آیا منظور از قائم همیشه حضرت مهدی است؟

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

0018-313x179.jpg


پیش گویی های معصومان (:S (31):) در مورد رخدادهای دوران حکومت های بنی امیّه و بنی عباس و چگونگی فروپاشی آنها و حرکت هایی که علیه آنها شکل می گیرد و... گرچه، گاه به عنوان نشانه های ظهور بیان شده، ولی الزاماً منظور از ظهور، ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست، بلکه نشانه ظهور فرج و گشایش در کار شیعه و زندگی آنان است، چنانکه تعبیر (قائم) در همه جا، به معنای قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست، بلکه در شرایط اختناق و دیکتاتوری خشن بنی امیه و بنی عباس و چیرگی افرادی که از سر عناد با اولاد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از هیچ شکنجه ای کوتاهی نمی کردند، مجالی برای ائمه (:S (31):) و شیعیان آنان نبود که به وظایف خویش، در جهت احیای اسلام و مسلمانان اقدام کنند.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
در این شرایط، ایجاد رخنه و اختلاف بین آنان و شکل گیری حرکت ها علیه آنها و در نتیجه ضعف، یا فروپاشی آنان، به منزله گشایشی بود که برای شیعیان پیش می آمد، تا برای مدتی، گرچه اندک آسوده شوند و از فشارها و زندان‌ها و تعقیب ها در امان بمانند. امامان (:S (31):) نیز، این فرصت را می یافتند، تا به سازماندهی شیعیان و احیای فرهنگ و میراث اهل بیت بپردازند.

یادآوری: در دوران سیاه حاکمیت بنی امیه و بنی عباس، دهها قیام و انقلاب کوچک و بزرگ توسط شیعیان و طرفداران اهل بیت وبیشتر علویان، علیه آنان، به وقوع پیوست که برخی از آنها، همچون قیام زید بن علی به گونه ای مورد تأیید امامان (:S (31):) واقع شد.

از روایات استفاده می شود که تعبیر (قائمنا) بر برخی از این قیام ها و یا حرکت هایی که خود ائمه (:S (31):) زمینه آن را فراهم می ساخته اند، اطلاق شده است و از پیش گویی این گونه حوادث، به عنوان (علامات فرج) یاد شده است [1]

بر این اساس، منظور از (قائم) در بسیاری از این روایات، ظاهراً، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست، بلکه مراد قیام کننده بحق است.

ثقة الاسلام کلینی در کافی، بابی را گشوده با این عنوان: (فی انّ الائمّة (:S (31):) کلهم قائمون بأمر اللّه) [2] که بیانگر آن است که لفظ (قائم) مخصوص و منحصر به امام زمان (عج) نیست.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه (یوم ندعوا کل اناس بامامهم) [3] ، می فرماید:

(امامهم الذی بین اظهرهم و هو قائم اهل زمانه)[4] .

پیشوای آنان که در پیشاپیش آنان حرکت می کند، و او قیام کننده اهل زمان خود است.

در جای دیگر می فرماید:

(کلّنا قائم بأمر الله واحد بعد واحد، حتی یجیئی صاحب السیف، فاذا جاء صاحب السیف جاء بأمر غیر الذی کان)[5] .

همه ما، یکی پس از دیگری قیام کننده به حکم خداییم، تا وقتی که صاحب شمشیر بیاید. پس آن گاه که صاحب شمشیر آمد، با حکمی غیر از آنچه بوده، بیاید.

از تعبیرهای (هو قائم اهل زمانه)، (کلّنا قائم بأمر الله) و... در این روایات استفاده می شود که لفظ (قائم) لزوماً ویژه حضرت مهدی (عج) نیست و شامل هر قیام کننده ای می شود؛ هر کس که انقلاب کند و مردم را به قیام علیه ظلم و بیداد فرا خواند (قائم) است . [6] .

از برخی روایات نیز استفاده می شود که بسیاری از امامان (علهم السلام) خود در صدد قیام بوده اند و به تدارک مقدمات حرکت و تهیه لوازم آن می پرداخته اند.

امام صادق (علیه السلام) به مۆمن طاق می فرماید:

( فو اللّه لقد قرب هذا الأمر ثلاث مرّات، فأذعتموه، فأخّره اللّه ). [7]
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
به خدا سوگند! این امر (قیام) سه مرتبه نزدیک بود آغاز گردد و شما آن را تباه ساختید. پس خداوند آن را به تأخیر انداخت.

ظاهراً منظور از جمله (هذا الأمر) قیام علیه حاکمان بنی امیه و یا بنی عباس است که شرایط آن فراهم می شد، ولی سستی اصحاب و عدم رازداری آنان و یا بروز مشکلات دیگر، سبب به تأخیر افتادن آن شد.

