درباره ی مولا (شماره ی 1)

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

a%20(10).gif



دستهايم رو به خداست !!


وقتى حضرت امير (عليه السلام ) بدنيا آمد، فاطمه بنت اسد همانند ساير نوزادان ، على (عليه السلام ) را قنداق مى كرد و دستهاى آن حضرت

را در قنداق مى بست . اما بعد از اينكه فاطمه به سراغ على (عليه السلام ) مى آمد، مشاهده مى كرد دستهاى آن حضرت بيرون از قنداق است

و پارچه ها هم پاره شده است ، فاطمه بنت اسد دو پارچه مصرى محكم آورد دستهاى آن حضرت را محكم تر از قبل بست و آنگاه حضرت را در

گهواره خود گذاشت ، حضرت امير (عليه السلام ) با تكانى ، مجدد دستمال ها را پاره كرد و دست خود را از قنداق بيرون آورد، مجدد فاطمه بنت اسد

با سه پارچه محكم دست هاى حضرت را مى بندد، اجمالا تا هفت بار و هفت پارچه بر روى هم ، دست هاى حضرت را در قنداق مى بندد باز حضرت

دستان خود را باز مى نمايد. آنگاه حضرت على (عليه السلام ) به مادر خود مى فرمايد. مادر دست مرا رها كن ، دست على بايد باز باشد كه به درگاه

خدا دراز كند.




(غاية المرام)

hsdf%20(36).gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: gole yakh

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
a%20(13).gif





لقب قضم براى على (علیه السلام)


hsdf%20(29).gif




جنگ احد بود طلحة بن ابى طلحه قهرمان و پرچمدار غول پيكر دشمن به ميدان تاخت . امام على (عليه السلام ) به ميدان او رفت و درگيرى شديدى پديد آمد و سرانجام طلحه بدست

على (عليه السلام ) كشته شد. هنگامى كه طلحه با على (عليه السلام ) روبرو شد فرياد زد يا قضم و به نقل ديگر گفت : يا قضيم . شخصى از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد:

چرا دشمن ، على را با اين لقب (قضم ) خواند؟ امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اين لقب را براى اين به على (عليه السلام ) گفت .

در آغاز بعثت در مكه مشركان به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آزار مى رساندند ولى تا ابوطالب پدر على (عليه السلام ) همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود كسى

جراءت جسارت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را نداشت . تا اينكه مشركان عده اى از كودكان را واداشتند تا به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سنگ بيندازند.

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از خانه خود بيرون مى آمد، كودكان سنگ و خاك به طرف پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى انداختند.

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از اين جريان رنج آور (با توجه به اينكه موضوع به ميان كودكان كشيده شده بود) به على (عليه السلام ) (كه در آن زمان حدود سيزده سال داشت ) شكايت كرد.

على (عليه السلام ) عرض كرد: پدرم و مادرم به فدايت اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه از خانه بيرون رفتيد مرا نيز با خود بيرون ببريد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همراه

على (عليه السلام ) از خانه بيرون آمدند كودكان مشركين ، طبق معمول خود، به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سنگ انداختند. على (عليه السلام ) به سوى آنها حمله مى كرد و

هر گاه به آنها مى رسيد گوش و بينى و عضله صورت آنها را مى گرفت و فشار مى داد و در هم مى كوبيد كودكان بر اثر درد شديد گريه مى كردند و به خانه خود باز مى گشتند،

پدرانشان مى پرسيدند چرا گريه مى كنى ؟ در پاسخ مى گفتند:




(قضمنا على قضمنا على)

على (عليه السلام ) ما را گوشمالی و ... داد از اين رو على (عليه السلام ) را به عنوان قضم ياد كردند (يعنى گوشمال دهنده و درهم كوبنده ).



