سلام به همگی. علی رغم تبلیغات منفی که برای دین اسلام شده و می شه، ان شاءالله می خوایم تو این تاپیک ثابت کنیم که اسلام دین محبته و برهان گفته ما هم آیات قرآن و کلام ائمه هست. با ما همراه باشید.
خداوند ميفرمايد : «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ٭ وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (سوره آلعمران ـ ۱۰۲و۱۰۳) (اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنيد و زينهار جز مسلمان نميريد ٭ و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه يابيد.)
ايمان بزرگترين خاستگاه در روابط بشري است زيرا مردم را از كوران دشمني و كينتوزي به فراخناي رحمت و محبت و برادري، رهنمون ميگردد.
به همين دليل است كه خداوند تبارك و تعالي طي آيات كريمه اين نعمت و اين ارزشهاي والاي معنوي كه زندگي اجتماعي مؤمنان را دگرگون ساخته، به ايشان خاطرنشان ميسازد و يادآورشان ميشود كه تحولي كه آنرا از سرميگذرانند بطور اتفاقي و در خلاء صورت نگرفته و حاصل مستقيم دادههاي ايماني ـ تمدني به عنوان آغازگر انسان جديدي است كه شيفته ارزشها و چشم به راه چشماندازهاي دانش و معرفت و كوشنده راه تقواي الهي و رفتارهاي ايدهآل و ژرفاي حسّ انساني ميباشد.
اين انساني است كه تعصبها و نژادپرستيها را پشتسر گذارده و بر رسوبات جاهليت ـ به رغم سترگي آنها ـ شوريده و با برگرفتن سلاح ارزشهاي رباني ـ كه با قرارگرفتن در صدر اولويتهاي پيامبرخدا (صليالله عليه و آله وسلم) و اهل بيت (عليهمالسلام) و رهنمودهاي اجتماعي ايشان به عنوان راه ايدهآل بناي همبسته اجتماعي و برقراري جامعهاي بهم پيوسته يك دل و متحد، جامعهاي با پوشش همدلي و عدالت و خردمندي و برادري ميان يكايك افراد آن بر عقلها و دلها چيره گشت ـ حركت خود را آغاز كرده است.
جامعهاي با اين كيفيت و چشماندازها، ناگزير بايد برخوردار از پيوندهايي باشد كه ميان خود و خدا و رسالت خود از يك سو و ميان خود و ديگر افراد جامعه از سوي ديگر، ارتباط برقرار سازد.
از مهمترين روابط تربيتي و معنوي كه اين جامعه پس از ايمان به خداوند متعال و دين، نياز دارد گسترش ارزشهاي مهرورزي و محبت و برادري بمثابه شالوده مستحكم و قابل اتكايي است كه هر بنايي به آن استواري مييابد زيرا ارزشهاي مزبور از ديدگاه اسلامي همچون روح در كالبدي است كه هرگز نميتواند از آن بينياز باشد چون وقتي راه خود را باز ميكنند تا به ميان رگ و ريشه جامعه جاري شوند، چنان در عمق و جان بخشهاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ... رسوخ پيدا ميكنند كه نميتوان ميزان انعكاس و پيامدهاي مثبت آنها را برآورد كرد.
سيره شريف نبوي و تحكيم ارزشها :
سيره شريف نبوي همچون ستون فقرات رسالتي تلقي ميشود كه پيامبرخدا(ص) آنرا تقديم تمامي جهانيان كرد ؛ سيره نبوي ابزار مؤثر و كارآمدي براي ارايه الگو، نمونه و سرمشق از صاحب اين رسالت بزرگ (ص) و معياري در زندگي مسلمانان بشمار ميرود. همچنانكه با شاقول آن ميشود متعهدان و پايبندان به اين رسالت را شناخت. چراغ روشني در سرتاسر زندگي بشريت و آيينه تمام عياري براي همه جهان و بازتابنده چهره و روح و گفته و كرده و اخلاق و ادب انسان بشمار ميرود. كسي كه پيگير حوادث و جريانات سيره نبوي در مكه مكرمة يا مدينه منوره باشد و كوششهاي موفقيتآميزي كه پيامبر خدا (صليالله عليه و آله وسلم) در اصلاح و شكلدهي و بناي جامعه مسلمان و دولت اسلامي بعمل آورد مورد بررسي و مطالعه قرار دهد، درخواهد يافت كه از برجستهترين گامهايي كه به وسيله آنحضرت (ص) برداشته شد، تحكيم اصول و قواعد سامانبخش رفتارهاي انساني در پرتو آموزههاي الهي مربوط به نظمدهي به زندگي انسان و مشخص ساختن روابط وي با ديگران در راستاي تحقق اهداف وجودي او در اين جهان به بهترين و كاملترين شكل است.
