در جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای به خواب رفتهاند.
اینها به یقین، منتظر نیستند. خواب، به چشم كسی كه چشم به راه است، راه ندارد.
در جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای مشغول بازیاند.
این عده بیتردید منتظر نیستند. كسی كه چشم و دلش منتظر است، دست و دلش به بازی نمیرود.
در جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای به ساخت و ساز مشغولند. اینكارگران كه ـ فقط ـ مشغول كارند، نه در حال و هوای انتظارند و نه گوش به زنگ ظهور.
كسی كه منتظر ظهور است، رحل اقامت نمیافكند و بساط ماندن پهن نمیكند.
در كنار جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای نشستهاند، سر در گریبان فرو بردهاند و زانوی غم در بغل گرفتهاند.
این عده، خستهتر، درماندهتر و مأیوستر از آنند كه منتظر بمانند.
اینها به یقین، منتظر نیستند. خواب، به چشم كسی كه چشم به راه است، راه ندارد.
در جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای مشغول بازیاند.
این عده بیتردید منتظر نیستند. كسی كه چشم و دلش منتظر است، دست و دلش به بازی نمیرود.
در جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای به ساخت و ساز مشغولند. اینكارگران كه ـ فقط ـ مشغول كارند، نه در حال و هوای انتظارند و نه گوش به زنگ ظهور.
كسی كه منتظر ظهور است، رحل اقامت نمیافكند و بساط ماندن پهن نمیكند.
در كنار جاده پر پیچ و تابی كه نامش زندگی است، عدهای نشستهاند، سر در گریبان فرو بردهاند و زانوی غم در بغل گرفتهاند.
این عده، خستهتر، درماندهتر و مأیوستر از آنند كه منتظر بمانند.