&&& کلاس توحــــید- پرسش و پاسخ (در محضر علاّمه طباطبائى قدس سره ) &&&

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

امكان رؤ يت خداوند سبحان

س 47 در روايتى آمده است كه ابى بصير از امام صادق پرسيد:
هل يراه المومنون يوم القيامه ؟
آيا مؤ منان در روز قيامت او (خدا) را خواهند ديد؟
حضرت فرمود:
نعم قد راؤ ه قبل يوم القيامه .
بله ، بلكه پيش از روز قيامت او را ديده اند. وى مى گويد:
عرض كردم : آيا مقصود همان ديدنى است كه خداوند (در ازل ) فرمود: الست بربكم ؟ قالوا: بلى (اعراف : 172).
آيا من پروردگار شما نيستم ؟! و همه گفتند: بله .
حضرت چند لحظه ساكت شد و سپس فرمود: و ان المؤ منين ليرونه فى الدنيا قبل يوم القيامه الست تراه فى وقتك هذا؟!
و قطعا مؤ منان او را در دنيا و پيش از روز قيامت مى بينند. آيا تو در همين هنگام او را نمى بينى ؟! و در ادامه روايت از حضرت خواست كه اين مطلب را براى ديگران نيز نقل كند ولى حضرت فرمود: خير، نقل نكن ) 21. چرا حضرت به وى اجازه نداد كه براى ديگران نقل كند؟ و معناى ديدن خداوند در دنيا و قيامت چيست ؟


ج - زيرا اگر نقل مى كرد، جاهلان تصور مى كردند كه خداوند متعال جسم است ، و با چشم سر و ظاهر بين مى توان خدا را ديد؛ در حالى كه خداوند جسم نيست .
اما در رابطه با مشاهده خداوند در دنيا و آخرت بايد توجه داشت كه ما در ديدمان واقعيات را مشاهده مى كنيم ، و چه در دنيا و چه در قيامت اصلا غير خدا براى ما مشهود نيست ؛ چنانكه مى فرمايد: سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم ، حتى يتبين لهم انه الحق ، اولم يكف بربك انه على كل شى ء شهيد؟! الا انهم فى مريه من لقاء ربهم . الا، انه بكل شى ء محيط (فصلت : 53 و 54).
به زودى نشانه هاى خود را در افقهاى (گوناگون ) و در دلهايشان به ايشان خواهيم نمود، تا بر ايشان روشن گردد كه تنها او حق است ، آيا (براى حق بودن ) پروردگارت همين كافى نيست كه او براى هر چيز مشهود است . هان آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند، آگاه باش كه مسلما او به هر چيزى احاطه دارد.
از جمله على كل شى ء شهيد استفاده مى شود كه خداوند حتى در دنيا مشهود همگان است ، در رابطه با قيامت نيز در آيه ديگر مى فرمايد: و يعملون ان الله هو الحق المبين (نور: 25).
و پى مى برند كه تنها خداوند، حق و آشكار است .
از اين آيه شريفه نيز استفاده مى شود در آخرت هم معلوم مى شود كه خداوند متعال حقيقتا حق و مبين و آشكار است.



:gol:

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

س 48 با اينكه ابى بصير نابينا بود، عبارت (الست تراه فى وقتك هذا): (آيا هم اكنون تو خدا را نمى بينى ؟!) در روايت گذشته درباره او چه معنى دارد؟
ج - معنى مشهود اوست ، زيرا دركهاى حضور عيانا مشهود است ، لذا با اينكه چشم ندارد، مى گويد: مى بينم . و علم اعم از حصولى و حضورى است ، و اين نحوه رؤ يت حقيقت ، رؤ يت و علم حضور است . لذا خداوند متعال در آيه گذشته فرمود: سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق با اينكه بعد از آن مى فرمايد: الا انهم فى مريه من لقاء ربهم .
يعنى خود پروردگار (ربهم ) را مشاهده مى كنند، نه رحمت پروردگار را لذا نفرمود: (رحمه ربهم ): البته مشاهده اى كه سزاوار ساحت حق تعالى باشد نه مشاهده حسّيه ، كه شرك و ثنويت است .


