ماجرای جنگ جمل

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

حدود سه ماه بیشتر از بیعت با امیرمومنان «على»(علیه السلام) نگذشته بود که تحمّل عدالت آن حضرت بر گروهى از مستکبران، سخت و ناگوار آمد و مخالفتها از سوى آنان شروع شد. «معاویه» در شام پرچم مخالفت را بر افراشت و حاضر به پذیرش بیعت نبود و براى رویاروى با حضرت آماده جنگ مى شد. «على»(علیه السلام) به فرمانداران خود در سه شهر «کوفه» و «بصره» و «مصر» نامه نوشت تا نیروهاى جنگى خود را براى مقابله با «معاویه» اعزام دارند.

در این گیر و دار «طلحه» و «زبیر» به بهانه سفر عمره، راهى «مکّه» شدند و در «مکّه»، «عایشه» را که از بیعت با آن حضرت ناراضى بود با خویش همراه کردند و به عنوان هوادارى از خون عثمان به سمت «بصره» حرکت نمودند.

قراین به خوبى گواهى مى داد که آنها نه در فکر خوانخواهى «عثمان» بودند و نه دلسوزى براى اسلام، زیرا قاتلان «عثمان» در «بصره» نبودند؛ بعلاوه لازمه هوادارى از «عثمان» مخالفت با امیرمومنان(علیه السلام) نبود، علاوه بر این «طلحه» خود از سران مبارزان بر ضدّ «عثمان» بود.

روشن است که هدف آنها از پیمان شکنى (چون با على(علیه السلام) بیعت کرده بودند)، رسیدن به جاه و مقام بود.

سرانجام این دو، همراه با «عایشه» در ماه ربیع الثّانى سال 36، شهر «بصره» را با نیرنگ تصرف کرده و با گمراه ساختن مردم «بصره» براى خود بیعت گرفتند و شکاف دیگرى در پیکر جامعه اسلامى وارد ساختند.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
امیرمومنان(علیه السلام) که از این امر به خوبى آگاه بود، با همان لشکرى که براى دفع توطئه شامیان آمده کرده بود به سوى «بصره» حرکت کرد و نامه اى به فرماندار «کوفه» «ابو موسى اشعرى» براى تقویت این سپاه نوشت گرچه ابوموسى به نداى امام پاسخ مثبت نداد ولى در نهایت حدود نه هزار نفر از «کوفه» به سوى امام حرکت کردند و در ماه «جمادى الاخرى» دو لشکر با هم روبه رو شدند و به نقل «تاریخ یعقوبى» این جنگ تنها چهار ساعت طول کشید که لشکر «طلحه» و «زبیر» در هم شکست و از آن جا که براى تحریک مردم بصره، «عایشه» همسر پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) را بر شترى سوار کرده بودند، این جنگ «جنگ جمل» نامیده شد؛ مقاومت لشکر مخالف، در اطراف شتر «عایشه» بسیار سرسختانه بود.

امام(علیه السلام) فرمود: «تا شتر سرپاست جنگ ادامه خواهد یافت، شتر را پى کنید» چنین کردند و شتر از پا درآمد و جنگ به پایان رسید، «طلحه» و «زبیر» هر دو به قتل رسیدند (طلحه در میدان جنگ به وسیله یکى از همرزمانش یعنى مروان، و زبیر در بیرون صحنه) و روز اوّل «ماه رجب» بود که امیرمومنان على(علیه السلام) «عایشه» را به خاطر احترام پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) محترمانه به مدینه فرستاد.

در این جنگ به گفته بعضى ده هزار نفر و به روایتى هفده هزار نفر از طرفین کشته شدند و با این ضایعه عظیم نخستین مخالفت جدّى، درهم شکسته شد و مسئولیّت آن برگردن آتش افروزان جنگ قرار گرفت. (1)، (2)





پی نوشت:
(1) . آنچه در بالا آمد عمدتاً از تاریخ کامل ابن اثیر، ج 3، تلخیص و اقتباس شد.
(2) . پيام امام امير المومنين عليه السلام‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1387 ه. ش‏، ج 1، ص 389.
 
بالا