سازمان ملل متحد در بند2 از ماده 26 اطلاعیه جهانی حقوق بشر مقرر داشته است که: تعلیم و تربیت باید به توسعه شخصیت انسان و تقویت و احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بین کلّیه ملل و دسته های نژادی و مذهبی به وجود آورد و موجب پیشرفت فعالیت های ملل متحد در راه حفظ صلح شود.(1)
موضوع این نوشتار افزون بر اهمّیتی که در خودمسئله تربیت وجود دارد به نقطه نظرات شخصیتی برمی گردد که خود نمونه بارزی از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوی، علوی و فاطمی است و هم چنین پرورش دهنده فرزندانی است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوه های عالی و تجلی ارزشهای والای انسانی در تاریخ بشر می درخشند. امام حسن مجتبی(ع) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است که پیامبر اکرم(ص) در مورد وی فرمود: حسن پسر من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنائی قلب من می باشد، او میوه جان من است، او سید و آقای جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من می باشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، کسی که از او پیروی کند او از من است و کسی که با دستورات او مخالفت کند از من نیست.(2)
خصلت های زیبا و کمالات عالی انسانی آنچنان در وجود مقدس وی می درخشد که حتی دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است. ابن حجر عسقلانی از دانشمندان اهل سنت می نویسد:
هنگامی که حسن بن علی(ع) از دنیا رفت یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه می کرد. حسین بن علی(ع) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا می داشتی باز هم گریه می کنی؟ او گفت: انّی کنت افعل ذلک الی احلم من هذا و اشار بیده الی الجبل؛(3) من به کسی بدی می کردم و آزارش می دادم که صبورتر و حلیم تر از این کوهها بود.
در مورد مقام ارجمند آن حجت الهی همین بس که حضرت سیدالشهدا(ع) با آن عظمت و جلالت خویش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن(ع) تسلیم محض بود. امام باقر(ع) فرمود: ماکلّم الحسین بین یدی الحسن اعظاماً له؛(4) امام حسین (ع) به خاطر رعایت عظمت امام حسن(ع) هیچ گاه در مقابل سخن او حرفی نمی زد.