دلگویه هایی در جشن میـــلاد بهار هستی

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
92716053252614302477.gif



صبح جمعه بود که شکفتی و گیتی، به طلوع غنچه سرختلبریز از شور و شعور شد؛
صبح جمعه پانزدهم شعبان المعظّم، سال 255 هجری.

شهر سامرّا در سکوتی سرد و سنگین، ثانیه ها را می شمرد.
مِهِ سکوت بر پیکر شهر چیره و مردم، در خوابی عمیق، سخت پژمرده بودند.
نفخه فرح بخش و زندگی زای سحرگاهان، در کمینگاه کوه ها، به امید نور،
عزلت گزیده بود و در اعتکافی مبارک، عاشقانه تسبیح می گفت.

و ستاره ها که به سینه آسمان، مدال وار چسبیده بودند، بر جمع ستارگان زمین که در خانه
امام حسن عسگری علیه السلام خوشه پروین شهره بودند به لبخندهای هزاره، غمزه می زدند،
«ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنَّةِ»
خندان و بشارت ده به میلاد مهدی موعود(عج).


08822561484753458400.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
55719159311147158596.gif


آن شب، «حکیمه ـ عمه امام عسگری علیه السلام ـ به اجابت پسر برادر آمده بود
تا شاهد نورافشانی آخرین ستاره کهکشان امامت باشد.
و «نرجس» خاتونِ دو سرا آرام و بی صدا با رؤیای فرزند دلبندش، تنفس می کرد
که ناگاه، ایجاد نوری را در پیکر شریف خویش احساس کرد.

لحظات بعد...
خورشید سیمین تن، از گریبان افق درخشید و چادر گل نشان شب را از سر روز انداخت
و ماه که از فرط شرم، ناپیدا بود، موسیقی تطهیر می نواخت

به میمنت تابش آفتاب زلالِ قائم آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم
یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا

«نام تو کناره سبزه جاری ای گل!
تو شهرت آفتاب داری ای گل!

تو رویش لاله های زخمی، یعنی
تاریخ تولّد بهاری ای گل!»

و من هر صبح جمعه، به یاد صبح جمعه میلادت،
اشک هایم را از مشک هایم ندبه می کنم و نثار مقدمت می سازم.

و هر صبح جمعه، به جاروب مژگان و گلاب اشک،
بزرگراه حضورت را آب و جارو می کنم.
به امید صبح جمعه ای که می آیی...


17662385414810859905.gif

35576916755091452885.gif

17662385414810859905.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
21427489764462436158.gif



صدای پای مهربان توبه دنیا که آمدی، فرشتگان با کوله باری از تغزّل، به پایبوسی
تو آمدند تا صهبای عشق را از نام تو بنوشند.

اکنون نمیدانم تولد دوباه تو را در کدامین
خطّ سرخ افق نظاره خواهیم کرد.ای چراغ فاتح شبهای زمین!
همین نیمه شعبان، حلول تو را چشم انتظاریم که این
روزها، دقیقه هایمانگوش به زنگ صدای پای مهربان توست یا اباصالح!

رزیتا نعمتی



21427489764462436158.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ندا66

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
45819309223719678045.gif


شب تمام ستاره ‏هایش را صلا داده است؛
کهکشان‏ها دست در دست هم، در سماعی بشکوه، در آسمان
«سامرّا» می‏چرخند و در انتظار سپیده، ثانیه شماری می‏کنند تا
پرتو از رخسارِ مهرِ عالم فروز «علوی» گیرند!
مهرِ فروزنده ‏ای، که هفت آسمان پرتوی از آیینه نگاهش
و کاینات ماتِ قامت دلارای اویند! نامش حق!
مرامش حق! کلامش حق!
و وجودش نمادِ حق و حقیقت الهی است!
و حق را، روزی بالای تمام گلدسته ‏ها، آشکارا، جار خواهد زد و
از پرتو عنایاتش؛ تیرگی‏ها لباس روشنِ هدایت خواهد پوشید!
25654109355739935057.gif

39984605057689765681.gif

25654109355739935057.gif
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ندا66

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
این جشن‌ها برای من «آقا» نمی‌شود

شب با چراغ عاریه، فردا نمی‌شود

خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید

می‌خواستم ببینمت؛ امّا نمی‌شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی، وا نمی‌شود

یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را

عرضه مکن؛ که هیچ تقاضا نمی‌شود

اینجا، همه من‌اند؛ منِ بی‌خیالِ تو

اینجا کسی برای شما، ما نمی‌شود

آقا! جسارت است؛ ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود

تا چند فرسخی خودم، ایستاده‌ام

تا مرز یأس، تا به عدم، تا «نمی‌شود»

می‌پرسم از خودم: غزلی گفته‌ای؛ ولی

با این همه ردیف، چرا با «نمی‌شود»؟

1_dandelion_wish_2-wallpaper-1600x900.jpg
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
08967985304001433187.gif



فصل شكوفايى ماست
صبح بهارى كه دارى اى آسمانى ترينم!