از اينجاست كه به عظمت و اهميت داشتههاي خود پي ميبريم ؛ اخلاق مسلمان و آداب زندگي او، آدابي ربّاني و الهي است كه سرچشمه آنها نيز وحي است لذا همواره پابرجا و والا هستند و فراخور همه انسانها به رغم اختلاف در نژاد و جنس و زمان و مكان ميباشند ؛ اين اخلاق، اخلاقي عملي است كه هدف از آنها انطباق واقعي و بيان راههاي برخورداري و آراستگي به آنهاست. ريشه پايبندي به آنها نيز در شعور و احساس انسان در نظارت و مراقبت الهي از اوست.
همچنانكه اصول مربوط به آنها نيز عقل سليم را قانع ميكنند و دلها و وجدانها را خشنود ميدارند زيرا تنها براساس ظاهر كردهها و اعمال داوري نميكنند و نيّتهاي دروني را نيز درنظر ميگيرند. روابط متعلق به اخلاق اسلامي همه گسترههاي زندگي را دربرميگيرند زيرا از ويژگي همه جانبگي برخوردارند و زندگي آدمي از گهواره تا گور را در همه عرصههاي داخلي، خارجي بشري شامل ميشوند ؛ انديشه اخلاق دارد، باور اخلاق دارد، دل اخلاق دارد، بدن نيز اخلاق دارد، اين اخلاق نيز نه مجرد و بدور از هرگونه تفسير و توضيحي، كه جنبه علت و معلولي دارد ؛ اخلاقي ميانه، متعادل و همهجانبه و دربرگيرنده دنيا و آخرت، روح و ماده، عقل و دل و حق و باطل است.
پس ميبينيم اخلاق و برخوردهاي مسلمانان، نقش بسزايي در تشرّف بسياري از افراد به دين اسلام دارد.
كسي كه به سيره و زندگي پيامبراكرم (ص) نظري افكند ميبيند كه آنحضرت (ص) با توان و مهارتهاي اخلاقي بالايي با مردم برخورد ميكرد و توانست دل پيرامونيان خويش و بلكه همه بشريت را تسخير كند و نزديكي و محبّت آنان را بخود جلب نمايد. از ايشان (ص) نقل است كه فرمود : «دوست داشتنيترين و نزديكترين شما به من در روز قيامت خوشاخلاقترين شماست.»
و نيز فرمود (ص) : «مؤمناني از ايمان كاملتر برخوردارند كه اخلاق بهتري داشته باشند.»
و نيز فرمود : «در ترازوي [اعمال آدمي] چيزي از حُسن خلق سنگينتر نيست.»
جامعه اوليه اسلامي با اصول و ارزشها و اخلاق والايي كه همدلي ميان همگان و از ميان برداشتن كينتوزيها و نيز گسترش ارزش هاي محبت و مهرباني و همدلي و دوستي و برادري ميان ايشان را در پي داشت، به اوج پيروزي و عظمت دست يافت.
اسلام شديدا در پي آنست كه محبت و برادري ميان همه مردم، ميان تمامي خلقها با يكديگر گسترش يابد و تفاوت در نژاد و رنگ و زبان و وطن و طبقات و ... آنها را از يكديگر جدا نسازد. به رغم تفاوت در برخورداري از ثروت و مقام و موقعيت و برتري خدادادي هركدام بر ديگري، مجالي براي درگيريها و نزاعها و كينتوزيها باقي نماند.
