101
احفظ ما بين لحييك و ما بين رجليك.
دهان و فرج خويش را نگهدار.
102
احفظ ودّ أبيك لا تقطعه فيطفي اللَّه نورك.
دوستى پدر خويش را حفظ كن و رشته آن را مبر كه خداوند نور تو را خاموش ميكند.
103
احفظ عورتك إلّا من زوجتك أو ما ملكت يمينك. قيل إذا كان القوم بعضهم من بعض قال إن استطعت أن لا يرينّها أحد فلا يرينّها قيل إذا كان أحدنا خاليا قال اللَّه أحقّ أن يستحيى منه من النّاس.
عورت خويش را جز از همسر و كنيز خود مستور دار گفتند اگر كسان خويشاوندان يك ديگر باشند؟ گفت اگر توانستى كه هيچ كس آن را نبيند بهتر است كه نه بينند گفتند اگر يكى از ما تنها باشد گفت از خداوند بيش از مردم بايد شرم كنند.
104
أحلّ الذّهب و الحرير لاناث أمّتي و حرّم على ذكورها.
طلا و ابريشم بر زنان امت من حلال است و بر مردانشان حرام
105
أخاف على أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة.
پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم، گمراهى هوسها و پيروى خواهشهاى شكمها و فرجها و غفلت پس از معرفت.
106
اختبروا النّاس بأخدانهم فإنّ الرّجل يخادن من يعجبه.
مردم را از معاشرانشان بشناسيد زيرا كند هم جنس با هم جنس پرواز.
107
أخذ الأمير الهديّة سحت و قبول القاضي الرّشوة كفر.
هديه گرفتن امير نارواست و رشوه گرفتن قاضى كفر است
108
أخسر النّاس صفقة رجل أخلق يديه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللَّه تعالى بغير حجّة.
زيانكارترين مردم آن كس است كه كه عمرى بآرزو گذارند و روزگار وى را بمنظور نرساند و از دنيا بى توشه برون رود و در پيشگاه خداوند دليلى نداشته باشد.
109
أخشى ما خشيت على أمّتي كبر البطن و مداومة النّوم و الكسل و ضعف اليقين.
بر امت خويش، بيشتر از هر چيز، از شكم پرستى و پر خوابى و بيكارگى و بى ايمانى بيمناكم.
110
أخلص دينك يكفك القليل من العمل.
ايمان خويش را خالص كن كه اندكى عبادت ترا كفايت كند.
احفظ ما بين لحييك و ما بين رجليك.
دهان و فرج خويش را نگهدار.
102
احفظ ودّ أبيك لا تقطعه فيطفي اللَّه نورك.
دوستى پدر خويش را حفظ كن و رشته آن را مبر كه خداوند نور تو را خاموش ميكند.
103
احفظ عورتك إلّا من زوجتك أو ما ملكت يمينك. قيل إذا كان القوم بعضهم من بعض قال إن استطعت أن لا يرينّها أحد فلا يرينّها قيل إذا كان أحدنا خاليا قال اللَّه أحقّ أن يستحيى منه من النّاس.
عورت خويش را جز از همسر و كنيز خود مستور دار گفتند اگر كسان خويشاوندان يك ديگر باشند؟ گفت اگر توانستى كه هيچ كس آن را نبيند بهتر است كه نه بينند گفتند اگر يكى از ما تنها باشد گفت از خداوند بيش از مردم بايد شرم كنند.
104
أحلّ الذّهب و الحرير لاناث أمّتي و حرّم على ذكورها.
طلا و ابريشم بر زنان امت من حلال است و بر مردانشان حرام
105
أخاف على أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة.
پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم، گمراهى هوسها و پيروى خواهشهاى شكمها و فرجها و غفلت پس از معرفت.
106
اختبروا النّاس بأخدانهم فإنّ الرّجل يخادن من يعجبه.
مردم را از معاشرانشان بشناسيد زيرا كند هم جنس با هم جنس پرواز.
107
أخذ الأمير الهديّة سحت و قبول القاضي الرّشوة كفر.
هديه گرفتن امير نارواست و رشوه گرفتن قاضى كفر است
108
أخسر النّاس صفقة رجل أخلق يديه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللَّه تعالى بغير حجّة.
زيانكارترين مردم آن كس است كه كه عمرى بآرزو گذارند و روزگار وى را بمنظور نرساند و از دنيا بى توشه برون رود و در پيشگاه خداوند دليلى نداشته باشد.
109
أخشى ما خشيت على أمّتي كبر البطن و مداومة النّوم و الكسل و ضعف اليقين.
بر امت خويش، بيشتر از هر چيز، از شكم پرستى و پر خوابى و بيكارگى و بى ايمانى بيمناكم.
110
أخلص دينك يكفك القليل من العمل.
ايمان خويش را خالص كن كه اندكى عبادت ترا كفايت كند.