♦*✿*♦ لحظه به لحظه با کاروان امام حسین(علیه السلام)- از مدینه تا کربلا ♦*✿*♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

بَيَضه

زمان: يکشنبه 27 ذي الحجه 60 هجري

لشکر امام حسين و حر که به موازات و نزديک همديگر حرکت مي کردند در اين محل فرود آمدند.

حضرت در اين منزلگاه لشکريان حرّ را مخاطب قرار داده، چنين فرمود: «بني اميه به فرمان شيطان از اطاعت خدا سرپيچي نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بيت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامه ها نوشتيد و گفتيد که با من بيعت کرده ايد، حال اگر به بيعت خويش با من پايبند بمانيد کار عاقلانه اي کرده ايد که من فرزند دخت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و اسوه اي براي شما هستم. اگر بيعتتان را بشکنيد، سوگند به جانم! که از شما هم بعيد نيست، چرا که با پدرم علي(عليه السلام) و برادرم حسن و پسر عمويم مسلم پيمان شکني کرديد. بدانيد اگر چنين کنيد سعادت خودتان را از دست داده ايد.

از سخنان حضرت در اين منزلگاه:

اي مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پيمان شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببيند و در برابر او برنخيزد، جايگاهش با او در جهنم است.



32080344235947849341.gif



 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

عُذَيبُ الهِجانات

زمان: دوشنبه 28 ذي الحجه 60 هجري

چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنين توصيف کردند: «به اشراف کوفه رشوه هاي گزاف داده اند و اينک يک دل و يک زبان با تو دشمني مي ورزند و ساير مردم دلشان با توست. اما فردا شمشيرهايشان به روي تو کشيده مي شود.»

امام در اين باره آيه اي را تلاوت فرمودند که:


از ميان مؤمنان مرداني هستند بر سر پيمان خود با خدا ايستادگي کرده و به عهد خويش وفا کردند و به شهادت رسيدند و برخي در انتظار شهادت اند ... .



32080344235947849341.gif



 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

قصر بني مُقاتِل


زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجري

گروهي از اهل کوفه در اين منزلگاه خيمه زده بودند، حضرت از آنها پرسيد: آيا به ياري من مي آييد؟ بعضي گفتند دل ما رضايت به مرگ نمي دهد و بعضي گفتند: ما زنان و فرزندان زيادي داريم، مال بسياري از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت اين جنگ نداريم، لذا از ياري تو معذوريم .

حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.


امام حسين (عليه السلام) در اين منزل به عبيدالله جعفي چنين فرمود:

پس اگر ما را ياري نمي کني خداي را بپرهيز و از اين که جزو کساني باشي که با ما مي جنگند. سوگند به خدا اگر کسي فرياد ما را بشنود و ما را ياري نکند، او را به رو در آتش مي افکند.



32080344235947849341.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

نينوا ( و کربلا)


زمان: پنج شنبه دوم محرم الحرام 61 هجري

نينوا جايي است که حرّ دستور يافت حضرت را در بياباني بي آب و علف و بي دژ و قلعه فرود آورد. امام براي اقامت در محل مناسب تري، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزميني رسيد. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنيد، پس گريست و فرمود: پياده شويد، اينجا محل ريختن خون ما و محل قبور ماست، و همين جا قبور ما زيارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنين وعده داد .

عبيدالله بن زياد نامه اي بدين مضمون براي حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسيد. من از جانب يزيد بن معاويه مأمورم سر بر بالين ننهم تا تو را بکشم و يا به حکم من و حکم يزيد بن معاويه باز آيي! والسلام. امام(عليه السلام) فرمود: اين نامه را جوابي نيست! زيرا بر عبيدالله عذاب الهي لازم و ثابت است.


امام حسين (عليه السلام) چون نامه ابن زياد را خواند، فرمود:

«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهي که خشنودي مردم را با غضب پروردگار خريدند. (خشنودي مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

تعداد نظامياني که لباس و سلاح جنگي و حقوق از حکومت غاصب بني اميه گرفته و به جنگ امام حسين (عليه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.



32080344235947849341.gif


 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

کربلا

زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجري

عمر بن سعد با لشکري چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.

سخن امام حسين (عليه السلام) هنگام ورود به کربلا:

«اَلنّاسُ عُبيدُ الدُّنيا وَالدّينُ لَعِقٌ عَلي اَلسِنَتِهِم يَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنيا هستند و دين آنها جز سخن زبانشان نيست. تا آنگاه کا زندگيشان بچرخد، دنبال دين مي روند. و هرگاه بناي امتحان و آزمايش پيش آيد، دينداري بسيار اندک مي شود.


32080344235947849341.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

کربلا

زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجري

عبيدالله بن زياد در مسجد مردم را چنين خطاب کرد: «اي مردم! خاندان ابوسفيان را آزموديد و آنها را چنان که مي خواستيد يافتيد!! و يزيد را مي شناسيد که داراي رفتار و روشي نيکوست که به زير دستان احسان مي کند و بخشش هاي او بجاست! اکنون يزيد دستور داده تا بين شما پولي را تقسيم نمايم و شما را به جنگ با دشمنش حسين بفرستم.»


