&♦&♦8 اثبات عقلی وجود منجی دوازدهم- برهان لطـف &♦&♦8

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
a%20(128).jpg

تعريف قاعده ي لطف و اقسام آن

در تعريف قاعده ي لطف بايد به اين نکته توجه داشت که لطف بر اساس يک تقسيم منقسم به دو قسم مي شود: لطف محصل و لطف مقرب که هر يک تعريف خاص خود را دارد. گرچه بعضي از متکلمان در تعريف قاعده ي لطف هر دو را يک جا تعريف کرده اند، اما برخي ديگر فقط يکي از آن دو را تعريف کرده اند، بدون آن که متذکر اين نکته شوند که کداميک از اين دو نوع را مورد بحث قرار داده اند.
به هر تقدير لطف محصل آن لطفي است که با آن مکلف به اختيار خويش طاعت را بر مي گزيند و اگر چنين لطفي به او نشود طاعت نخواهد کرد.
علامه ي حلي در «کشف المراد» در رابطه ي با لطف محصل مي فرمايد: «و قد يکون اللطف محصلا و هو ما يحصل عنده الطاعه من المکلف علي سبيل الاختيار»؛ (1) «و گاهي لطف محصل است، و لطف محصل لطفي است که با آن مکلف با اختيار خود به اطاعت دسترسي پيدا مي کند...».
و لطف مقرب آن است که مکلف با آن لطف به انجام واجبات نزديک تر گرديده و از ارتکاب محرمات دورتر مي شود، و تأثيري در تمکن مکلف نسبت به فعل نداشته، و در حدي نباشد که از مکلف سلب اختيار نمايد.
علامه ي حلي مي فرمايد: «اللطف هو ما يکون المکلف معه أقرب الي فعل الطاعه و أبعد من فعل المعصيه، و لم يکن له حظ في التمکين، و لم يبلغ حد الالجاء»؛ (2) «لطف چيزي است که مکلف با آن به فعل طاعت نزديکتر و از انجام معصيت دورتر مي شود، و براي آن در تمکين کردن مکلف بهره اي نبوده و او را به حد اجبار نمي رساند».
اين تعريف که از سوي علامه ي حلي ارائه شده جامع ترين تعريف براي لطف مقرب است.


در اينجا چند تعريف براي اين دو را که تحت عنوان مطلق لطف آورده شده است نقل مي نماييم:
الف ـ «ما عنده يختار المکلف الطاعه او يکون اقرب الي اختيارها، و لولاه لما کان اقرب الي اختيارها مع تمکنه في الحالين»؛ (3) «لطف عنايتي است که با وجود آن مکلف طاعت را اختيار کرده يا نزديکتر به اختيار آن خواهد شد، که اگر آن لطف نباشد مکلف به اختيار طاعت نزديکتر نخواهد بود، با وجود اختيار در هر دو صورت».
ب ـ «ما يختار المرء عنده واجبا أو يجتنب عنده قبيحا علي وجه لولاه لما اختار و لما اجتنب، او يکون اقرب الي اداء الواجب و اجتناب القبيح»؛ (4) «لطف عنايتي است که انسان با آن اختيار واجب کرده يا عمل قبيحي را اجتناب مي نمايد، به صورتي که اگر آن لطف نبود، انسان اختيار واجب يا اجتناب قبيح نمي کرد. يا عنايتي است که با آن انسان نزديک تر به انجام واجب و اجتناب فعل قبيح خواهد شد».

ج ـ «و هو ما يقرب العبد الي الطاعه و يبعده عن المعصيه، أو يختار عنده الطاعه»؛ (5) «لطف عنايتي است از جانب خداوند که با آن عبد را به طاعت نزديک کرده و از معصيت روي گردان مي کند يا با آن لطف بنده اختيار اطاعت خواهد نمود».

.......

1. کشف المراد، ص 325.
2. کشف المراد، ص 324.
3. الحدود و الحقائق، سيد مرتضي، ص 171.
4. شرح الاصول الخمسه، ص 779.
5. تقريب المرام في علم الکلام، ج 2، ص 212.


Faraj.jpg
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

مطلب ديگر در مورد لطف آن است که به اعتبارات مختلفي، اسامي متفاوتي بر آن اطلاق مي گردد. البته بعضي از متکلمان آن ها را اقسام لطف دانسته اند.


الف ـ تقسيم اول

اگر لطفي که به ملطوف اليه شده در مورد انجام واجبي باشد و مکلف هم آن را انجام دهد نام آن توفيق است ولي اگر مکلف به انجام آن طاعت موفق نگردد همان نام لطف بر آن اطلاق مي گردد. و آن لطف اگر در مورد اجتناب از معصيتي باشد آن را عصمت مي نامند.
شيخ طوسي قدس سره در اين باره مي فرمايد: «ثم ينقسم قسمين: فان وقع عنده الواجب ولولاه لم يقع سمي توفيقا، و ان لم يقع عنده ما هو لطف فيه لکنه يکون اقرب، لم يوصف بأکثر من انه لطف و ان کان المعلوم انه يرتفع عنده القبيح سمي عصمه»؛ (6) «لطف به دو قسم تقسيم مي شود؛ زيرا اگر هنگام لطف، واجب تحقق پذيرد و بدون آن تحقق نيابد آن را توفيق نامند. و اگر هنگام لطف، واجب تحقق نيابد ولي اين لطف او را به واجب نزديک تر سازد آن را لطف نامند. و اگر با آن قبيح مرتفع گردد آن را عصمت گويند».


ب ـ تقسيم دوم

تقسيم ديگري که در مورد لطف شده آن را به چهار قسم تقسيم کرده است:
1- لطفي که از ناحيه ي خداوند و توسط فعل او انجام مي شود و همراه با تکليف است.
2- لطفي که توسط خداوند انجام مي شود و همراه با تکليف است.
3- لطفي که نسبت به ملطوف اليه است و توسط فعل خود او صورت مي گيرد.
4- لطفي که توسط فعل شخص ثالثي غير از خداوند متعال و غير از ملطوف اليه تحقق مي پذيرد. (7)

...........

6. تمهيد الاصول، ص 208، ارشاد الطالبين، ص 227.
7. تمهيد الاصول، ص 209.




Faraj.jpg
 
بالا