داستان کوتاه و زیبای مرغ عشق

°Ava°

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
short-stories-and-beautiful-lovebird.jpg

عادتش بود روزه اش را بعد از همه باز می کرد.
تنها بود.اذان را که گفتند تا سر سفره نشست ، انگار چیز مهمی یادش آمده باشد از جا جهید و رفت آشپزخانه، یک نصف استکان آب برداشت و ظرف آب مرغ عشق های توی قفس را پر کرد تا عادتش حفظ شود
 
بالا