نمود حضرت علی اکبر(علیه السلام) درصحنه ی کربلاست مورخین نقل کرده اندزمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدندگفتند(فتبارک الله احسن الخالقین) این قدر حضرت علیاکبرشبیهپیامبر(ص)بودندکه لشکرعمرسعدگمان کردند پیامبر(ص)است که حضرت علی اکبر(ع)فرمود:اناعلی بن الحسین بن علی(ع)وبعدبحث ولایت وتوحید راعنوان کردوفضایل امام حسین(ع)راتوصیف فرمود حضرت علی اکبر(ع) ازنظراخلاق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده است ازنظرمنطق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص) بوده گفتارپیامبربه فرموده ی قرآن ازروی هوای نفس نبوده امام حسین دروصف علی اکبرفرمود: علی اکبرشبیه ترین فرد از نظر گفتار به پیامبراست یعنی ماینطق علی الهوی (بدون هوای نفس)است ودرادامه فرمود:وکنااذاشفقناالی بنیک نظرناالی وجهه خدا این پسر رابا این ویژگی به میدان می فرستم هرگاه دلمان برای پیامبر تنگ می شدبه جمال اونگاه می کردیم.
حمايت علي اکبر از امام در روز عاشورا هنگامي که علي اکبر وارد ميدان کربلا شد. مردي فرياد برآورد: «اي علي! تو با اميرالمؤمنين (يزيد) نسبت خويشاوندي داري و ما قصد ملاحظه و مراعات حال خويشان او را داريم، اگر بخواهيد شما را امان ميدهيم.» آن حضرت در پاسخ فرمودند: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعي(21)؛ مرآعات خويشاوندي رسول خدا به حقيقت نزديکتر است.» پس از آن که علي اکبر (عليه السلام) اماننامه سپاه ابن سعد را با بياعتنايي رد کرد، حملات پي در پي خود به آن قوم را با اين شعار آغاز کرد: «انا علي بن الحسين بن عليّ نحن و بيت الله اولي بالنّبي تالله لايحکم فينا ابن الدّعي اضرب بالسّيف اُحامي عن ابي ضرب غلامٍ هاشميٍّ قرشي؛(1) من علي فرزند حسين، فرزند علي هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پيامبر سزاوارتريم؛ سوگند به خداوند اين زنازاده نميتواند بر ما حکم راند، با شمشير شما را ميکشم و از پدرم حمايت ميکنم؛ آن هم شمشير زدن نوجواني از تبار هاشم و قريش.»
درسي که ميتوان گرفت در شعارهاي حماسي علي اکبر، نکاتي چند نهفته است: 1. او نخست خود را معرفي فرموده است؛ 2. پيوند با پيامبر را بر خود اولي ديده تا پاسخي به امان آورندگان باشد؛ 3. آن حرامزاده (ابن زياد) را زشت شمرده است؛ 4. اعلام ميکند که هرگز تحت فرمان ابن زياد نخواهد رفت؛ 5. اعلام ميکند که با ابن زياد جنگ و جهاد خواهد کرد؛ 6. اعلام ميکند که از پدرش حمايت خواهد کرد؛ 7. فخر خود را انتساب به پيامبر، قبيله بنيهاشم و قريش دانسته تا حساب خود را از بنياميه جدا سازد. علي اکبر (عليهالسلام) پس از ديدار با امام، براي حمله دوم وارد رزمگاه شده و اينگونه شعار حماسي خود را فراخواند: «الحرب قد بانت لها الحقائق و ظهرت من بعدها مصادق والله ربّ العرش لا نفارق جموعکم او تغمد البوارق(2)؛ در اين جنگ، حقايق و تعصبات جاهلي آشکارا شد، و پس از آن افراد صادق، شناخته شدند؛ به خدا - پروردگار عرش - سوگند، شما را رها نکنيم تا شمشيرها در نيام شوند.»
1-مقتل الحسين مقرم، ص 321؛ الارشاد، ج 2، ص 106.
2- مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 31.
هنگامي که علي اکبر با آن حملات شجاعانه بر دشمن ميتاخت، ناگاه چشم «مُرّةُ بن مُنقذ عبدي» به جناب علي افتاد؛ او گفت: «گناهان عرب به گردن من باشد اگر پدرش را به عزاي او ننشانم.»(1) ناگهان «مُرة بنُ مُنقذ بن نعمان عبدي» شمشيري بر فرق علي زد. علي از آن ضربه بي تاب شد. ديگران نيز بر او حملهور شدند و با شمشير او را قطعه قطعه کردند.(2) «علي» دست به يال اسب خويش انداخت تا از آن معرکه او را بيرون کشد.(3) آن قوم از هر طرف آن سلاله زهرا (عليهاالسلام) را زخمي ميزدند. هنوز رمقي در تن داشت که فرياد برداشت: «يا أبتاه! عليک منّي السّلام هذا جدي رسول الله يقرئک السلام و يقول: عجّل القدوم إلينا و شهق شهقةً فارق الدنيا(4)؛ اي پدر! سلام بر تو باد، اين جدم رسول خداست، او به جامي لبريز مرا سيراب کرد، او همي گويد: به سوي ما شتاب کن، و سپس نفسي کشيد و به ديدار باقي شتافت.»