س 49 معناى (قاب قوسين ) در آيه شريفه فكان قاب قوسين او ادنى (نجم : 9) (تا اينكه فاصله اش به اندازه طول دو كمان يا نزديكتر شد.) چيست ؟
ج - يعنى اگر على فرض محال هر دو (خداى سبحان و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ) جسم بوده اند، در نزديكى و قرب ، مثل زانو به زانو به هم نزديك بودند.


س 50 آيا در خواست حضرت موسى عليه السّلام در رب ارنى انظر اليك (اعراف : 143) (پروردگارا خود را به من بنمايان تا به تو نگاه كنم )، در خواست رؤ يت ممكن بود؟
ج - حضرت موسى عليه السّلام پيغمبر خدا است ، و در خواست از خداى متعال است . اگر ممكن نبود نمى خواست . البته اين رؤ يت غير از رؤ يتهاى مادى است ؛ زيرا پيغمبر خداست كه مى داند كه رؤ يت بصرى در حق خداى سبحان محال است 22

س 51 در مسند احمد و ترمذى آمده است : كه از امتيازات حمزه قارى اين است كه خدا را در خواب ديد، و به قدمش ‍ افتاد و او را در آغوش گرفت .
ج - يعنى خدا وجود محدود و محتاج و مركب شد و ديده شد! بازگشت اين سخن به اين است كه موجود ساخته شده و مصنوع خود را ديده باشد. زيرا خدا رؤ يت نمى شود و به رؤ يت نمى آيد، نه رؤ يت حسى و نه خيالى و نه عقلى .
س 52 معناى اين روايت منقول از اميرالمؤ منين عليه السّلام چيست كه مى فرمايد: مارايت شيئا الا و راءيت الله قبله
هيچ چيز را نديدم ، جز آنكه خدا پيش از آن مشاهده نموده .
ج - يعنى تمام اءشياء، آيه و نشان دهنده حق هستند، و آيه ماوراى خود را نشان مى دهد، نه خود را. مانند چراغ قرمز در چهارراه ها كه علامت خطر است و انسان را ديدن آن متوجه خطر مى شود.

:gol:

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

معناى شرك و مراتب آن

س 53 نحوه شرك بت پرستان چگونه بود؟
ج - آنان به شرك و وثنيت در ذات قايل نبودند، بلكه معتقد بودند كه خدا به تعقل و حس در نمى آيد و ممكن نيست او را عبارت كرد، بلكه بايد خدايانى را كه به حس و عقل در مى آيند پرستش نمود، لذا به شرك و وثنيت در ربوبيت حق سبحانه اعتقاد داشتند و عده اى از بندگان شريف خدا را به عنوان رب و پروردگار خود انتخاب نموده و آنها را پرستش مى كردند تا دلهاى آنها را به دست آورند و مورد عنايت آنها قرار گيرند، و در نتيجه آنها شفيع آنان نزد خدا گردند، و بدين وسيله در درگاه خدا مقرب شوند. خداوند متعال به نقل از بت پرستان مى فرمايد: ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفى (زمر:3).
ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك كنند، نمى پرستيم .

س 54 آيا معصيت نيز شرك به خدا است ؟
ج - معاصى ، شرك در اطاعت است ، نه در ذات.




:gol:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

آيا توسل به ائمه (ع ) خواندن غير خدا است؟

س 55 آيا توسل به ائمه (ع ) خواندن خدا است ؟
ج - ما هنگام توسل به ائمه (ع )، آنها را وسيله قرار مى دهيم ؛ چنانكه خداوند متعال دستور داده و فرموده است : و ابتعوا اليه الوسيله (مائده : 35)
وسيله اى به سوى خداى بجوييد.

