شيطان در عصر ظهور، در آثار سينمايي(شيطان در مقابل منجي موعود)

RainiMan

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
در سلسله مقالات متعدد، توضيح داده شد كه سينماي غرب و سردمدار ظاهري آن، سينماي هاليوود آمريكا، با گسترش بحث ظهور و انتظار من
www.mahdi313.ir_images_stories_0011.jpg
جي در عصر حاضر، با تمام قوا وارد ميدان شد و تلاش كرد كه ابتدا جريان انتظار و منتظران را عاملان نابودي و تخريب تمدن جهاني (كه دقيقاً معادل تمدن غربي ـ آن هم از نوع و پوستة ظاهري و امروزين آن ـ تعريف شده و ميشود) معرفي كند و سمبلهايي مثل مهاجمان مريخي، حمله كنندگان قضايي ناشناس، و… را معادل و ما به ازاي آنان جلوه دهد.

سپس تلاش كرد با قلب واقعيت، كاراكترها و اشخاص مورد نظر خود را به عنوان منجي موعود معرفي كند و در اين مسير، تا بدانجا پيش رفت كه در برخي آثار، حتي رييس جمهور آمريكا را به عنوان ناجي جهاني معرفي كرد!!.
آنگاه در برخي آثار ـ كه از جمله متأخرين اين توليدات جهاني هستند ـ اساساً ذات و معناي ظهور و انتظار را تحريف كرد و تعريف كاملاً معكوسي از اين حقيقت تاريخي و فطري ارائه كرد. درست مانند كاري كه مستكبران و مزدوران فكري و رسانهاي آنان، با حقايقي مثل آزادي، مردم سالاري، عزت انساني، اخلاق و … انجام دادند (و البته در بسياري موارد، موفق نشدند).
اينگونه آثار كه در مورد برخي از آنها در اين نوشتار سخن خواهد رفت ـ چنين طراحي شدهاند كه آخرالزمان را برحهاي معرفي نكنند كه در آن، شيطان در ميان انسانهاي جهان، ظاهر خواهد شد؛ با كمك عوامل و شاگردان و يارانش به سيطرة كامل در جهان دست خواهد يافت؛ نظم نوين جهاني (!) را با ملاكها و معيارهاي خاص شيطاني خود برقرار خواهد كرد؛ ريشة دين و معنويت را برخواهد انداخت و خدا را ـ نعوذبالله ـ تا ابد حذف خواهد كرد!
شگفتا كه چگونه اين كوته فكران و شيطان صفتان و نمادهاي واقعي خباثت و آلودگي و پليدي، دقيقاً تمامي مفاهيم اصلي و ارگاني ظهور و انتظار را كاملاً معكوس، تحليل وتفسير و تعبير ميكنند!
در ساليان اخير با كنار گذاشتن ايدهها و جهتگيريهاي اول و دوم (تحريف چهره منتظران به تخريب كنندگان تمدن غربي، و نيز معرفي منجيان قلابي و فتنه آور رو به ايده و جهتگيري سوم آوردهاند و آثار متعددي در اين باره ساخته شده است.
در حال حاضر، برخي از اين آثار به نحوي غير مستقيم و پيچيده و سمبليك به طرح اين موضوع ميپردازند و كاراكترهايي را ـ كه گاه حتي كودك يا نوجواني بيش نيستند ـ با نامهايي كه نوعاً برگرفته از برخي اسامي و القاب شيطاني در فرهنگ غرب هستند، در پوشش قصهها و داستانهايي به ظاهر جذاب و سرگرم كننده و پر حادثه، به عنوان متحول كنندگان جوامع و تغيير دهندگان روال زندگي و آيندة مردم مطرح ميكنند.
البته به نحوي استثنايي و خاص، نمونهاي از اين آثار در اواخر دهة هفتاد ميلادي در دو فيلم «طالع نحس1» و «طالع نحس2» ساخته شد؛ كه به صورتي صريح و روشن، اين مفهوم را مطرح كرده و به نقد كشيد در اين دو فيلم به صورتي خاص و كمنظير، فارغ از پوستهها و پرسشهاي سمبليك و نمادين و غير مستقيم، صراحتاً اين نگاه را مطرح كرد كه در عصر معاصر، شيطان با ورود مستقيم به جهان، و با همكاري و همراهي مستقيم عناصر نظامي و اقتصادي و سياسي ]كه سه ركن اصلي هر قدرت ظاهري و مادي هستند[ ميكوشد به تمامي اركان و ابعاد جهان مسلط شود و در اين بين، فقط برخي از مؤمنين و متدينين (البته با معيارهاي مسيحيت) و نيز برخي از عناصر فرهنگي و رسانهاي تلاش ميكنند كه جلوي اين اقدام را بگيرند و جهان را از افتادن به دام شيطان و شيطان پرستان نجات دهند. ليكن در اين سري فيلمها، تمامي سعي و كوشش خدا پرستان و دين داران براي مقابله با حضور مجدد شيطان در جهان، ناكام ميماند. در واقع، اين فيلمها