مواظب باشید می خواهند به رهبرتان جام زهر بنوشانند

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
در انتهاي جنگ حضرت امام خمینی به هر دلیل مجبور شدند قطعنامه 598 را بپذیرند ، امام پذیرش این قطعنامه رابه نوشیدن جام زهر تشبیه کردند و دوست داران امام گمان کردند که چون پذیرش قطعنامه 598 برای ایشان بسیار سخت بوده از این تشبیه استفاده کرده اند و شاید هیچ کس گمان نمی کرد که این اقدام واقعا جام زهری بود که می تواند عمر امام خمینی (ره) را به پایان برساند، بگذریم که چه کسانی و چه عواملی شرایطی را ایجاد نمودند که ایشان مجبور به نوشیدن آن جام زهر شدند.
sahebnews.ir_files_uploads_2014_02_hosaini.jpg

دوران آقای خاتمی همزمان بود با ریاست جمهوری جرج بوش پسر؛ ایشان که به دنبال عملی کردن ایده پدرش یعنی نظم نوین جهانی و تسلط کامل بر جهان و بخصوص غرب آسیا بود، ۲۳ کشور جهان را تهدید به حمله کرد که از آن جمله افغانستان، عراق، سوریه، ایران و چند کشور دیگر بود. در شرایطی که آقای خاتمی علیرغم هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری بسیار براعتمادسازی های یک طرفه اصرار داشت و در این راستاتلاش می کرد و سعی داشت با امتیازهای بی نتیجه اعتماد غرب و آمریکا را بدست آورد و با هدف جلب اعتماد آمریکا و اروپا تقریبا تمام فعالیت هسته ای کشور را طبق خواست آمریکا وغربی ها مرحله مرحله به حالت تعلیق درآورده بود، جرج بوش ایران را محور شرارت خواند و درخواست همراهی ایران در حمله به عراق را مطرح کرد و تهدید نمود که در غیر این صورت آمریکا ایران را دشمن خود قلمداد خواهد کرد و به ایران حمله می کند. اما مقام معظم رهبری تهدید جرج بوش را به پشیزی نخریدند و در جواب به این مضمون فرمودند که ما در حمله آمریکا به عراق بی طرفیم، و با آمریکا همراهی نخواهیم کرد، چرا که آمریکا را متجاوز به خاک عراق می دانیم و از طرف دیگر به عراق و صدام نیز کمک نخواهیم کرد چرا که صدام را نیز متجاوز می دانیم. در واکنش به این موضع قاطع رهبر فرزانه انقلاب تعداد ۱۲۷ نفر ازنمایندگان مجلس در حالی که از تهدید آمریکا دچار ترس شده بودند با نوشتن نامه ای به معظم له در خواست نوشیدن جام زهر و قبول درخواست آمریکا را نمودند، چرا که به زعم آنها گذشته از اینکه باید از خیر انرژی هسته ای بگذریم تمامیت ارضی ما نیز در خطر است، و با توجه به قدرت و موفقیت آمریکا در افغانستان و عراق، در صورت نپذیرفتن درخواست آمریکا، با حمله به ایران اینجا را نیز اشغال می نمایند و تمامیت ارزی کشور به خطر می افتد.

جالب تر آنکه این نمایندگان در مقابل افرادی که آنان را به ترس متهم می کردند نه تنها ترس خود را نفی نکرده بلکه از آن دفاع نیز می نمودند و ترس از آمریکا را موضعی منطقی قلمداد می کردند؛ به طور مثال بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم گفت: «من به خاطر منافع ایران از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم» و یا محمدرضا خاتمی در مصاحبه با یک خبرگزاری خارجی تصریح کرد که «آمریکا به ما تحکم می کند و ما باید تحکم های آمریکا را بپذیریم» و شیرزاد نماینده شهر اصفهان با متهم کردن کسانی که از آمریکا نمی ترسند، آنها را فاقد شعور ترسیدن قلمداد نمود و گفت آنها تحلیل درستی از قدرت آمریکا ندارند.

اما رهبر حکیم و شجاع انقلاب در جمع نمایندگان مجلس ششم ضمن برحزر داشتن نمایندگان از ترس درمقابل آمریکا به چند نکته اساسی اشاره فرمودند؛

۱) معظم له با استناد به روایتی از حضرت علی علیه السلام در نهی از مشورت با افراد ترسو تلویحا نویسندگان نامه درخواست نوشیدن جام زهر را به ترسو بودن متهم نمودند.

۲) فرمودند که آمریکا از اول انقلاب تا کنون از فکر نابود کردن انقلاب ایران و حمله به ایران منصرف نشده است و اگر تا کنون حمله نکرده به این دلیل است که جرأت حمله به ایران را نداشته و در محاسبات خود امکان پیروزی در صورت حمله به ایران نبوده است و الا اینگونه نیست که آمریکا از اول می توانسته به ایران حمله کند و حمله نکرده باشد و بدانید که اکنون نیز در صورت حمله به ایران با جواب قاطع ایران روبرو خواهد شد و شکست خواهد خورد.

۳) نکته مهمی که رهبر فرزانه انقلاب در جمع نمایندگان مجلس ششم به آن اشاره کردند این بود که دشمن بداند که اگر آنها بیشتر فشار وارد نمایند، به این امید که ما تسلیم شده و تن به سازش دهیم اینچنین نیست، چرا که شرایط اکنون شرایط صلح امام حسن علیه السلام نیست، بلکه شرایط کربلا آماده است و عاشورای دیگری تکرار خواهد شد و اما در صورت درگیری، علاوه براین که ما پیروز واقعی هستیم (عمل به تکلیف) پیروز ظاهری (پیروزی نظامی) نیز خواهیم بود.