زماني كه پيامبراكرم (صليالله عليه و آله وسلم) به مدينه مهاجرت كرد اولين اقدام او ايجاد همدلي با محوريت اطاعت از خدا بود چه ابتدا ميان [افراد دو قبيله] اوس و خزرج و در پي جنگهاي سختي كه ميان آنها درگرفته بود، الفت و دوستي برقرار كرد. محبت ايشان نسبت به يكديگر افزون شد و دشمنيها كنار گذاشته شد و آنها با حضور اسلام، تبديل به برادران دوستدار و همدل و ياور و همرزم يكديگر گرديدند. خداوند متعال ميفرمايد : «وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (سوره آل عمران ـ ۱۰۳) (و نعمتخدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد.)
اين نعمت كاملي شد كه آنحضرت (ص) پيشكش مؤمنان كرد و فرمود : «اي گروه انصار! مگر شما را گمراه نديدم كه خداوند شما را به وسيله من هدايت كرد ؛ شما پراكنده بوديد و خداوند به وسيله من شما را گردهم آورد.»
به همين خاطر است كه ميگويند اولين معجزههايي كه فراخوان به اسلام از همان ابتدا آنرا تجربه كرد، همين تحول و جذب شدنها در جامعهاي اسير خشونت و درگيريها و نبردهاي فرسايشي بود و رسالت پيامبر رحمت موفق شد در مدت زمان اندكي، صلح و امنيت را در اين منطقه آشفته و پراكنده، برقرار سازد.
اصول و ارزشهايي كه رسول خدا(صليالله عليه و آله وسلم) از آنها به عنوان قواعد سامان بخش رفتارهاي انساني سخن گفت و بدانها فراخواند، اصول و ارزشهايي است كه جامعهها را و خلق و ملتها را ميسازند ؛ آنها ارزشها و اصولي هستند كه اگر جوامع معاصر ما بدانها پايبند باشند و طبق آنها رفتار كنند همه عقبماندگيها و درگيريها و خواريها و پراكندگيهای اين جوامع از ميان ميرود و از آنجا ارزشهاي رحمت و مودّت و دوستي و مهرباني و برادري و ديگر اخلاق و فضايل تمايزبخش مسلمانان، برآنها حكمفرما ميگردد ؛ اينك ما به قصد عموميت بخشيدن به روح الفت و همدلي ميان بخشهاي مختلف امت، نظري به سه ارزشي مياندازيم كه در شكلگيري و پيدايش "خيرامة اخرجت للناس" (بهترين امتي كه براي مردم پديد آمد) سهم بسزايي داشتند.
يكم : اسلام دين بخشش و مهرباني :
اقتضاي صفت بخشش ومهرباني، برخوردار ساختن مردم از منافع و مصلحتها حتي در صورت عدم تمايل خودشان است. واژه رحمت در قرآن كريم به معاني بسياري وارد شده است از جمله به معناي الفت و محبت ميان اهل ايمان چنانكه در اين سخن الهي مطرح شده است : «وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً» (سوره الحديد ـ۲۷) (و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم.)اين عاطفه انساني كه خداوند متعال آنرا در انسان بوديعه نهاد و از آن حمايت كرد و با آموزههاي پيامبران به رشد و پرورش آن پرداخت تا به عنوان قاعده و اساس روابط افراد و گروهها با يكديگر درآيد، در واقع شالوده عقيده را تشكيل ميدهد زيرا هم قاعده ميان خدا و انسان و هم اساس رابطه ميان امت و پيامبر(ص) بشمار ميرود همچنانكه شالوده جامعه انساني مبتني بر اين قاعده است و نتيجتا از جمله صفات پيامبر رحمت و هدايت شمرده ميشود. خداوند متعال در توصيف پيامبرخدا(ص) و مؤمناني كه همراهش بودند ميگويد : «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» (سوره الفتح ـ۲۹) (محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند...)
پيامبرخدا(ص) بطوركلي با مردم و بويژه با مؤمنان، بسيار مهربان بود لذا خداوند متعال چنين وصفي از وي بعمل آورده، او را مورد ستايش قرار ميدهد و فضايلش را برميشمارد : «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» (سوره آل عمران ـ ۱۵۹) (پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند.) و در سوره توبه ميفرمايد : «لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (سوره التوبه ـ ۱۲۸) (قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار استشما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)
عناصر اصلي رحمت و مهرباني :
اسلام پرشكوهترين آيينهاي منجر به دوستي و همدلي و محبت را در جهت گسترش مهمترين و ارزندهترين ابزارهاي پيوند مردم با يكديگر يعني : مهرباني و محبت و برادري، تشريع كرده است. از امام جعفرصادق (عليهالسلام) روايت شده كه فرمود : «از خداي بترسيد و در راه خدا برادران دوستدار و مهربان و نيكوي يكديگر باشيد و با همديگر رفت و آمد و ديدار داشته باشيد و ما را ياد كنيد و مسايل ما را زنده نگاه داريد.»