d%20(1).gif


(بحار الأنوار، ج 20)


etoile_041.gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

a%20(5).gif



hsdf%20(10).gif




پرورش دهنده على (علیه السلام )
d%20(1).gif



هنگامى كه على (عليه السلام ) به سن حدود شش سالگى رسيد، قحطى و كمبود سراسر مكه و اطراف آن را فرا گرفت ، ابوطالب پدر على (عليه السلام ) كه مرد آبرومند

و عيالوار بود در مضيقه سختى قرار گرفت ، خويشان ابوطالب تصميم گرفتند سرپرستى بعضى از فرزندان او را به عهده بگيرند رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نزد عمويش ابوطالب آمد و فرمود:

على (عليه السلام ) را به من واگذار تا سرپرستى او را به عهده بگيرم و در پرورش او كوشا باشم.

ابوطالب پيشنهاد رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را پذيرفت از آن پس على (عليه السلام ) به خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم راه يافت و تحت نظارت و پرورش

‍ مستقيم و مخصوص آن حضرت قرار گرفت تا آن هنگام كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، به پيامبرى مبعوث گرديد. نخستين كسى كه به آن حضرت ايمان آورد امام على (عليه السلام ) بود

كه در آن هنگام ده سال داشت به اين ترتيب آن حضرت پروريده پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و تمام ذرات وجودش با رهنمودهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رشد و نمو نمود.


hsdf%20(7).gif



(فصل المهمه ابن صباغ)

hsdf%20(27).gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

a%20(8).gif






hsdf%20(39).gif





مولود قرآن خوان


d%20(1).gif



عباس بن عبدالمطلب روايت كرده زمانى كه على بن ابيطالب (عليه السلام ) بدنيا آمد قندانه او را به دست حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) دادند.


حضرت على (عليه السلام ) به تلاوت آيات اوليه سوره مؤمنون و آيات بعدى آن پرداخت و وقتى به آيه


*اولئك هم الوارثون*


رسيد رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: به خدا قسم ! كه اى على (عليه السلام ) تو امير ايشان مى باشى.




(دايرة المعارف علوى ، ص 431، ج 10)

hsdf%20(21).gif
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
a%20(7).gif






hsdf%20(33).gif




قبله حاجات على (علیه السلام)




d%20(1).gif




وقتی که حضرت علی (علیه السلام) در حمل مادر خود فاطمه بنت اسد بود،چون حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه بنت اسد را می دیدند،اگر فاطمه نشسته بود بی اختیار

از جای خود بر می خواست.وقتی از جناب
فاطمه بنت اسد سؤال می کردند چرا تو با حمل بچه ای که داری باز برمی خیزی؟؟ایشان فرمود:


حالت عجيبى در خود مى بينم!هر وقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم را) مى بينم بچه در رحم من به حركت مى آيد و متوجه مى شوم كه فرزندم قيام نموده لهذا هنگام ديدن

آن حضرت بى اختيار بر مى خيزم و چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ، در پيش من از طرفى به طرف ديگر مى رود فى الفور جنين من نيز به همان سمت به حركت در مى آيد بنابراين

من نيز ناچارم روى خود را بدان طرف نمايم.

لذا حضرت على (عليه السلام)از حالت و مرتبت حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) منكشف بوده در هنگامى كه هنوز تولد نيافته بود و اين نيست مگر از خواص نفس قدسى لذا اهل تسنن

به همين دليل وقتى كه نام مبارك على (عليه السلام ) را به زبان مى آورند مى گويند:



**کرم الله وجهه**


(خداوند بر مقامش بیفزاید)

و فقط درباره على (عليه السلام ) اين جمله را مى گويند ولى درباره ساير صحابه جمله (رضى الله عنه ) مى گويند.



hsdf%20(16).gif




(رساله نور الهدیه-ص 22 و 75)

hsdf%20(20).gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
a%20(13).gif





hsdf%20(41).gif




تولد حضرت علی(علیه السلام)


d%20(1).gif




حضرت على (عليه السلام) اولين هاشمى است كه پدر و مادرش هاشمى بودند.