اما پس از دولت اصلاحات و 8 سال ناکامی آنان ، دولتی با شعار اعتدال بر سر کار آمد که می گویند ما با تند رو ها کاری نداریم ، دائما از رهبری مایه می گذارند ،دیدن خانواده شهدا می روند ، اما عکس شهدا و آرمان خانواده شهدا عمل می کنند، مذاکره می کنند و در داخل می گویند ما محکم ایستاده ایم اما وقتی می بینیم حرف از عدم وصل سانتریفوژها به آرمانها می شود و یا صحبت از اینکه اقتدار ما به تعداد موشک های ما نیست در میان می آید و یا وقتی می بینیم هنگامی که از اساتید دانشگاه ها خواسته می شود که در دفاع از مذاکرات صحبت کنند فقط دو سه نفر مانند شیرزاد و صادق زیبا کلام وارد میدان می شوند و آنها هم اساسا ادامه فن آوری هسته ای را زیر سئوال می برند به این نتیجه می رسیم که ظاهرا این دوستان اساسا مذاکره می کنند برای معامله که هسته ای را و حتی موشک ها و حتی چیزهای دیگری را بدهند و پشیزی بگیرند که رای آینده را تضمین کنند و چند صباحی دیگر براریکه قدرت سوار باشند و البته برنامه های دیگری که در اینجا مجال گفتنش وجود ندارد.

می خواهند ابتدا قدرت وصدای سلمان ها و ابوذرها را ازبین برده وقطع کنند، تا رهبر را مجبور به نوشیدن جام زهر کنند اما نه تنها کاری با پسران زبیر ها و جونیر ها ندارند بلکه از آنها حمایت می کنند . هر کس انتقادی کند آن را بی سواد ، سرهنگ ، بی شناسنامه، تازه به دوران رسیده و .... می نامند و حواله به جهنم می دهند ، می گویند اقتدار ما به موشک های ما نیست ، می گویند آرمان های ما به سانتریفوژهای ما وصل نیست و سیاست خارجی جای بحث از ارزشها نیست، یعنی به به آمریکا می گویندسانتریفوژ که هیچ ارزشها را نیز در طبق تقدیم گذاشته ایم ، کمی تحریم هارا کم کنید.

بله مردم در فشارند ولی آیا آمریکا حاضر است در ازای دست کشیدن از فن آوری هسته ای و سانتریفوژها و موشک ها وارزشها و غیرت مان تحریم ها را بردارد ، حاشا و کلا، شاید همانطور که وندی شرمن گفت که ایرانی ها داشتند از گرسنگی می مردند ما کمی از پول هایشان را آزاد کردیم که نمیرند، تکه نانی جلوی دوستان بیندازد ، آن هم به رسم سیاست هویج اما محال است که چماغ تحریم ها را از سر ما بردارند . مگرنمی بینند که با این همه امتیاز تقدیم شده ،به اعتراف کسانی که خود منتقد مقاومت بودند نه تنها تحریم ها کم نشده بلکه بیشتر هم شده است ، گویا نمی بینند علی رغم این همه خنده های دیپلماتیک و قدم زدن با جان کری و خوش بش کردن با خانم اشتون در توطئه ای مشترک قیمت نفت را پایین آورده و چندین برابر پول ناچیزی که به ازای امتیازهای سنگین ایران به آمریکایی ها قراراست ازبیش از صد میلیارد دلار پول نفت فروخته شده به ما داده شود با پایین آوردن قیمت نفت ضرر کرده ایم و بیشتر متضرر خواهیم شد. تجربه دوران اصلاحات را فراموش نکنیم که علی رغم تلاش برای خراب کردن دیوار بی اعتمادی و رفع تنش و تعلیق دوونیم ساله فناوری هسته ای و جلسه با روزن آمریکایی و ... جرج بوش مزد ما را داد و مارا محور شرارت نامید و تهدید به حمله یمان کرد.

باید گفت در زمان بوش شرایط نوشاندن جام زهر آماده نبود زیرا بوش بیشتربا شعارتهدید به حمله به جنگ ما آمده بود اما اوباما امروز از تمام اهرم های فشار از نوع نرم و نیمه سخت و سخت استفاده می کند.

به نظر می رسد فتنه ای دیگر در راه است و این باربا طرح درخواست رفراندوم می خواهند به مردم بگویند که ما می خواهیم با مذاکرات مشکل را حل کنیم اما سلمان ها و ابوذر ها که بی سواد و سرهنگ و تازه به دوران رسیده اند نمی گذارند اینها می خواهند به بهانه برداشتن تحریم آن هم تحریم هایی که به همت پسران زبیرها با رایزنی هایشان با آمریکا در دولت دهم برای زمین زدن آن دولت انجام شده ، همه چیز را بدهند و البته رهبر راهم مجبور به پذیرش کنند.

و اگرمجلسیان وصداو سیما و دلسوزان نظام زودتر مردم را از این امید واهی که هنوز درصدی به رفع تحریم ها و حل مشکلات با مذاکره چشم دارند بیرون نیاورند ، ممكن است گرفتار کسانی شویم که سزاوارشان باشيم! و آیندگان نفرینمان کنند و به عبرت آیندگان تبدیل شویم.

یادداشت مهمان رویش نیوز- سید جلال حسینی؛* استاد دانشگاه
 
بالا