روایتی از سه دوست که پشت سر هم شهید شدند+عکس

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
31.gif





www.roozgozar.com-068.gif





85676.jpg
ShowGallery.jpg


سایت ساجد- امروز در شرایطی که از هر سوی، دشمنان، ما و دینمان را احاطه کرده‌‌اند و درصدد ضربه زدن به جامعه ایرانی و اسلامی به هر طریقی هستند، بدون تردید تنها راهی که می تواند کشور را به ساحل امن نجات برساند، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است.
در طول دوران انقلاب و استقرار نظام اسلامی، شهدای عزیز بسیاری در گوشه گوشه ایران اسلامی جانشان را در ره معشوق فدا کردند و امروز پاسداشت آنها در حقیقت تجلیل از همه خوبی هاست.
امروز بی شک تنها چیزی از شهدا که ما وارث آنیم، راهی ناتمام است که رهروی مردانه می‌خواهد.
در این مقال، پای صحبتی گرم و صمیمانه با مادر شهید «حمید قربانی» که جگر گوشه‌اش را تقدیم اسلام و کشور اسلامی‌مان کرد، می‌نشینیم؛ باشد که درس و پندی هر چند کوچک از شهدای عزیزمان بگیریم.
هر سنگ و گِلی لؤلؤ مرجان نشود
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» ضمن سلام و خوش‌آمدگویی، صحبت خود را با این آیه شریفه و حمد و سپاس خداوند متعال آغاز کرد که «بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ» و اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید، غم مدارید که به رحمت ایزدی پیوسته و به سوی خدا محشور می‌شوید.
حمد و سپاس خداوندی را که لطف و کرمش شامل خانواده ما شد تا این‌که توانستیم فرزندی را گر چه با سختی و مرارت بزرگ کنیم که روح بلندش باعث سعادت ما خانواده باشد و به سوی خدای خود پرواز کند و مصداق این بیت شعر شود که «گوهر پاک بباید که شود قابل فیض/ ورنه هر سنگ و گِلی لؤلؤ مرجان نشود».


13930215000003_PhotoL.jpg


شهدا، دل عاشقی را به دریا زدند
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» می‌گوید: شهدا مردان خدایی بودند که دست رد به این دنیا زدند و به دیدار حق شتافتند و ره صد ساله را یک شبه طی کردند و رفتند؛ «از آن‌ها که پیمانه لا زدند/ دل عاشقی را به دریا زدند» و خداوند بزرگ نیز آن‌ها را پذیرفت و جامه‌ بهشتی و سعادت را به قامت آن‌ها برید و درست است اینکه می‌گوییم «ارزانی تو باد شهادت از آن که حق/ این جامه را به قامت آزادگان برید».
این مادر عزیز ضمن خواندن اشعاری در مورد فرزند شهیدش گفت: گذشته از این‌که توسط فرزند شهیدم خود را سعادتمند می‌دانم، ولی باز در پیشگاه خانواده‌ معظم شهدا که چندین شهید داده‌اند، شرمنده‌ام و غبطه می‌خورم و از خداوند می‌خواهم که این قطره ناچیز را از دریای بی‌کران ایثار و فداکاری خانواده شهدا بپذیرد و ما را در روز قیامت، در حضور ائمه اطهار (ع) روسیاه و شرمنده نگرداند.

13930215000001_PhotoL.jpg


حمید و مجید؛ برادران دوقلوی مبارز
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» ضمن بیان اینکه «حمید» با برادر دوقلویش «مجید» در سن 14 سالگی و در سال 1361 به جبهه‌ها اعزام شدند و در عملیات والفجر مقدماتی، حمید مجروح و به علت وضعیت حادش به تهران اعزام شد و هشت ماه در بیمارستان بستری بود.
این مادر شهید می‌گوید: شهدا تنها خاطراتشان موجب یادآوری از ایشان نیست؛ به نظر من، آنها درس بزرگی به ما دادند و راهی که رفتند، به مرور زمان مشخص می‌شود و می‌فهمیم که این‌ها چه کردند؛ آنها برای ارزش‌های انقلاب جان خود را فدا کردند.

13930215000002_PhotoL.jpg


صدایمان به جایی نمی‌رسد
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» ضمن گلایه از وضع موجود در جامعه گفت: برای ما خانواده شهدا تحمل این شرایط خیلی سخت و عذاب‌آور است؛ اما مجبور به سکوت هستیم، چون صدایمان به جایی نمی‌رسد.
مسئولان در مورد خرده‌پاها قانون را جدی اعمال می‌کنند؛ اما در مورد این همه اختلاس‌ها و زد و بندها و فسادی که در جامعه رواج دارد، سکوت و راه را برای دشمنان مردم و نظام هموار کرده‌اند.
خانواده شهدا از مسئولان بیشتر از این‌ها انتظار دارند؛ ما نمی‌توانیم از خون فرزندانمان بگذریم، فرزندی که با عشق و مرارت بزرگ کردیم و خالصانه برای اسلام قربانی نمودیم.
شهدا زنده و شاهد این همه اجحاف و کوتاهی هستند
این مادر فداکار در ادامه با بیان اینکه شهدا زنده‌اند، گفت: غصه و ناراحتی ما هم از این است که فرزندانمان زنده‌اند و شاهد این همه اجحاف و کوتاهی هستند که به نظام اسلامی در کشور اسلامی‌مان شده است.
تمام نگرانی ما و گریه و اندوهمان به خاطر اسلام بوده که در این کشور مظلوم واقع شده است.
ما چیزی برای خود نمی‌خواهیم و حتی حاضریم، مانند فرزندانمان جان خود را فدای اسلام کنیم؛ اما مسئول‌ن نظام باید کاری کنند اگر خدای نکرده دوباره اتفاقی افتاد، خانواده شهدا با جان و دل فرزندان خود را برای کمک به نظام راهی کنند.
13930215000004_PhotoL.jpg


