اسراف اسراف و تبذیر از گناهانی است كه بر كبیره بودنش تصریح شده است. چنانچه در صحیحه فضل بن شاذان از حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ ضمن شمارهی كبائر، اسراف و تبذیر را ذكر فرمودهاند و برای دانستن بزرگی این گناه مقداری از آیات و اخبار رسیده یادآوری میشود و بعد معنا و اقسام آن ذكر میگردد.
در سوره اعراف میفرماید: «بخورید و بیاشامید (از آنچه بر شما حلال شده) ولی از حد نگذرانید به درستی كه خداوند دوست نمیدارد تجاوز كنندگان را»[1] یعنی خدا مسرفین را دشمن میدارد. و بعضی از مفسرین فرمودهاند: هر كه را خدا دوست ندارد اهل عذاب است زیرا محبت خدا به معنی رساندن ثواب است.
و در سوره انعام میفرماید: «از میوه هر یك از این میوهها وقتی كه میوه كرد بخورید و حق آن را (كه خدا معین فرموده از زكات و غیره) بدهید روز بریدن و درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسراف كنندگان را.»[2]
و در سوره مؤمن میفرماید: «این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میكند هر اسراف كننده و شك آورندهای را.»[3] و نیز در همین سوره میفرماید: «به درستی كه اسراف كنندگان اصحاب آتشند.»[4]
در سوره طه میفرماید: «همچنین جزا میدهیم كسی را كه اسراف كند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.»[5]
و در سوره بنی اسرائیل میفرماید: «اسراف مكن و مال خودت را پراكنده مساز، به درستی كه اسراف كنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منكر و) كفران كننده است.»[6]
در تفسیر منهج مینویسد: «كفار عرب معظم اموال خود را به ریا و سمعه خرج میكردند و جهت یك میهمان شتران متعدد ذبح مینمودند تا مردم ایشان را به سخاوت ستایش كنند. حق تعالی ایشان را نكوهش فرموده كه در تضییع اموال مانند دیوانند.»
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «جز این نیست كه خداوند اقتصاد (میانه روی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هستهی خرما را. زیرا آن هم به كار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراك شتر است). و همچنین ریختن تتمهی آبی كه خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به كار میآید).[7]
و نیز میفرماید: از خدا بترس و زیاده روی مكن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی كه اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مكن جز این نیست كه هیچگاه خداوند كسی را بر میانه روی عذاب نخواهد فرمود.[8] یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیاده روی و سخت گیری) است.
حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «هرگاه خداوند ارادهی خیری به بندهای بفرماید، او را ملهم میفرماید به میانه روی و حسن ادارهی زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور میفرماید.»[9]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «آیا گمان میكنی خدا به كسی كه مال داده به سبب احترام او است، یا به كسی كه نداده به واسطهی پستی او است. نه چنین است بلكه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده كه به طور میانه روی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج كند و بر مركب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان كند. پس هر كس به این دستور رفتار كند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نكاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نكرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند كه «اسراف نكنید زیرا خداوند اسراف كنندگان را دوست نمیدارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان میكنی خدا مالی به عنوان امانت به كسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی كه میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و كاملاً كفایتش را میكرد. و كنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی كه میتوانست كنیزی به بیست دینار بگیرد و او را كافی بود در حالی كه خداوند فرموده اسراف نكنید (پس چنین شخصی به امانت خدا كه مال است خیانت كرده است.)»[10]
در سوره اعراف میفرماید: «بخورید و بیاشامید (از آنچه بر شما حلال شده) ولی از حد نگذرانید به درستی كه خداوند دوست نمیدارد تجاوز كنندگان را»[1] یعنی خدا مسرفین را دشمن میدارد. و بعضی از مفسرین فرمودهاند: هر كه را خدا دوست ندارد اهل عذاب است زیرا محبت خدا به معنی رساندن ثواب است.
و در سوره انعام میفرماید: «از میوه هر یك از این میوهها وقتی كه میوه كرد بخورید و حق آن را (كه خدا معین فرموده از زكات و غیره) بدهید روز بریدن و درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسراف كنندگان را.»[2]
و در سوره مؤمن میفرماید: «این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میكند هر اسراف كننده و شك آورندهای را.»[3] و نیز در همین سوره میفرماید: «به درستی كه اسراف كنندگان اصحاب آتشند.»[4]
در سوره طه میفرماید: «همچنین جزا میدهیم كسی را كه اسراف كند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.»[5]
و در سوره بنی اسرائیل میفرماید: «اسراف مكن و مال خودت را پراكنده مساز، به درستی كه اسراف كنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منكر و) كفران كننده است.»[6]
در تفسیر منهج مینویسد: «كفار عرب معظم اموال خود را به ریا و سمعه خرج میكردند و جهت یك میهمان شتران متعدد ذبح مینمودند تا مردم ایشان را به سخاوت ستایش كنند. حق تعالی ایشان را نكوهش فرموده كه در تضییع اموال مانند دیوانند.»
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «جز این نیست كه خداوند اقتصاد (میانه روی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هستهی خرما را. زیرا آن هم به كار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراك شتر است). و همچنین ریختن تتمهی آبی كه خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به كار میآید).[7]
و نیز میفرماید: از خدا بترس و زیاده روی مكن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی كه اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مكن جز این نیست كه هیچگاه خداوند كسی را بر میانه روی عذاب نخواهد فرمود.[8] یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیاده روی و سخت گیری) است.
حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «هرگاه خداوند ارادهی خیری به بندهای بفرماید، او را ملهم میفرماید به میانه روی و حسن ادارهی زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور میفرماید.»[9]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «آیا گمان میكنی خدا به كسی كه مال داده به سبب احترام او است، یا به كسی كه نداده به واسطهی پستی او است. نه چنین است بلكه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده كه به طور میانه روی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج كند و بر مركب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان كند. پس هر كس به این دستور رفتار كند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نكاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نكرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند كه «اسراف نكنید زیرا خداوند اسراف كنندگان را دوست نمیدارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان میكنی خدا مالی به عنوان امانت به كسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی كه میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و كاملاً كفایتش را میكرد. و كنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی كه میتوانست كنیزی به بیست دینار بگیرد و او را كافی بود در حالی كه خداوند فرموده اسراف نكنید (پس چنین شخصی به امانت خدا كه مال است خیانت كرده است.)»[10]