1-الارشاد، ج 2، ص 106؛ تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 449.
2. مقاتل الطالبيين، ص 115؛ الارشاد، ج 2، ص 106.
3. ابصار العين، ص 52 .
4. مقاتل الطالبين؛ ص 115؛ اللهوف، ص 49؛ بحارالانوارف ج 45، ص 44.
پس از سلام علي بود که امام به بالين فرزند خود آمد. گفتهاند: «وَ اَنکبَ عليهِ و اَصفا خَدَّهُ عَلي خَدِّهِ؛ و خود را روي علي انداخت و گونه بر گونه فرزند نهاد.» بدن قطعه قطعه شدهي علي، چنان امام را متأثر ساخت که آن قوم را نفرين کرد: «قتل الله قوماً قتلوک خداوند بکشد قومي که تو را کشت.» سپس فرمود: «يا بنيّ ما اجراهم علي الرّحمن و علي انتهاک حرمة الرّسول؛ اي پسرم! اينها نسبت به خدا چه گستاخ و بي شرماند و هتک حريم رسول خدا ميکنند.» در آن حال اشک از چشمان مبارک امام سرازير شد و فرمود: «علي الدّنيا بعدک العفا؛ پس از تو اي پسرم! افّ بر اين دنيا باد.» و نيز فرمود: «يعزّ علي جدّک و ابيک ان تدعوهم فلا يجيبوک، تستغيث بهم فلا يغيثوک؛ بر جد و پدرت گران است که تو آنها را بخواني، ولي آنها تو را پاسخ نگويند، و به آنها پناه بري ولي پناهي ندهند.»
سپس امام مشتي از خون پاک علي را بر گرفت و به طرف آسمان پاشيد. قطرهاي از آن روي زمين نريخت؛در زيارت صحيح السندي که امام صادق (عليه السلام) به ابوحمزه ثمالي آموختهاند، اينگونه آمده است: بِابي انتَ و امّي من مذبوح و مقتولٍ من غير جرم، و بابي انت و امّي دمک المرتقي به الي حبيب الله، بالبي انت و امّي من مقدّمٍ بين يدي ابيک يحتسبک و يبکي عليک، محرقاً عليک قلبه، يرفع دمک بکفّه الي عنان السّماء لا ترجع منه قطرةٌ، و لا تسکن عليک من ابيک زفرةٌ پدر و مادرم فداي آن سر ببريده که بدون هيچ جرم و گناه کشته شد. پدر و مادرم فداي خون بالا رونده تو، به سوي حبيب خدا، پدر و مادرم به فداي تو، اي کسي که از پدرت پيشي گرفتي در حالي که او تو را به شمار آورد و بر تو بگريست. دل او به سبب مصيبت تو آتش گرفت و خونت را به آسمان ميپاشيد، به گونهاي که قطرهاي از آن بازنگشت، و آه پدرت بر مصيبت تو هرگز آرام نگرفت.
براي انتقال بدن مطهر علي، امام جوانان اهل بيت را اينگونه امر فرمود: «اِحمِلوا اخاکم؛ برادرتان را حمل کنيد» آنها همه رفتند تا بدن مبارک علي را آورده، در برابر خيمههايي که محل رزم آنها بود بگذارند. پس از آن بانوان خانه وحي از خيمهها بيرون دويدند و نظاره کردن که چگونه علي بر روي دست جوانان، در حالي که به خون آغشته بود، و بر اثر شمشير و نيزه قطعه قطعه شده بود، به سوي خيمهگاه حمل ميشود. همه با دلهاي سوخته و نالههايي که تا ملکوت ميرفت به استقبال او آمده بودند. پيشاپيش همه عقيله بني هاشم زينب کبري (عليهاالسلام) قرار داشت. او فريادزنان و نالهکنان جلو آمده فرياد ميزد: «يا اخاه! يا اخاه؛ واي برادرم! واي برادرم!» او آمد و خود را بر نعش علي انداخت. امام به سوي خواهر آمد، دست او را گرفت و به خيمهگاه روانه کرد و بعد از آن از خيمهگاه بيرون شده به جوانان اهل بيت فرمود: «احملوا اخاکم؛ برادرتان را حمل کنيد» جوانان علي را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خيمهگاه بر زمين نهادند. در زيارت ناحيه مقدسه قاتل حضرت علي اکبر، «مرّة بن منقذ بن نعمان عبدي ليثي» مورد لعن امام زمان(عج) قرار گرفته است. عبارت زيارت ناحيه اين است: «... حَکمَ اللهُ علي قاتِلکَ مُرّةِ بن مُنقِذِ بنِ نُعمان العبدي، لَعنهُ الله و أخزاهُ و مَن شَرَکَ في قَتلِکَ و کانَ عَليکَ ظَهيراً؛ خدا خود حکم کند بر قاتل تو، مرة بن منقذ بن نعمان عبدي ليثي، او را خداوند لعنت کند و ذليلش سازد و هر که در کشتن شما شريک شد و ياور آنها بود، خداوند جهنم را به آنها بچشاند که چه بد جايگاهي است.» واي بر قومي که مورد لعن امام قرار گرفتهاند! زبان امام «لسان الله»، دست او «يدالله»، چشم او «عين الله»، گوش او «اذن الله»، و چهرهاش «وجه الله» است؛ در يک کلام، او آينه تمامنماي الهي و خواسته او همان خواسته خداوند، و نفرت او نفرت خداوند است؛ چرا که اراده و مشيت او عين اراده پروردگار است. اگر امام دوري قومي را از رحمت خداوند طلب کرد، به حقيقت آنها از رحمت او براي هميشه دور خواهند بود.