(فاطمه بنت اسد بن هاشم و ابوطالب ابن عبدالمطلب بن هاشم)


حضرت امير در روز جمعه 13 رجب ده سال قبل از بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و 23 سال پيش از هجرت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در شهر مكه و در خانه خدا

به دنيا آمد. ابن قعنب مى گويد: با عباس ‍ بن عبدالمطلب و گروهى ديگر روياروى خانه ى خدا نشسته بوديم فاطمه بنت اسد به سوى خانه ى خدا آمد و ايستاد و گفت:


خداوندا به تو پيامبرانت و كتابهايشان ايمان دارم . گفتار ابراهيم (عليه السلام ) جد خود را راستين مى دانم همانگونه اين خانه را به فرمان تو بنا نهاد... تو را به او، و به اين كودك كه

با خود در شكم دارم ، سوگند مى دهم كه زادنش را بر من آسان كن.


در همين هنگام به چشم خويش همه ما ديديم كه ديوار خانه ى خدا از هم شكافت و آن گرامى بانو پا به درون آن گذارد و ديوار دوباره به هم آمد ما هم شتابناك برخاستيم تا در خانه را باز كنيم

اما هر چه كرديم باز نشد و دانستيم كه اين حكمت خداوندى است . سپس ‍
فاطمه بنت اسد بعد از چهار روز با كودك خود از خانه كعبه بيرون آمد. طبق پاره اى از روايات ابوطالب در هنگام ولادت

حضرت على (عليه السلام) در مكه حضور نداشت ، آنگاه كه ابوطالب آمد، فرزند را از مادر گرفت و به همراه فاطمه به سمت خانه كعبه رفت و از خداى كعبه خواست كه نام او را هم خود معين كند

و شعرى در پى درخواستش ‍خواند:


اى پروردگار شبهاى تيره و تاريك ، اى پروردگار ماه نورانى و درخشان ، به امر خود براى ما بيان كن ، كه چه سزاوار او مى بينى درباره اين فرزند.

و او فكر مى كرد نام فرزند خود را چه بگذارد که ورقه سبزى از آسمان فرود آمد كه روى آن نوشته شده بود:



خصصتما من ولد الزكىالطاهر المطهر المرضى

واسمه من شامخ علىعلى اشتق من العلى


ترجمه:

شما زن و شوهر را به وجود فرزندى پاك،مفتخر ساختيم . فرزندى كه پاكيزه و برگزيده و مورد پسند خداست . نام او را به سبب عظمتش على گذاشتيم . نام على از نام خداى على اعلى مشتق است.



hsdf%20(30).gif



(قصص الانبياء)



 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"


d%20(5).gif






hsdf%20(40).gif




کودک بت شکن



hsdf%20(40).gif



حضرت على (عليه السلام) دوران كودكى خود را مى گذرانيد.روزى پدرش ابوطالب نزد همسرش فاطمه بنت اسد آمد و گفت : على (عليه السلام) را ديدم كه بتهاى بت پرستان را مى شكند.

مى ترسم كه بزرگان قريش با خبر شوند و به او آسيب برسانند، فاطمه مادر على گفت : شگفتا!من خبرى عجيب تر از اين به تو بدهم آن هنگامى كه على (عليه السلام) بچه بود و در رحم من قرار داشت

روزى كنار كعبه رفتم به طواف كعبه ، قصد پرستش خدا را كردم.بت پرستان بت هاى خود را در محلى در كنار كعبه گذاشته بودند. وقتى كه در طواف به روبروى آن محل رسيدم على (عليه السلام) در رحمم

آنچنان دو پاى خود را فشار مى داد كه من از نزديك شدن به جايگاه بتها ناتوان مى شد.



hsdf%20(15).gif


(بحارالانوار، ج 42، ص 18)


hsdf%20(29).gif


 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
a%20(3).gif






hsdf%20(18).gif




خواسته هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از خداوند



hsdf%20(35).gif




پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام ) فرمود: اى على ! پنج چيز درباره ى تو از خدا خواستم كه خداوند همه را به من عطا كرد:


1- اينكه من اول كسى باشم كه از قبر بر مى خيزم و غبار از چهره مى افشانم،و تو هم با من باشى .