مادری که کفش شهادت فرزندش را به دست خود واکس زد
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» با بیان این‌که فرزندش بسیار منظم بود، اظهار داشت: یکی از شاخصه‌های شهدا این بود که حتی در شهادتشان هم هم‌چون کارهای دنیایی منظم بودند و حمید نیز هیچ‌گاه کار شخصیش را به کسی واگذار نمی‌کرد.
بار آخری که حمید می‌خواست برود، از من خواهش کرد تا کفشش را واکس بزنم؛ شاید می‌خواست عمق رضایت قلبی من را از رفتن خود بسنجد؛ چون برای رفتن به جبهه رضایت مرا به هر نحو بود به دست می‌آورد.
حمید آخرین شهید دماوند است
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» در مورد لزوم برگزاری مراسم بزرگداشت برای شهدا و یادواره‌ها گفت: امروز باید دانست که آیا این یادواره‌ها و برگزاری مراسم تجلیل و بزرگداشت برای شهدا کافی است؟
ما امیدمان به جوان‌هاست و باید برای شناساندن شهدا و راهشان خیلی تلاش کنند تا لااقل شهیدان فراموش نشوند.
وی خطاب به مسئولان گفت: باید فرهنگ شهادت را در مردم جا بیندازید و به ملت آگاهی بدهید که چرا فرزندان ما شهید شدند و نگرش و خط مشی آنها چه بوده است؟ آنها برای بقای دین و کشورمان و دفاع از ناموس، جان بر کف به جبهه حق علیه باطل می‌رفتند.
او در مورد کم‌سن بودن فرزندش برای رفتن به جنگ بیان کرد:حمید با وجود سن کم آنقدر پافشاری کرد تا با اعزام او به منطقه موافقت شد؛ روح و افکار این عزیزان خیلی بالاتر و بلندتر از هم سن و سالانشان در این زمان بود، خوب می‌فهمیدند و برای ارزش‌ها ارزش قائل بودند.
فرزندم چند بار به جبهه‌های جنگ رفت؛ اما از سال 61 تا آخرین عملیات مرصاد در جبهه حضور داشت تا این‌که به فیض شهادت نائل آمد؛ فرزند من آخرین شهید دماوند است.
13930214000685_PhotoL.jpg


3 دوستی که به ترتیب شهید شدند
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» اضافه کرد: وقتی فرزندم می‌خواست به منطقه برود، من خیلی غصه‌دار بودم؛ به هر حال هر چند رضایت کامل داشتم، اما نمی‌توانستم غمگین نباشم.
یک روز فرزندم عکسی سه نفره با دوستانش را نشانم داد و گفت: مادر، اول «علی خانی» و بعد «علی‌اصغر کرمانی» شهید شدند و بعد تبسمی کرد و دیگر چیزی نگفت.
به او الهام شده بود که نفر سوم خود اوست و این سه دوست به ترتیب به شهادت رسیدند و مزارشان هم در کنار هم است.
13930214000682_PhotoL.jpg

مادر حمید در مورد چگونگی شهادت فرزند عزیزش گفت: وقتی که به جبهه رفت، بعد از 6 روز بر اثر انفجار بمب شیمیایی به شدت مجروح شد؛ به طوری که بدنش همه بر اثر به زمین کشیده شدن ساییده شده بود.
حمید به بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد انتقال داده شد و در آخرین لحظات نماز خود را خواند و قبل از این که من به بالین او برسم، به کما رفت و در دو روزی که در مشهد بودیم، به فیض شهادت نائل شد.
جوانان فرزندان ما را فراموش نکنند
مادر عزیز و صبور شهید «حمید قربانی» خطاب به جوانان گفت: من از جوانان می‌خواهم فرزندان ما را فراموش نکنند و در پی این باشند که راه و اعتقادات شهدا چه بود و با چه صداقتی از جان خود گذشتند. شهدا ممکن است نباشند؛ اما روحشان زنده است. برخی دل ما مادر شهدا را با کارهای خود نسوزانند و خون شهدایمان را پایمال نکنند؛ انتظار داریم قدمی از راه شهدا عقب نیفتند.
13930214000681_PhotoL.jpg

پیام وصیت‌نامه شهید حمید قربانی این بود که هر چه امام دستور دهد، باید همان شود؛ باید پیرو امام و ولایت فقیه و ادامه‌دهنده راه شهدا تا انقلاب جهانی امام زمان (عج) باشیم.
شهید حمید قربانی، وصیت خود را با این شعر زیبا به پایان رسانده است که:
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم/ گر جان طلبند دریغ از جان نکنیم
دنیا گر ز یزید لبریز شود/ ما پشت به سالار شهیدان نکنیم



www.roozgozar.com-073.gif
 
بالا