حدود سه ماه بیشتر از بیعت با امیرمومنان «على»(علیه السلام) نگذشته بود که تحمّل عدالت آن حضرت بر گروهى از مستکبران، سخت و ناگوار آمد و مخالفتها از سوى آنان شروع شد. «معاویه» در شام پرچم مخالفت را بر افراشت و حاضر به پذیرش بیعت نبود و براى رویاروى با حضرت آماده جنگ مى شد. «على»(علیه السلام) به فرمانداران خود در سه شهر «کوفه» و «بصره» و «مصر» نامه نوشت تا نیروهاى جنگى خود را براى مقابله با «معاویه» اعزام دارند.
در این گیر و دار «طلحه» و «زبیر» به بهانه سفر عمره، راهى «مکّه» شدند و در «مکّه»، «عایشه» را که از بیعت با آن حضرت ناراضى بود با خویش همراه کردند و به عنوان هوادارى از خون عثمان به سمت «بصره» حرکت نمودند.
قراین به خوبى گواهى مى داد که آنها نه در فکر خوانخواهى «عثمان» بودند و نه دلسوزى براى اسلام، زیرا قاتلان «عثمان» در «بصره» نبودند؛ بعلاوه لازمه هوادارى از «عثمان» مخالفت با امیرمومنان(علیه السلام) نبود، علاوه بر این «طلحه» خود از سران مبارزان بر ضدّ «عثمان» بود.
روشن است که هدف آنها از پیمان شکنى (چون با على(علیه السلام) بیعت کرده بودند)، رسیدن به جاه و مقام بود.
سرانجام این دو، همراه با «عایشه» در ماه ربیع الثّانى سال 36، شهر «بصره» را با نیرنگ تصرف کرده و با گمراه ساختن مردم «بصره» براى خود بیعت گرفتند و شکاف دیگرى در پیکر جامعه اسلامى وارد ساختند.