ولى (محمد بن عبد الوهاب) 23 مى گويد: طلب كردن و خواندن ديگران مانند انبياء و ائمه عليهم السلام و ارواح مؤ منين مشمول آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: ان الذين يستكبرون عن عبادتى ، سيدخلون جهنم داخرين . (غافر:60).
كسانى كه از پرستش من كبر مى ورزند، بزودى با حالت خوارى در دوزخ در مى آيند.
ولى لازمه اين استدلال آن است كه چنانچه كسى از ديگرى چيزى بخواهد، يا از او چيزى خواهش كند (مانند اينكه انسان از قصاب گوشت بخواهد، يا ديگرى را براى بلند كردن بار بخواند و او را به كمك يارى خود دعوت نمايد) مستوجب دخول در آتش جهنم خواهد بود؛ زيرا از غير خدا چيزى خواسته است ؛ و مسلما اين سخن درست نيست.



:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
آفرينش جهان و انسان و وسائط و عوالم ديگر

حدوث عالم
س 56 آيا از اين روايت كه مى فرمايد: كان الله و لم يكن معه شىء 24 (خداوند بود و چيزى همراه او وجود نداشت .) استفاده نمى شود كه عالم مسبوق به عدم ، و حادث است ؟
ج - از روايات استفاده مى شود كه خداوند متعال هميشه خلق مى نموده و دائما فياض بوده و فيض ارزانى مى داشته است .

س 57 پس معناى كان الله و لم يكن معه شى ء چيست ؟
ج - اين روايت را مرحوم شيخ صدوق رحمه الله در كتاب توحيد از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام نقل نموده و در ذيل آن آمده است :
و هو الان كما كان25 و خداوند اينكه نيز به همان صورتى است كه بوده . و معناى روايت اين است كه جايى كه خدا فرض شود، موجود ديگرى نخواهد بود مگر قائم به او، همه چيز به او تكيه دارند. و نيز در كتاب مزبور در روايت ديگر نقل مى كند كه ذعلب از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام پرسيد: هل راءيت ربك ؟
آيا پروردگارت را ديده اى ؟
حضرت در جواب فرمود: ما كنت اعبد ربا لم اره ...
پروردگارى را كه نديده باشم نمى پرستم
سپس آن حضرت خطبه اى ايراد نمود كه در نهج البلاغه نيز موجود است ، ولى در توحيد صدوق در آخر خطبه مى فرمايد: (انشاء يقول ): (آن حضرت چنين سرود:
و لم يزل سيدى بالحمد معروفا
و لم يزل سيدى بالجود موصوفا

پيوسته سرور من به ستايش شناخته ، و هماره آقاى من به بخشش ستوده بوده است . تا آخر ابيات .
با توجه به اين روايت ، زمان يا حين يا وقتى نبوده كه خداوند متعال قدرت بر خلق و فيض نداشته و سپس عالم را خلق نموده باشد، بلكه خداوند دائم الفيض بوده ، و جود و بخشش و عطاى او هميشگى بوده است.

:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

س 58 آيا عالم ، قبل زمانى دارد؟
ج - خير، عالم قبل زمانى و بعد زمانى ندارد؛ چون قبل ، از شؤ ون زمان است ، و خود زمان به قبل و بعد تقسيم مى شود. و خود زمان جزو عالم و از جمله ماسوى به شمار مى آيد. و چنان كه در جواب سؤ ال قبل ذكر شد فاصله زمانى ميان ذات واجب و عالم نيست و هيچ زمانى نبوده كه عالم در آن زمان معدوم بوده باشد و هر زمان و يا وقتى فرض شود او خود نيز به ضميمه عالم و از عالم محسوب مى شود.


س 59 معناى اين عبارت چيست ؟ الفيض قديم و المستفيض حادث و الابصار ثابت و المبصر متغير27 فيض خداوند بى آغاز، و فيض گيرنده ها حادثند، و بينايى او ثابت است و مبصرات در حال تغيير و دگرگونى اند.
ج - يعنى فيض از شؤ ون حق و از لوازم ذات است ، ولى مستفيض و وجودات خاصه ، قائم به حق هستند (از حيث ايجاد، نه از لوازم ذات ) پس حدوث ذاتى دارند البته دامنه مستفيض و موجودات را وسيع تر بايد گرفت لذا حدوث ، حتى شامل مجردات نيز مى گردد. و مقصود از (ابصار) ابصار حق است .