در آسمان مانده بر جاى با آسمانت انيسند گلهاى محبوب
مهتاب باور كن اين ابرها هم، ذوق چكيدن ندارند در شام سرد بيابان،
چشم انتظار تو مانده ست بعد از غروب ز مستان، همراه
آواز باران مى آيد از مشرقى سبز صبح بهارى كه دارى شرقى ترين آفتاب است، آيينه دارى كه دارى صد كهكشان جاى پاى
ازگشت وگذارى كه دارى خورشيد، پر مى گشايد در سايه سارى

كه دارى تا آذرخش نخيزد از ذوالفقارى كه دارى فانوس چشمان
زرد مجنون تبارى كه دارى مى آيد از مشرقى سبز صبح بهارى
كه دارى مى آيد از مشرقى سبز صبح بهارى كه دارى




سيد اكبر مير جعفرى
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
48569874416488644982.gif



این دل انگیز ایام، به اندازه یک لبخندِ کوتاه پدر،
وقت بازگشت از تکاپوی روزانه.
به اندازه یک بوسه شیرین مادر، از گونه طفلش، پایان می یابد.
به همین زودی بهار پایان می یابد.
آقا! دیر زمانی است به این شادی اندکِ خویش خشنودیم.تو بیا!
خنده همیشگی لب ها باش.
تو بیا!
تا زمستان را جمع کنیم، برف را ذوب کنیم،
از پشت سپیدار فریاد بزنیم؛
«ما دیگر همه سال در باغ ها گل داریم، زوزه باد
خاموش است و بهار دیگر یک فصل نیست».
تو بیا!


97858712875922605346.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
94431380365022470200.gif


« به تو می‏اندیشم »
پابه‏پای ثانیه‏ها، به تو می‏اندیشم؛ به تو که تقویم‏ها
آمدنت را به انتظار نشسته ‏اند و عقربه ‏ها، جمعه ‏های
ساکت متروک را به امید آمدنت طی می‏کنند.به تو می‏اندیشم، ای کسی که نمازت را فرادا می‏خوانی!
به تو می‏اندیشم، ای «امام جمعه جهان».
آیا این همه انتظار برای آمدنت کافی نیست؟


تمام دست‏ها هم برای شمردن این روزها خاکستری کم است.
من اما به دست‏های سبز تو ایمان دارم و می‏دانم
که روزی، تمام قفل‏ها شکسته می‏شود و همه گره‏ها باز.می‏دانم که دیگر ندبه، صبح‏های جمعه ندبه نمی‏کند.
می‏دانم که روزی از راه می‏رسی و زمین، جان تازه‏ای می‏گیرد.


من هر روز، صدای زمزمه باد را می‏شنوم که می‏گوید:
«ألیس الصبح بقریب».


48110223021299913905.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: زینب

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
95139141465309867044.gif


امشب، کوچه های سامرا، چراغان میلاد کسی است
که با آمدنش، حجت را بر زمینیان تمام می کند.
او می آید و فرشتگان مقرب، با کاسه هایی
از آب و شکوفه، به چشم روشنی نرجس می آیند.می آید و جهان به پیشوازش می شتابد با سبدهایی از یاس سپید.
طوفان ها فرو می نشینند و زمستان، خانه خراب نفس های
اردیبهشتی اش به دوردست ترین کوه ها می گریزد.
ای موعود دل های خسته! تو می آیی و
روزهای پیرمان، جوانی از سر می گیرند.کجاوه بهار، فرود می آید در کوچه های پر درخت انتظار.
با تو خزانی نیست و خواب های آشفته باغ
به رؤیای سبز رویش بدل می شود.
نامت، سپیده ای است که دهان آسمان را متبرک می کند.
نگاهت، حماسی ترین چشم ها را به فروتنی وا می دارد.

بازگرد تا دیوار بلند انتظار، فرو بریزد، تا پنجره ها
به سمت روشن ظهورت گشوده شوند و سینه
سرخان غریب، بر بام عدالتت ترانه آشنایی سر دهند.
28416665530692587350.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"




در قفس جدایی از تو،
تنها یک بال با آسمانت فاصله داریم؛
بیا که آسمان روشن پروازهایمان، همچون فریادهای
معطل مانده در گلو، آماده دیدار توست.

ای روشنای مشرق توحید!
خجستگی میلادت را به لحظه میعادت پیوند بزن و چون
بارقه شهاب، فضای دل تنگی ما را چراغان کن.

بیا و صحن سبز حضورت را مصلّای نماز صبح دیدارت کن.
ای صاحب دقیقههای انتظار!
«مژده وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از هر دو جهان برخیزم
یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم»


امروز که شوق میلاد تو با اشک فراقت درآمیخته است
شمع انگشتانمان را با دعای فرجت افروخته ایم تا شیرینی
وصال را در رؤیای دیدارت بچشیم.
 
بالا