خود فراموشی مقابل خودشناسی است و یکی از بیماریهای اخلاقی است که آثاری به دنبال دارد که در ذیل به بعضی از این آثار و درمان آنها پرداخته میشود.
انسان خود فراموش، بر اثر این بیماری، دچار فرو مایگی و پستی میشود. انسانیت را از یاد میبرد. به ندای وجدان اخلاقی بی اعتنا میگردد. به آسانی تن به گناه و ناپاکی میدهد و پیوسته در مسیر سقوط حرکت میکند. امام علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:
«قبیح بذی العقل أن یکون بهیمه قد أمکنه أن یکون انساناً؛ [۱]برای انسان خردمند و عاقل ناپسند است که دارای اخلاقی حیوانی باشد، با آن که میتواند بحقیقت انسان باشد».
خود باختگی
انسانی که هویت واقعی خویش را بدست فراموشی میسپارد، در حقیقت به نوعی خود باختگی دچار میگردد، زیرا در این حال، تمام فکر و اندیشهاش، در اختیار دشمنان انسانیت قرار خواهد گرفت، و او خود، کم کم مهرهای میشود برای اجرای نقشههای شیطانی آنان، مولوی در این باره تعبیر زیبایی دارد:
ای که در پیکار، خود را باخته دیگران را تو، ز خود نشناخته
تو به هر صورت، که آیی بیستی که منم این، و الله آن تو نیستی [۲]
اگر بیگانگان، پی به استعدادها و لیاقتهای ذاتی انسان خود باخته ببرند، بیتردید او را به تاریکی و ظلمت رهنمون خواهند ساخت و تمام توانش را در خدمت خویش به کار خواهند گرفت، و «جوان» خوشحال و سرمست از این که کاری دارد و درسی خوانده و پولی بدست آورده است! ولی این را نمیداند که در تمام این مدت در خدمت دشمن دوست نما بوده است! مگر لطف الهی شامل حالش شود و دریابد که جوانی، تلاش، تحصیلات و تمام زندگیاش را در کام بیگانه بیرون و درون فرو ریخته. استاد مطهری در این زمینه میفرماید: «آن که برایش کار نکرده خودش است و آن که برایش کار کرده او نبوده». [۳]
مولوی در این زمینه نیز تمثیل لطیف و دلنشینی دارد:
شخصی قصد آن دارد تا در زمینی که متعلق به خود اوست. و شاید در بیابانی وسیع قرار دارد خانهای بسازد به هر دلیل شب را برای ساختن خانه انتخاب میکند. او هر شب بدان زمین میرود و مشغول ساختن میشود. سرانجام ساخت خانه به پایان میرسد. صبح روز بعد که به منظور اسکان در خانه نو ساز به طرف آن حرکت میکند، زمین خود را خالی میبیند و با تحیر در می یابد که خانه را در زمین دیگری ساخته است!
در زمین دیگران، خانه مکن کار خود کن، کار بیگانه مکن
کیست بیگانه، تن خاکی تو کز برای اوست، غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی گوهر جان را، نیابی فربهی
گر میان مشک، تن را جا شود وقت مردن، گند آن پیدا شود
مشک را بر تن مزن، بر جان بمال مشکچه بود؟ نام پاک ذوالجلال
منابع در ادامه می آید.....