س 60 چگونه معقول است كه فيض قديم ، و مستفيض حادث باشد؟
ج - چون فياض بودن خداوند لازمه ذات است ؛ زيرا عليت او عين ذات است ، و لازمه عليت افاضه است .


س 61 آيا ماوراى آسمان و زمين فضاى نامتناهى است ؟
ج - در داءب قرآن كريم منظور از (سموات و الارض ) تمام عالم است ، نه تنها سماء و ارض ، ديگر فضاى نامتناهى اى ماوراى زمين و آسمان نداريم و اصلا اين سخن اصل ندارد، و تنها دستگاه آسمان و زمين است . خداوند متعال مى فرمايد: هو الذى خلق لكم ما فى الارض جميعا، ثم استوى الى السماء، فسواهن سبع سموات ، و هو بكل شى ء عليم . (بقره 29، و نيز ر، ك : فصلت : 11 و 12)
اوست آن كه همه آنچه را كه در زمين است براى شما آفريد، سپس به (آفرينش ) آسمان پرداخت ، و هفت آسمان را استوار كرد، و او به هر چيزى تواناست .

س 62 پس مكانى كه آسمانها و زمين در آن قرار دارند كجاست ؟
ج - مكان تابع جسم است ، و جا داير مدار خود جسم است ، نه اينكه بايد جايى باشد كه جسمى در آن حلول كند.



:gol:

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
س 63 آيا در افلاك ديگر غير از زمين ، بشر و انسان موجود است ؟
ج - خداوند متعال مى فرمايد: و من آياته خلق السموات و الارض و ما بث فيهما من دابه .. (شورى : 29)
و از نشانه هاى (قدرت ) اوست ، آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از (انواع ) جنبده در آن دو پراكنده است ...
از اين آيه كريمه معلوم مى شود كه در افلاك ديگر (دابه ) و جاندار وجود دارد.

س 64 آيا در قرآن آيه اى در اين رابطه داريم كه پيش از اين عالم انسانى ، عالم انسانى ديگر بوده است ؟
ج - خير، قرآن كريم متعرض اين معنى نشده كه پيش از اين انسان ، عالم انسانى ديگرى بوده ، چنانكه راجع به جنيان دارد28 ولى در روايتى از حضرت امام باقر عليه السّلام آمده است : (انسانهاى موجود كنونى نسل هشتم از نسل انسان است كه به وجود آمده و منقرض شده اند.29 و نيز در روايات ديگر وارد شده است : (پيش از اين آدم ، آدمى ديگر و قبل از او، آدمى ديگر و هكذا بوده است ، و اگر تا قيامت بشماريم تمام نخواهد شد.30 همچنين از ذيل خطبه ذعلب در توحيد صدوق رحمه الله منقول از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام استفاده مى شود كه خداوند متعال دائم الجود و الفيض بوده و هميشه فياض و جواد است ؛ آنجا كه مى فرمايد:

و لم يزل سيدى بالجود موصوفا
و لم يزل سيدى بالحمد معروفا31
و پيوسته سرور من به بخشندگى ستوده بود، و هماره آقاى من به ستايش شناخته شده بوده است.

:gol:

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

عالم ذّر از ديدگاه قرآن كريم

س 65 خداوند متعال مى فرمايد: و اذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم ، و اشهدهم على انفسهم : الست بربكم ؟ قالوا: بلى ، شهدنا، ان تقولوا يوم القيامه ، انا كنا عن هذا غافلين (اعراف : 172 و 173).
- و ياد كن هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذريه آنان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم ؟ گفتند: چرا، گواهى مى دهيم . تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين امر غافل بوديم .
اين عالم چه ارتباطى با عالم (ذّر) دارد؟ و نيز چگونه اشخاص مى فهمند كه در عالم ذّر (بلى ) گفته اند با وجود اينكه در اين عالم غافلند؟


