مهمانی عزیز در خرابه!!!

  • نویسنده موضوع an-p
  • تاریخ شروع

an-p

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
امشب شب آخر روضه مون بود ، اصلا از صبح دلم گرفته بود. نیم ساعت قبل از شروع مراسم بهمون خبر دادن امشب یه مهمون ویژه داریم ، اشک تویچشمای همه ی بچه های هیات جمع شده بود خدایا ! سه شب پشت سر هم روضه به سه ساله اباعبدالله ختم شد و امشب ...... خدایا یه دختر سه ساله با اون همه رنج و محنت ، عجب میزبان خوبی برای عزیز زهرا (س ) بود. اینقدر مهمانش براش عزیز بود که دوریش رو نتونست تحمل کنه . ....
امشب پارچه ی قبر مطهر سه ساله مهمان محفل ما بود.... خدا می دونه با دستای کوچیکش چقدر گره باز کرده .
امشب همه ی بچه ها سرتا پا اشک بودن و یاد خرابه و مهمان عزیزش....
وخرابه ی ما امشب معطر شد به بوی اون حرم کوچلو که راهش بسته شده و باز هم اشک و دعا که یا صاحب الزمان بیا ، آقا بیا ، بیا که سینه هایمان پر است از بغض و کینه ، پر است از دشمنی دشمنانتان ، آقا بیا، این جمعه بیا!
 
بالا