با نگاهي نااميدانه و بدبينانه، اين عقيده را مطرح ميكنند كه عليرغم ذات منحوس و خبيث شيطان، جهان امروز و حقيقت انسانيت، سرنوشتي جز پذيرفتن اسارت محض او را ندارد! اين مسئله مهمترين نقطة انحراف اين فيلمهاست كه پوچي و بدبيني را رواج ميدهند؛ وگرنه كليت تحليل دروني اين فيلمها از قوت و جسارت در مضمون برخوردار است و در اين آشفته بازار سينمايي و هنري جهان، در شمار معدود آثاري قرار ميگيرند كه در عين دارا بودن كيفيت و جذابيت هنري و فني، تحليل نسبتاً متفاوتي از شرايط حاكم بر جهان استكباري ارائه ميكنند و اركان قدرت جهانخواران را به نوعي در تقابل با معنويت، خداپرستي، ايمان و آرامش انسان مينمايانند.
البته همانطور كه گفتيم اين قبيل آثار، شاذ و نادر هستند؛ اما جريان غالب آثار سينمايي كه از پشتيباني و بازار يابي جهاني برخوردار هستند، به سمت توليد آثار شيطان پرستان و وارونه نماياندن جريان عصر ظهور و انتظار، گرايش دارند.
برخي از اين آثار، توسط مراكز فرهنگي، خريداري شده و پس از دوبله شدن، نمايش داده ميشوند. شايد سؤال شود كه چگونه آثاري با محتواي شيطاني براي نمايش انتخاب ميشوند؟! بخشي از پاسخ مربوط به به عدم شناخت و كم سوادي مسئولان مربوطه ار دورنمايه و محتواي اين آثار است؛ ليكن پاسخ كاملتر آن است كه اولاً، آثار مزبور به صورت نمادين و سمبليك و غير مستقيم به طرح مضامين مورد نظر خود ميپردازند و ثانياً، نمادها و سمبلهاي استفاده شده در اين آثار ـ مثلاً نامهايي چون «لوسي» و «لوسين» و ... كه غير مستقيم برگرفته از القاب شيطان هستند ـ به هيچ وجه براي مخاطب شرقي و ايراني، مفهوم نيست و تأثير خاصي از آن نمادها در لايههاي ذهني و قلب مخاطب اينجايي، نميگذارد.
حال آن كه اين امر براي مخاطب غربي با زير ساختهاي خاص فرهنگ اروپايي و آمريكايي و فرهنگ كليسايي به گونة ديگري است و نمادها براي او ـ ولو در ضمير ناخودآگاهش ـ تأثير مشخصتري دارد.
در آينده بحث را از ديگر جنبهها نيز پي خواهيم گرفت؛ امام در اينجا تذكر اين نكته ضروري است كه فرهنگ انتظار منجي بشريت و اشتياق به ظهور كسي كه بيايد و امور را سامان ببخشد، آنچنان در دنياي امروز، از شرق تا غرب و از عمق تكنولوژي و اوج آسمانخراشها تا بوميان كپر نشين و فقيران خانه به دوش و محروم، گسترش يافته كه آثار و شواهد آن براي تمامي زورداران و زرسالاران جهان، قابل درك است.
تمامي اين تلاشهاي ضد دين و ضد فرهنگي و نيز فعاليتهاي پر خرج و سنگين با بالاترين پشتيبانيهاي مالي و سياسي و تبليغي، جملگي حاكي از احساس خطري جدي است كه گسترش فرهنگ مقدس انتظار منجي، براي سامريان عصر مدرن و دجالان پسا مدرن ايجاد كرده و آرامش آنان را گرفته و خواب راحتشان را آشفته ساخته است... .
اگر چنين تمايلي در قلوب مخاطبين ميلياردي جهان نبود، اين همه تلاش براي قلب حقيقت و وارونه كردن فرهنگ انتظار چه ضرورتي داشت؟! آنان چنان دچار خشم و ترس شدهاند كه از سر لجاجت شيطان را همان منجي و نظم دهندة نوين جهان معرفي كنند!
و اين نهايت سقوط است؛ نوعي پايان راه براي شاگردان و پيروان شيطان، و آغازي روشن و اميد بخش براي منتظران نجات و رستگاري ..

پدید آورنده:سيد عليرضا سجادپور
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : شيطان در عصر ظهور، در آثار سينمايي(شيطان در مقابل منجي موعود)

باتشکر .............

بطور کل امرزو رسانه و ارتباطهای جمعی نقش مهمی در زندگی همه ما داره و این مهم رو میطلبه که هوشیار باشیم و مورد جو رسانه های صهیونیستی قرار نیگیرم در کل برای جلوگیری از این انحراف اخلاص الهی داشتن خیلی مهمه....اگه این مورد در همه ما محقق بشه دیگه هیچ طوفانی نمیتونه ایمان رو ازبین ببره :
آنجا که خداوند به شیطان فرمود: خسران تو هیچگاه به بندگان مخلص من نمیرسد.
 
بالا