ج - عالم (ذّر) روح اين عالم است كه آن را (عالم غيب ) نيز مى گويند. توضيح اينكه : هر موجودى دو وجه دارد: وجه الى الله كه زمان و تدريج در آن راه ندارد؛ و وجه بغيره ، كه در آن تدريج و زمان (با مقايسه موجودات به يكديگر) راه دارد. خداوند متعال مى فرمايد: انما امره اذا اراد شيئا، ان يقول له كن ، فيكون (يس : 82)
تنها كار خداوند وقتى بخواهد چيزى را ايجاد كند، اين است تا به آن مى گويد موجود شو، بى درنگ به وجود مى آيد.

از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه كلمه (كن ) همان كلمه و گفتار خداوند متعال است ، و معلوم است كه كلام خداوند متعال مانند سخن گفتن انسان نيست كه با باز كردن دهان و اعتماد بر مقاطع حروف ، صورت بگيرد، بلكه مصداق گفتار خداوند متعال (كن ) همان موجود خارجى است ؛ بر اين پايه ، گفتار خداوند متعال (كن )، هم امر است ، و هم مخاطب درست كن است ، يعنى هم به آن (كن ) مى گويد و هم به آن گوش مى دهد كه بشنود، و هم قلب مى دهد كه بپذيرد، پس كلمه (كن ) از طرفى وجود شى ء و از طرفى ايجاد آن است . و در جاى ديگر مى فرمايد: و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر. (قمر: 50)
فرمان ما جز يكى نيست ، آن هم چون چشم به هم زدنى مى باشد.

كنايه از اينكه : امر ما تدريج بدار نيست.
پس ، ما سوى الله و همه مخلوقات ، يك امر و به يك (كن ) ايجاد شده و يك فعل است ؛ و اين موجود واحد منبسط يك وجه الى الله دارد كه يكى است و زمان و تدريج و حركت كه از لوازم جسم و ماده است ، در آن راه ندارد، زيرا زمان از حركت پديد مى آيد، و حركت لازمه جسم است و آن لازمه ماده است و به مقتضاى سنخيت بين علت و معلول از او مسلوب است ، اين وجه الى الله عالم ذّر اين عالم است.

و همان موجود يك وجه ديگر دارد كه همين دنياى ظاهر است ، كه در آن زمان و حركت و تدريج فرض مى شود، بنابراين ، عالم ذّر از اين عالم مسلوب نيست.
همچنين عالم ذّر اين گونه نيست كه مردم به صورت ذّر و مانند مورچه يا ذرات ريز در اصلاب وجود داشته باشد، و خداوند متعال به مقتضاى (الست بربكم ؟) (اعراف : 172): (آيا من پروردگار شما نيستم ؟) خود را به آن ها بنماياند به گونه اى كه با چشم و امثال آن خداوند متعال را ببينند. و آنگاه (بلى ) (اعراف : 172) (بله ) بگويند؛ زيرا دو محذورى كه خداوند در ذيل آيه فرمود كه ان تقولوا يوم القيمه ؛ انا كنا عن هذا غافلين ، او تقولوا، انما اشرك آباؤ نا من قبل ، و كنا ذريه من بعدهم ، افتهلكنا بما فعل المبطلون (اعراف : 172، 173): (تا مبادا روز قيامت بگوييد: ما از اين امر غافل بوديم ، يا بگوييد: پدران ما پيش از اين مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم ، آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند، هلاك مى كنى ؟) با معناى اخير سازگار نيست ، هر چند مرحوم سيد مرتضى و طبرسى رحمهما الله به همين معناى دوم قائلند.



:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

نحوه وجود ملائكه


س 66 آيا مى توان از آيه شريفه زير استفاده نمود كه ملائكه ، داراى بال و پر هستند، آن جا كه خداوند مى فرمايد: جاعل الملائكه رسلا اولى اجنحه مثنى و ثلاث و رباع . (فاطر:1)
خداوند، فرشتگان را كه داراى بالهاى دوگانه و چهارگانه اند، پيام آورند (خود) قرار داده است .
ج - خيلى روشن نيست ، شايد منظور از تعبير به (جناح ) براى آنها به حسب قوايى كه داشته اند، باشد.

