این صمصام المنتقم؟؟

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر...


این صمصام المنتقم؟؟

images


اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک مع الاخلاص و عمل الصالح...

کربلا 3 بعد دارد. 3 پرده، 3 صحنه، 3 صفحه... استاد شهید مرتضی مطهری می گوید 2 صفحه، من جسارت می کنم می گویم 3 تا!

صفحه اول صفحه تاریک کربلاست. صفحه ظلم، صفحه شقاوت، صفحه جهل، صفحه حیوانیت انسانها... کثیفترین و پست ترین رفتارهای انسانی همه در این صفحه قابل مشاهده اند. در این صفحه ما زنازاده هایی را می بینیم که اوج دنائتی را که می تواند از یک مخلوق خدا سربزند به رخ شیاطین می کشند. صفحه صفحه مظلومیت است و غربت و درد و رنج... صفحه صفحه شرمساری آدمیان است. شاید فرشتگان گوشه ای از این صفحه را دیده بودند که به خدا می گفتند: «آیا می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین خون بریزد و فساد کند؟» شرم، شرم، شرم. ای انسان بنگر که چه کرده ای با ولی خدا... شرم بر تو!

صفحه دوم صفحه حماسی کربلاست. یک حماسه اجتماعی تمام و کمال. این صفحه صفحه مانور «عقل» است. کمال عقل بشری. عقل نه به مفهوم تحقیر شده غربی آن، عقلی که همه چیز را در اطاعت الهی می بیند. عقل تحلیلگر، عقل آگاه، عقل بصیر... عقل مجهز به فرقان. عقلی که در اثر تقوا و خویشتن داری بصیرتی این چنین یافته است که اصلاح امت را جز با قیام امکانپذیر نمی بیند. عقلی که خوب می داند مصلحت چیست و در کجاست. عقلی که به پشتوانه سکوت علی و صلح حسن فرمان قیام علیه خلیفه ملعون زمان می دهد و از هیچ چیز نمی هراسد. عقلی که حکم امر به معروف و نهی از منکر الهی را احیا می کند. عقلی که غفلت مردم جاهل را هدف می گیرد و پایه های حکومت جور را به لرزه در می آورد. عقلی که فریاد بر می آورد: « إن کان دین محمد لم یستقم الّا بقتلی، یا سیوف خذینی» -اگر دین محمد(ص) جز با قتل من به پا نمی شود، هان ای شمشیرها! مرا در یابید- این صفحه صفحه تحلیل سیاسی و آگاهی از شرایط زمان است. صفحه ای که در آن عقل کمر به حفظ شریعت محمدی(ص) بسته است.

صفحه سوم صفحه عاشقانه و عارفانه کربلاست. صفحه تجلی روح خدا در کالبد انسان. اوج انسانیتی را که می توان روی زمین به تصویر کشید، حسن و یارانش در یک تابلوی خون آلود به تصویر می کشند. ایثار، عشق و ایمان در منتهی درجه خود... کلاس عشق، کلاس عرفان. صفحه عشق بازی بندگان والای برگزیده با خدا... حسین(ع) در شب عاشورا بیعت از گردن یارانش برمی دارد: «ای یاران من! شما از امر الهی اطاعت کردید، من بیعتم را از شما برمی دارم. اینها به دنبال منند... هر که می خواهد برود» عاشورا روزی از جنس روزهای دیگر نیست. یاران حسین امتحانهای بزرگی را پشت سر گذاشته اند تا به این مرحله رسیده اند. مرحله فنا. پیش مرگِ ولیِ خدا شدن. همه چیز را قربانی عشق معبود کردن. در هیچ جا و زمانی از همه خلقت چنین معاشقه ای کس ندیده و نشنیده: « دستش را از خون طفل سه ساله پر می کند و به آسمان می پاشد که ای آسمان ببین و شاهد باش!»


از میان این 3 صفحه اولی سیاه و تاریک است و دومی و سومی سفید و نورانی. اولی تو را شرمسار می کند و دومی و سومی مایه فخر بشریت است. پرداختن به هر 3 لازم است. هر 3 مکمل هم هستند و هریک به تنهایی ناقص.



akoollad.blogfa
 
بالا