شيخ صدوق در كتاب «علل الشرائع» از ابو حمزه ثمالى «1» روايت ميكند كه گفت: از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام پرسيدم يا ابن رسول اللَّه! مگر شما ائمه همه قائم بحق نيستيد؟ فرمود: بلى. عرضكردم: پس چرا فقط امام زمان «قائم» ناميده شده؟ فرمود: چون جدم امام حسين عليه السّلام شهيد شد، فرشتگان بدرگاه الهى ناليدند و گفتند: پروردگارا! آيا قاتلين بهترين بندگانت، و زاده اشرف برگزيدگانت را بحال خود واميگذارى؟
خداوند بآنها وحى فرستاد كه اى فرشتگان من آرام گيريد. بعزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسين عليه السّلام را بآنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. يكى از آنها ايستاده بود و نماز ميگذارد. خداوند فرمود:
بِذلِكَ الْقائِمُ انْتَقِمُ مِنْهُم
يعنى باين قائم از آنها انتقام ميگيرم.
______________________________
(1) ابو حمزه ثمالى متوفى بسال 150 هجرى مرد عاليقدرى است كه حضرت صادق (ع) به ابو بصير فرمود: هر گاه «نزد ابو حمزه برگشتى سلام مرا باو برسان ...» و امام رضا (ع) فرمود: «ابو حمزه در زمان خود همچون سلمان فارسى بود. زيرا وى خدمتگزارى چهار تن از ما ائمه را نموده و آنها: على بن الحسين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و مدتى از عصر موسى بن جعفر» دعاى معروف به ابو حمزه منسوب باوست كه از امام چهارم روايت كرده است.
و نيز در آن كتاب از جابر جعفى «1» روايت كرده كه شخصى خدمت حضرت امام محمد باقر عليه السّلام رسيد و من نيز حاضر بودم، عرضكرد: اين يك صد درهم زكاة من است آن را بگيريد و بمصرفش برسانيد. امام فرمود: خودت آن را بهمسايگان و يتيمان و فقيران و برادران مسلمانت تقسيم كن.
زيرا وجوب سپردن زكاة بشخص امام، موقعى است كه قائم ما ظهور كند، و بطور مساوى تقسيم نمايد و در ميان بندگان نيك و بد خدا بعدل حكومت كند، هر كس از او پيروى كند اطاعت خدا كرده و آن كس كه از فرمانش سر به پيچد از فرمان خدا سر پيچيده است.
او را «مهدى» گويند، زيرا خداوند بامر پوشيده، هدايتش نموده. او تورات (حقيقى) و ساير كتب آسمانى را از غارى واقع در انطاكيه بيرون مىآورد، آنگاه با پيروان تورات طبق تورات و با اهل انجيل طبق انجيل و با اهل زبور طبق زبور و با مسلمانان مطابق قرآن حكومت ميكند.
تمام اموال دنيا آنچه در دل زمين و روى آنست نزد او جمع شود، و او بمردم خواهد گفت: بيائيد و اموالى را كه بخاطر آن بجان هم افتاده و رشته خويشاوندى خود را از هم گسستيد و خونريزيها مىكرديد، و مرتكب محرمات الهى ميشديد از من بگيريد! خداوند متعال مقامى باو ميدهد كه پيش از او بهيچ كس نداده است.
سپس امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: پيغمبر فرمود: قائم مردى است همنام من.
______________________________
(1) جابر بن يزيد جعفى از شاگردان مشهور امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السّلام است. وى تنها از حضرت باقر (ع) هفتاد هزار روايت از حفظ داشته است. جابر ميگويد: بحضرت باقر (ع) عرضكردم: قربانت گردم! اين همه احاديث كه بمن تعليم فرمودهاى، همچون بار سنگينى است كه بر دوش دارم، زيرا نمىتوانم بكسى بگويم، گاهى چنان در سينهام جوش ميزند كه ميخواهم ديوانه شوم! حضرت فرمود: هر گاه چنين شود، برو به بيابان و گودى درست كن و سر در آن فرو بر و بگو: حديث كرد مرا محمد بن على بچنين و چنان!!
خداوند مرا در وجود او حفظ ميكند و او بسنت من عمل مينمايد. زمين را پر از عدل و داد و نور گرداند، از آن پس كه از ظلم و جور و زشتى پر شده باشد.
مؤلف: اينكه امام ميفرمايد با اهل تورات طبق تورات و ... حكومت ميكند با اخبارى كه بعدا نقل مىشود و ميگويد: فقط دين اسلام را از مردم ميپذيرد، منافات ندارد، زيرا در اينجا مقصود اينست كه پيروان هر كيشى را با كتاب آسمانى خودشان محاكمه ميكند. يا آنكه اين در آغاز ظهور امام پيش از بالا گرفتن كار او و تسلط وى بر جهان ميباشد.
