[FONT="][/FONT] [FONT="][/FONT]
[FONT="]"خـــــــدای عزیز بگو چه کنم تا محبت تو را جبـــــــران نمایم"[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد.[/FONT] [FONT="]
[/FONT][FONT="]می توانست، اما [/FONT][FONT="]رسوایم نساخت. [/FONT][FONT="]و مرا مورد قضاوت قرار نداد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هر آن چه گفتم را باور کرد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و هر بهانه ای آوردم را پذیرفت.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]امّا مــــن !!![/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هرگز حرف خدا را بـــــــــــــاور نکردم.[/FONT]
[/FONT][FONT="]می توانست، اما [/FONT][FONT="]رسوایم نساخت. [/FONT][FONT="]و مرا مورد قضاوت قرار نداد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هر آن چه گفتم را باور کرد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و هر بهانه ای آوردم را پذیرفت.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]امّا مــــن !!![/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]هرگز حرف خدا را بـــــــــــــاور نکردم.[/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="]وعده هایش را شنیدم، اما نپذیرفتم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]چشم هایم را بستم تا او را نبینم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و گوش هایم را نیز، تا صدایش را نشنوم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]من از خـــدا گریختم بی خبر از آن که او با من و در من بود.
[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می خواست بسازم نه آن گونه که خدا می خواست،[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر خروارها آوار بلا و مصیبت مدفون شدم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم و از همه کس کمک خواستم، اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]دانستم که نابودی ام حتمی است، با شرمندگی فریاد زدم:
[/FONT][FONT="]
"[/FONT][FONT="]خدایا اگر مرا نجات دهی، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی، با تو پیمان می بندم هر چه بگویی همان را انجام دهم.[/FONT]
[/FONT][FONT="]وعده هایش را شنیدم، اما نپذیرفتم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]چشم هایم را بستم تا او را نبینم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و گوش هایم را نیز، تا صدایش را نشنوم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]من از خـــدا گریختم بی خبر از آن که او با من و در من بود.
[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می خواست بسازم نه آن گونه که خدا می خواست،[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر خروارها آوار بلا و مصیبت مدفون شدم.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم و از همه کس کمک خواستم، اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]دانستم که نابودی ام حتمی است، با شرمندگی فریاد زدم:
[/FONT][FONT="]
"[/FONT][FONT="]خدایا اگر مرا نجات دهی، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی، با تو پیمان می بندم هر چه بگویی همان را انجام دهم.[/FONT]