بنابراين انسان بايد در جهت تحكيم و تقويت عناصر محبت و رحمت به عنوان شالوده و اساس هرچيز و نيكي در خود بكوشد زيرا پروراندن عشق و محبت به خدا و به پيامبر و به اوليا و اهل بيت پيامبر در دل، يكي از اصول آيين اسلام است و بدون آن انسان به موجود تندخو و سختدلي تبديل ميشود كه قادر به كنار آمدن با خود و ديگران نيست و مردم از پيرامون وي ميرمند. و از آنرو كه اگر اين رحمت و مهر به درستي پرورانده شود، انگ خود را بر همه روابط و پيوندهاي انسان با آفريدگار و آفريدهها و حتي با حيوانات و جمادات، بجاي ميگذارد.
از اينجاست كه با نگاهي گذرا به آموزههاي ديني و متون اسلامي به ميزان توجه و پافشاري اسلام نسبت به پاكي و صفاي دروني مؤمن در جهت امكان برعهدهگيري مسؤوليتهاي سترگ و ايفاي نقش مهم خود در اين زندگي، پي ميبريم زيرا درگيريهاي دروني مستلزم آلودگي جان به كينه و نفرت از ديگر افراد جامعه است و همه ميدانيم كه كينهها و كينورزيها چه آسيبي به پاكي و صفاي دلها وارد ميآورد ؛ كينتوزي بيماري كشندهاي است كه جان را ميخورد و آنرا تيره و تار ميسازد لذاست كه مولاي متقيان حضرت علي (عليهالسلام) ميفرمايد : «كينتوزي پستترين عيبهاست.» و در حديث ديگري، آنحضرت (ص) كسي را كه خداوند متعال از بيماري كينتوزي رهانيده است مژده زندگي آسوده و آرامي در انديشه و دل ميدهد و ميفرمايد : «هركس كينهها را بدور ريزد دل و مغز خود را آسوده است.»
لذا بايد به حال كساني كه تنها به دليل اختلاف نظر يا تفاوت ديدگاه، دلهاي خود را سرشار از كينه و نفرت از ديگران ميسازند، افسوس و اندوه خورد. مؤمن همواره از ژرفاي دل از خداي خود ميخواهد تا دل او را از كينه و دشمني نسبت به مؤمنان رهايي بخشد. خداوند متعال ميگويد : «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (سوره الحشر ـ ۱۰) (پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند [هيچ گونه] كينه اى مگذار پروردگارا راستى كه تو رئوف و مهربانى.)
ترديدي نيست كه دشمنيها، دين آدمي را تضعيف و كارآمدي وي را ميكاهند و تمام فكر و ذكر او را به ترديد و بي اعتمادي به ديگران مشغول مي سازند ؛ وقتي انسان درگير خصومت و جنگ با ديگران باشد در برابر دو گزينه قرار ميگيرد : يا بايد كوتاه بيايد و شكست را پذيرا شود و يا بيشترين زيان را به طرف ديگر وارد آورد كه هر دوي اين گزينه ها براي انسان مؤمن مشكل ساز است.
از اينجاست كه به ميزان تأكيد و پافشاري پيامبراكرم(ص) نسبت به رحمت و مهرورزي با ديگران پيميبريم، چه فرموده است : «سوگند به آنكس كه جانم بدست اوست تنها مهربانان به بهشت راه مييابند.» زيرا انسان مهربان، كسي است كه با خويشتن خويش از در آشتي درآمده و به ثبات و پايداري در زندگي رسيده و در محيط و با همسايگان و خويشان و پدر و مادر و اعضاي خانوادهاش در نوعي آشتي و مصالحه زندگي ميكند.
خداوند متعال در سوره الروم ميگويد : «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (سوره الروم ـ۲۱)( و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است.)