همچنين اينكه پيغمبر ميفرمايد: «خداوند مرا در وجود او حفظ ميكند» باين معنى است كه خداوند حق و احترام مرا باو ميدهد و او را يارى و پشتيبانى ميكند، بطورى كه اهل جهان حقوق و احترام او را بخاطر جدش رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خواهند شناخت. شيخ صدوق در كتاب معانى الاخبار روايت نموده كه:
سُمّىَ الْقائِمُ قائِماً لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِه
يعنى: از اين جهت او را «قائم»، ميگويند كه پس از فراموش شدن نامش قيام ميكند.
خداوند بآنها وحى فرستاد كه اى فرشتگان من آرام گيريد. بعزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسين عليه السّلام را بآنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. يكى از آنها ايستاده بود و نماز ميگذارد. خداوند فرمود:
بِذلِكَ الْقائِمُ انْتَقِمُ مِنْهُم
يعنى باين قائم از آنها انتقام ميگيرم.
______________________________
(1) ابو حمزه ثمالى متوفى بسال 150 هجرى مرد عاليقدرى است كه حضرت صادق (ع) به ابو بصير فرمود: هر گاه «نزد ابو حمزه برگشتى سلام مرا باو برسان ...» و امام رضا (ع) فرمود: «ابو حمزه در زمان خود همچون سلمان فارسى بود. زيرا وى خدمتگزارى چهار تن از ما ائمه را نموده و آنها: على بن الحسين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و مدتى از عصر موسى بن جعفر» دعاى معروف به ابو حمزه منسوب باوست كه از امام چهارم روايت كرده است.
و نيز در آن كتاب از جابر جعفى «1» روايت كرده كه شخصى خدمت حضرت امام محمد باقر عليه السّلام رسيد و من نيز حاضر بودم، عرضكرد: اين يك صد درهم زكاة من است آن را بگيريد و بمصرفش برسانيد. امام فرمود: خودت آن را بهمسايگان و يتيمان و فقيران و برادران مسلمانت تقسيم كن.
زيرا وجوب سپردن زكاة بشخص امام، موقعى است كه قائم ما ظهور كند، و بطور مساوى تقسيم نمايد و در ميان بندگان نيك و بد خدا بعدل حكومت كند، هر كس از او پيروى كند اطاعت خدا كرده و آن كس كه از فرمانش سر به پيچد از فرمان خدا سر پيچيده است.
او را «مهدى» گويند، زيرا خداوند بامر پوشيده، هدايتش نموده. او تورات (حقيقى) و ساير كتب آسمانى را از غارى واقع در انطاكيه بيرون مىآورد، آنگاه با پيروان تورات طبق تورات و با اهل انجيل طبق انجيل و با اهل زبور طبق زبور و با مسلمانان مطابق قرآن حكومت ميكند.
تمام اموال دنيا آنچه در دل زمين و روى آنست نزد او جمع شود، و او بمردم خواهد گفت: بيائيد و اموالى را كه بخاطر آن بجان هم افتاده و رشته خويشاوندى خود را از هم گسستيد و خونريزيها مىكرديد، و مرتكب محرمات الهى ميشديد از من بگيريد! خداوند متعال مقامى باو ميدهد كه پيش از او بهيچ كس نداده است.
سپس امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: پيغمبر فرمود: قائم مردى است همنام من.
______________________________
(1) جابر بن يزيد جعفى از شاگردان مشهور امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السّلام است. وى تنها از حضرت باقر (ع) هفتاد هزار روايت از حفظ داشته است. جابر ميگويد: بحضرت باقر (ع) عرضكردم: قربانت گردم! اين همه احاديث كه بمن تعليم فرمودهاى، همچون بار سنگينى است كه بر دوش دارم، زيرا نمىتوانم بكسى بگويم، گاهى چنان در سينهام جوش ميزند كه ميخواهم ديوانه شوم! حضرت فرمود: هر گاه چنين شود، برو به بيابان و گودى درست كن و سر در آن فرو بر و بگو: حديث كرد مرا محمد بن على بچنين و چنان!!
خداوند مرا در وجود او حفظ ميكند و او بسنت من عمل مينمايد. زمين را پر از عدل و داد و نور گرداند، از آن پس كه از ظلم و جور و زشتى پر شده باشد.
مؤلف: اينكه امام ميفرمايد با اهل تورات طبق تورات و ... حكومت ميكند با اخبارى كه بعدا نقل مىشود و ميگويد: فقط دين اسلام را از مردم ميپذيرد، منافات ندارد، زيرا در اينجا مقصود اينست كه پيروان هر كيشى را با كتاب آسمانى خودشان محاكمه ميكند. يا آنكه اين در آغاز ظهور امام پيش از بالا گرفتن كار او و تسلط وى بر جهان ميباشد.
همچنين اينكه پيغمبر ميفرمايد: «خداوند مرا در وجود او حفظ ميكند» باين معنى است كه خداوند حق و احترام مرا باو ميدهد و او را يارى و پشتيبانى ميكند، بطورى كه اهل جهان حقوق و احترام او را بخاطر جدش رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خواهند شناخت. شيخ صدوق در كتاب معانى الاخبار روايت نموده كه:
سُمّىَ الْقائِمُ قائِماً لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِه
يعنى: از اين جهت او را «قائم»، ميگويند كه پس از فراموش شدن نامش قيام ميكند.