2- خداوند اجازه دهد كه من و تو در محل سنجش اعمال بايستيم .

3- تو را در قيامت پرچمدار من قرار دهد.

4- امت مرا به دست تو از حوض كوثر سيراب كند.

5- هنگام رفتن به بهشت تو را پيشرو امت قرار دهد.

آنگاه فرمود:

شكر خداى را كه بر من منت نهاد و همه ى اين تقاضاها را پذيرفت.


hsdf%20(4).gif



(نصايح ، ص 214)


d%20(1).gif

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

d%20(10).gif






hsdf%20(37).gif




پيشگويى ولادت حضرت على (علیه السلام)



url]





در زمان حضرت ابوطالب (عليه السلام ) راهبى زندگى مى كرد بنام مثرم بن دعيت بن شيتقام.اين مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت كرده بود و هرگز حاجتى


از خداوند نخواسته بود تا اينكه از خدا خواست،خداوندا! يكى از اولياء خود را به من نشان ده؛خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسید


و او را در مقابل خود نشانيد و گفت:خدا تو را رحمت كند، تو كيستى ؟ حضرت فرمود:مردى از منطقه تهامه .


پرسيد از كدام طايفه عبد مناف ؟ فرمود:از بنى هاشم .


راهب بار ديگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (عليه السلام ) را بوسيد و گفت:خدا را شكر كه خواسته مرا اعطا كرد و مرا نميراند تا ولى خود را به من نشان داد.


سپس گفت:تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده كه آن مژده اى به توست.حضرت ابوطالب (عليه السلام ) پرسيد آن بشارت چيست ؟ گفت:


فرزندى از صلب تو بوجود مى آيد كه ولى الله است.


اوست ولى خدا و امام متقين و وصى رسول رب العالمين.


اگر آن فرزند را ملاقات كردى از من به او سلام برسان و از من به او بگو:


مثرم به تو سلام مى گويد و شهادت مى دهد كه خدايى جز الله نيست،يگانه است و شريكى ندارد و محمد بنده و فرستاده خداست


و تو جانشين بر حق او هستى،نبوت با محمد و وصايت


با تو كامل مى شود.


در اينجا حضرت ابوطالب (عليه السلام ) گريه كرد و فرمود:نام اين فرزند چيست ؟ او گفت:


نامش حضرت على علیه السلام است.


url]





(بحارالانوار، ج 35،ص 10)

و
(روضة الواعظين،ص 68)

hsdf%20(5).gif




 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

a%20(14).gif




etoile_041.gif





قارى قرآن در آغوش پيامبر (صلی الله علیه و آله)



هنوز لحظات اول تولد امام على (عليه السلام) بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) على (عليه السلام) را به بغل گرفت حضرتابوطالب (عليه السلام) مى گويد:
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با على (عليه السلام) صحبتهاى خصوصى مى كرد و سوالات بسيارى از او نمود،على (عليه السلام ) هم با اسرارى كه بين خود داشتند با آن حضرت سخن گفت

و آنگونه كه انبيا و جانشينانش با يكديگر سخن مى گويند با هم صحبت كردند.

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) با زبان مبارك خود دهان على (عليه السلام) را باز كرد و زبان خود را در دهان او قرار داد. در اين حال دوازده چشمه از زبان آن حضرت بر دهان على (عليه السلام)

باز شد و اين چنين كام او را برداشت .

بعد از آن پيامبر در گوش راست على (عليه السلام) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت.

بعد از آن پيامبر (صلى الله عليه و آله) مولود كعبه را در آغوش خود گرفت و همگى به خانه ابوطالب وارد شدند.


hsdf%20(36).gif
(روضة الواعظين ص 72)


hsdf%20(17).gif


 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali
بالا