينده حفظ كرده و براي مطالبه خسارت استناد كند.

ترك انفاق :
ندادن خرج و مخارج اشاص واجب النفقه در صورت داشتن استطاعت را گويند. در مورد زن اگر شوهر استطاعت نداشته باشد و زن از او تمكين كند و در عين حال شوهر نه او را طلاق دهد و نه نفقه را بپردازد جرم ترك انفاق محقق مي شود.

تصرف :
عبارتست از اينكه مالي در اختيار كسي باشد و او بتواند نسبت به مال تصميم گيري كند

توقيف اجراي حكم :
قلع موقت اجراي حكم, يا قرار به دستور مقام صلاحديد پس از شروع به اجراء

توقيف اجرائي :
توقيف مال مديون يا محكوم عليه از طريق اجراء ثبت يا اجراي احكام. دادگستري اين توقيف مانع از تصرف مالك در مال خود مي باشد. ثالث : شخص ديگري غير از طرفين قرارداد.
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : *..........* دیکشنری حقـــــــــوقی *...........*

جرح :در دو معنا بكار مي رود يكي تجاوز به جسم آدمي است كه موجب خونريزي در قسمت بيروني بدن مي شود و ديگري ايراد بر عدالت ديگري نزد قاضي است مثل جرح شاهد بواسطه نداشتن شرايط شهادت.

جرم :
عملي كه قانون براي آن مجازات يا اقدامات تاميني مقرر كرده است مثل سرقت, كلاهبرداري, تصرف عدواني و ...

جعل :
در امور كيفري عبارتست از قلب حقيقت يا بوسيله يك عمل مادي مانند الحاق كلمه اي يا دست بردن در متن يك سند اجاره يا در مضمون يك عمل حقوقي بدون اينكه همراه يك عمل مادي باشد مثل اينكه منشي دادگاه در نوشتن اظهارات متهم جعل كند. بدين نحو كه متهم اقرار به ارتكاب جرم نكرده باشد و مي گويد اتهام وارده را قبول ندارم و او از قول متهم به سوء نيت مي نويسد كه اتهام وارده را قبول دارم.
 
بالا