شمر بن ذي الجوشن با چهار هزار جنگجو

يزيد بن رکاب با دو هزار جنگجو

حصين بن نمير با چهار هزار جنگجو

مضاير بن رهيه با سه هزار جنگجو

نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو براي جنگ با امام حسين (عليه السلام) اعلام آمادگي کرده و حرکت به سوي کربلا را آغاز کردند.

امام (عليه السلام) در پاسخ «قيس بن اشعث» که سفارش به بيعت با يزيد مي کرد، فرمود:

نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمي گذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمي کنم.



32080344235947849341.gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: راز

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

کربلا

زمان: يکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجري

نيروهاي پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد مي پيوندند.

عبيدالله عده اي را مأموريت داد تا در مسير به سوي کربلا بايستند و از حرکت کساني که به قصد ياري امام حسين(عليه السلام) از کوفه خارج مي شوند، جلوگيري کنند.


چون گروهي از مردم مي دانستند جنگ با امام حسين(عليه السلام) در حکم جنگ با خدا و پيامبر است در اثناي راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار مي کردند.

از سخنان امام حسين(عليه السلام) با لشکر دشمن:

هيهات ما به ذلت تن نخواهيم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز براي ما ذلت را نپسنديدند، دامن هاي پاکي که ما را پروريده، و سرهاي پر شور و مردان غيرتمند هرگز طاعت فرومايگان را بر کشته شدن مردانه ترجيح ندهند.



32080344235947849341.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

کربلا

زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجري

عمر بن سعد نامه اي را از عبيدالله دريافت مي دارد که مضمون آن چنين است: من از لشکر سواره و پياده چيزي را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأموراني برگزيده ام كه هر روز وضعيت را به من گزارش کنند.

حبيب بن مظاهر از حضرت اجازه مي گيرد تا نزد طايفه اي از بني اسد - که در آن نزديکي ها زندگي مي کردند - رفته و آنان را به ياري فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبيب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان بريد و به ياري حسين بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در ميان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبيب به نزد حضرت رسيد و جريان را تعريف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ.»


نامه امام حسين(عليه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفيّه و بني هاشم:

... مثل اين که دنيا اصلاً وجود نداشته(اينگونه دنيا بي ارزش و نابود شدني است) و آخرت هميشگي و دائم بوده و هست.

حضرت "زهير بن قيس" را فرمانده راست سپاه، و حبيب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(عليه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خيمه ها نزديک مي شد، ولي حضرت تيري نينداخت چون مي فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با اين گروه باشم.»


32080344235947849341.gif


 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


کربلا

زمان: سه شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجري

تعداد نظامياني که لباس و سلاح جنگي و حقوق از حکومت غاصب بني اميه گرفته و به جنگ امام حسين (عليه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند .

عمر بن سعد نامه اي بدين مضمون از عبيدالله دريافت کرد که: سپاهيان خود را بين امام حسين (عليه السلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بينداز به طوري که حتي قطره اي آب به امام(عليه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداري شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شريعه فرات مستقر کرد. يکي از آنها فرياد زد يا حسين! به خدا سوگند که قطره اي از اين آب را نخواهي آشاميد تا از عطش جان دهي!

حضرت فرمود: «خدايا! او را از تشنگي هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حميد بن مسلم مي گويد به چشم خود ديدم که نفرين امام حسين (عليه السلام) تحقق يافت.

امام حسين (عليه السلام) سپاه دشمن را اين چنين نفرين کرد:

بار خدايا! باران آسمان را از اينان دريغ کن، و بر ايشان تنگي و قحطي(همچون سال هاي قحطي يوسف در مصر) پديد آور، و آن غلام ثقي(حجاج بن يوسف) را بر ايشان بگمار تا جام زهر به ايشان بچشاند زيرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بيت و شيعيان مرا از اينان بگيرد.



32080344235947849341.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

کربلا

زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجري

هر لحظه تب عطش در خيمه ها افزون مي شد، امام حسين(عليه السلام) برادرش عباس را به همراه عده اي، شبانه حرکت داد. آنها با يک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک ها را پر از آب کردند و به خيمه ها برگشتند.

ملاقات امام حسين(عليه السلام) با عمر بن سعد:

حضرت فرمود: «اي پسر سعد! آيا با من مقاتله مي کني و از خدا هراسي نداري؟»
ابن سعد گفت: «اگر از اين گروه جدا شوم خانه ام را خراب و اموالم را از من مي گيرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زياد بيمناکم.»

حضرت فرمود:
«تو را چه مي شود؟ خدا جان تو را به زودي در بستر بگيرد و تو را در روز قيامت نيامرزد ... گمان مي کني که به حکومت ري و گرگان خواهي رسيد؟ به خدا چنين نيست و به آرزويت نخواهي رسيد.»

سخن امام حسين (عليه السلام) با يارانش:

اي بزرگ زادگان! صبر پيشه کنيد که مرگ جر پلي نيست که شما را از سختي و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت هاي هميشگي آن مي رساند.



32080344235947849341.gif

 
بالا