زندگینامه شهید تندگویان

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
زندگي نامه شهيد جواد تندگويان
زندگي نامه شهيد جواد تندگويان:
جواد تندگويان در سپيدهدم روز 26 خرداد سال 1329 هجري شمسي پا به عرصه هستي نهاد. قدومش مايه برکت و خير براي خانواده بود و وجودش روشني بخش جانشان.
قبل از اينکه به مدرسه برود پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا کرد. پدرش از هواداران آيت الله کاشاني ـ روحاني مبارز، مشهور بود.
جواد با توجه به علاقهاي که داشتند در سال 1354 به تحصيل در دانشکده نفت آبادان مشغول ميشوند و فعاليتهاي اسلامي و انقلابي خود را در انجمن اسلامي اين دانشکده دنبال ميکنند. پس از انقلاب با توجه به سوابق انقلابي مهندس تندگويان ايشان از سوي شهيد رجايي به عنوان وزير نفت به مجلس معرفي شدند.
40 روز بعد، شهيد تندگويان که به قصد تشويق و تقدير کارکنان شجاع تاسيسات نفتي از يک راه فرعي عازم آبادان بودند، مورد تهاجم مزدوران صدام قرار گرفته و به اسارت گرفته ميشوند که پس از تحمل سالها اسارت به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.
پدر شهيد تندگويان از آگاهي شهيد بزرگوار نسبت به سرنوشت سفر آخرتش ميگويد:
پسرم يک ساعت قبل از آخرين سفرش، به مغازه من تلفن کرد گفت پدر من دارم به جنوب ميروم، ميخواستم خداحافظي کنم.» گفتم: مواظب خودت باش. خنديد و گفت:« به من حسودي ميکني پدر؟» پرسيدم: حسودي؟! از چه بابت؟ گفت:« براي اينکه ممکن است شهيد بشوم!».
مادر شهيد تندگويان در مورد اهميت دادن ايشان به مطالعه و تلف نکردن اوقات فراغت و چند ويژگي برجسته ايشان اين چنين ميگويد: هرگاه در منزل کاري نداشت از نوارهاي قرآن که در خانه داشتيم، استفاده ميکرد و من نديدم که وقت را به بطالت طي کند. هميشه ميگفت: «اگر امروزم با ديروزم يکي باشد، از غصه دق ميکنم.»
مادر شهيد تندگويان در مورد اهميت دادن ايشان به مطالعه و تلف نکردن اوقات فراغت و چند ويژگي برجسته ايشان اين چنين ميگويد: هرگاه در منزل کاري نداشت از نوارهاي قرآن که در خانه داشتيم، استفاده ميکرد و من نديدم که وقت را به بطالت طي کند. هميشه ميگفت: «اگر امروزم با ديروزم يکي باشد، از غصه دق ميکنم.»
صفت سخاوت در او به قدري برجسته بود که صفات ديگرش را تحتالشعاع قرار داده بود به طوري که مادرم (مادر بزرگ جواد) ميگفت: «جواد باعث خدا بيامرزي من است».



منبع : آوازک
 
بالا