ای کوکب هميشهء خيمه ، سفر مکن باشد برو ، ولی جگرم را خبر مکن
اين قامت تو ، پير شُدم تا بزرگ شد ديگر به جان ِ عمّه مرا پير تر مکن
شیخ بزرگوار ابن قولویه در كتاب كامل الزیاره، ص 329 به سند صحیح از ابی حمزه ثمالی نقل كرده كه امام صادق(ع) چگونگی زیارت امام حسین(ع) را به او آموخت و گفت:
پس به جانب علی بن الحسین كه نزد پای امام حسین است رو كن و بگو:
ای فرزند رسول خدا و ای فرزند جانشین رسول خدا و ای فرزند دختر رسول خدا، سلام بر تو و رحمت و بركات خدا بر تو باد، هر دم كه خورشید طلوع و غروب كند. سلام بر تو و رحمت و بركات خدا بر تو باد.
پدر و مادرم فدای تو ای سربریده و ای كشته بی گناه ، پدر و مادرم فدای خون تو كه به سوی حبیب خدا( پیامبر) اوج گرفت. پدر و مادرم فدای تو كه پدرت تو را ( مانند هدیه ای گرانبها) با دستان خود ( برای خدا) تقدیم كرد در حالیكه بر تو می گریست و دل می سوزاند و خون تو را به سوی آسمان می پاشید و قطره ای از آن باز نمی گشت و پدرت از گریه آرام نگرفت هنگامی كه تو را وداع می گفت. پس جایگاه شما نزد خدا، با پدران و مادرانتان، در بهشت و برخوردار از نعمتهای بهشتی است. از آنكه تو را كشت و تو را سر برید، به سوی خدا دوری می جویم.
سلام خدا و رحمت و بركات او و سلام فرشتگان مقرب و پیامبران و بندگان شایسته خدا بر تو ای مولا و فرزند مولای من. درود خدا بر تو بر عترت و خاندان و پدران و فرزندان و مادران تو كه شایسته و نیك بودند و خداوند هر گونه پلیدی را از آنان دور ساخت و آنان را پاكیزه وطاهر گردانید. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند امیرالمؤمنین و ای فرزند حسین بن علی و رحمت و بركات خدا بر تو.
خداوند لعنت كند كسی كه با تو جنگید و كسی كه حق شما را نادیده گرفت و شما را كشت. و تمام رفتگان و زندگان آنان را خدا لعنت كند. جانم به فدای شما و مرقد شما. درود و سلام فراوان خدا بر شما باد.
درود خدا بر تو ای ابالحسن ، پدر و مادرم به فدایت، به سوی تو آمدم و تو را زیارت می كنم و از جنایتهایی كه بر نفس خود روا داشته ام و گناهانی كه بر دوش خود حمل كرده ام به تو پناه می آورم.از خداوند كه ولی تو و ولی من است می خواهم تا بهره مرا از زیارتت نجات از آتش دوزخ قرار دهد.
از تن صد پاره ات (روضه،شب هشتم محرم)
مه هاشمی گل احمدی (زمینه،شب هشتم محرم)
تا گل لیلا آمد به میدان بلا (واحد،شب هشتم محرم)
عباس بنازد به وفای علی اکبر (واحد،شب هشتم محرم)
یل حیدر ای جانم (تک،شب هشتم محرم)
ر سر نیزه نشسته ای (روضه - مسجد الهادی) (شب هشتم محرم)
میون میدون دل باباست (زمینه - مسجد الهادی) (شب هشتم محرم)
گاهی همه به دور پدر جمع میشوند (واحد - مسجد الهادی) (شب هشتم محرم)
ای ماهی غرق خونم (شور - مسجد الهادی) (شب هشتم محرم)
یم فاطمی دور سرمدی (مناجات - مسجد الهادی) (شب هشتم محرم)