امیرالمۆمنین (علیه السلام) نیز در خطبه ای حوادث و وقایع دوران بنی امیه و بنی عباس را بر شمرد و یاران خویش را از چیزهایی که پس از وی، تا هنگام ظهور قائم (عج) واقع می شوند، با خبر ساخت و آن گاه فرمود:

( اذا قام القائم بخراسان وغلب علی أرض کوفان (کرمان) والملتان و جاز جزیرة بنی کاوان، و قام منّا قائم بجیلان وأجابته الآبُر والدیلم... ثم یقوم القائم المأمول ... ) [8] .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
هنگامی که قائم در خراسان قیام کند و بر سر زمین کوفه یا کرمان و ملتان [9] چیره شود و از منطقه جزیره بنی کاوان [10] نیز بگذرد و قیام کننده ای از ما در سرزمین گیلان قیام کند و ساکنان سرزمین های (آبُر) [11] و (دیلم) دعوت وی را اجابت کنند... آن گاه قائم مورد امید و انتظار ما قیام خواهد کرد.

در این حدیث، چند بار کلمه (قائم) به کار رفته و روشن است که منظور از (قائم بخراسان) و (قائم بجیلان) مهدی موعود نیست، چه آن که برابر این روایت، پس از قیام اینها، قائم اصلی، حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور می کند.

جالب این جاست که از قیام کننده در منطقه گیلان، که احتمال می رود اشاره به حرکتهای علویان و شیعیان در آن منطقه باشد، به عنوان: (قام منا قائم) یاد شده است.

براین اساس، گروهی از عالمان شیعه، احتمال داده اند: چنگیزخان مغول که از منطقه خراسان بزرگ خروج کرد و بخش های زیادی از سرزمین های تحت سیطره خوارزمشاهیان و بنی عباس را به تصرف خویش درآورد [12] و نیز نواده وی، هلاکوخان، که در سال 656. ه.ق. بر مرکز خلافت عباسیان هجوم برد و خلیفه عباسی مستعصم را کشت، در بغداد قتل عام کرد و خلافت عباسیان را برای همیشه برانداخت [13] ، همان فردی است که در روایت از قیام وی در خراسان خبر داده شده.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
یا شاه اسماعیل صفوی را، که بنیانگذار سلسله صفویه است و در سال 908ه.ق. حکومت را به دست گرفت و به ترویج مذهب شیعه پرداخت (قائم بجیلان) دانسته اند. [14] .

به باور اینان، از آن جهت که شاه صفوی در آن شرایط سختِ حاکمیت حاکمان متعصب سنی مذهب و در روزگار غربت تشیع، به حمایت از مذهب شیعه پرداخت و خود نیز از تبار علویان بود، به عنوان (قائم منا) ذکر شده است.

بنابراین بسیاری از حوادث که در روایات از وقوع آن خبر داده شده، به ویژه رخدادهای دوران بنی امیه و بنی عباس، در حقیقت نشانه های (فرج) در کار شیعیان و قیام امامان (:S (31):) و یا سرداران علوی و... است، نه ظهور حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ).


پی نوشت:

[1] (بحارالأنوار)، ج 5: 210، 211.

[2] (اصول کافی)، محمدبن یعقوب کلینی، ج 1: 536، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.

[3] سوره (اسراء)، آیه 17.

[4] (اصول کافی)، ج 1: 537.

[5] (همان مدرک)536.

[6] (دراسات فی ولایة الفقیه)، حسینعلی منتظری، 1: 243.

[7] (تحف العقول)، ابن شعبه حرانی، 229، مۆسسه اعلمی، بیروت.

[8] (بحارالأنوار)، ج 52: 235.

[9] نام شهری است در هند و در نزدیکی غزنه (غزنه اکنون در افغانستان واقع است) که مردمان آن از دیر باز مسلمان بوده اند. ر. ک (مراصد الاطلاع)، ج 3: 1105.

[10] جزیره کاوان، یا جزیره بنی کاوان، جزیره بزرگی بوده در خلیج فارس، بین عمان و بحرین که دارای روستاها و کشتزارهایی بوده و اکنون مخروبه است. ر. ک: (مراصد الاطلاع)، ج 1: 333.

[11] (آبر) یکی از روستاهای سجستان است. ر.ک: (مراصد الاطلاع)، ج 1.

[12] (فرهنگ معین)، محمد معین، ج 5: 445. امیرکبیر، تهران.

[13] (همان مدرک) ج 6: 2313.

[14] جیلان، همان گیلان است که نام سرزمین وسیعی از کرانه های بحر خزر است که شامل شهرهای زیادی از منطقه طبرستان می شود. ر.ک: (مراصد الإطلاع)، ج 1 368.
329.ir
 
بالا