س 67 انكار ملائكه يا بعضى از پيغمبران گذشته (ع ) چه صورت دارد؟
ج - انكار ضرورى است ، و موجب كفر مى شود. خداوند متعال مى فرمايد: آمن الرسول بما انزل اليه من ربه ، و المومنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله ، لا نفرق بين احد من رسله (بقره : 285).
پيامبر خدا به آنچه از جانب پرودگارش بر او نازل شده ايمان آورده است و مؤ منان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ‍ ايمان آورده اند (و مى گويند) ميان هيچ يك از فرستادگان فرق نمى گذاريم .


س 68 آيا ملائكه به هر شكلى در مى آيند؟
ج - معروف است كه : الجن جسم نارى يتشكل باشكال مختلفه حتى الكلب و الخنزير، و الملك جسم نورى يتشكل باشكال مختلفه سوى الكب و الخنزير
جن ، جسم آتشين است كه به شكلهاى گوناگون حتى به شكل سگ و خوك در مى آيد، و فرشته جسم نورانى است كه به شكل هاى گوناگون به جز سگ و خوك در مى آيد.
ولى اين سخن مدركى ندارد، و كلام نادرستى است . و اينكه خداوند در قصه حضرت مريم (ع ) مى فرمايد: فتمثل لها بشرا سويا (مريم : 17): (پس به شكل بشرى خوش اندام بر او نمايان شد.) تمثل بود، يعنى حضرت جبرئيل (ع ) در چشمهاى حضرت مريم (ع ) اين گونه وانمود مى كرد كه او بشر است ، و گرنه او جبرئيل بود و ملك ، و هرگز تغيير پيدا نكرد و انسان و بشر نشد.

س 69 - آيا هر يك از چهار ملك بزرگوار: جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل و عزرائيل ، ماموريت ويژه اى دارند؟
ج - بلكه ، جبرئيل امور مربوط به وحى و ميكائيل ارزاق ، و اسرافيل احياء، و عزرائيل اماته را به عهده دارد.


س 70 - آيا اين روايت معروف كه مى فرمايد: (فرشته اى به نام فطرس عصيان و نافرمانى كرد و خداوند بال او را شكست و در جزيره اى انداخت ، و در شب ولادت حضرت امام حسين عليه السلام خود را به گاهواره آن حضرت ماليد و شفا يافت )32 درست است ؟
ج - اين روايت با آيه شريفه اى كه مى فرمايد: عباد مكرمون (انبياء: 26): (بندگان گرامى خداوند) هستند، و نيز مى فرمايد: لايعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤ مرون (تحريم : 6): (از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند و هر چه به ايشان فرمان دهد انجام مى دهند) منافات دارد.


:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

آيا جنيان پيامبرى از جنس خود نيز داشتند؟


س 71 آيا جنيان پيامبرى از جنس خود نيز داشتند؟
ج - از يكى كه تسخير جن نموده بود پرسيده شد. به نقل از آنان گفت : نداريم .


دين و آيين جنيان از ديدگاه قرآن كريم


س 72 آيا از ميان جنيان كسانى هستند كه به اديان ديگر غير از اسلام اعتقاد داشته باشند؟
ج - از خود آنان نقل شده كه گفته اند: تمام اديان و مذاهب انسانها در ميان ما وجود دارد، بجز مذهب اهل تسنن ، زيرا اشخاصى كه از طايفه جن در واقعه غدير خم بودند، هنوز زنده هستند و به نصب اميرالمؤ منين عليه السّلام به خلافت توسط رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم شهادت مى دهند.
از اين گذشته ، خداوند متعال به نقل از برخى از آنان مى فرمايد: قالوا يا قومنا، انا سمعنا كتابا انزل من بعد موسى مصدقا لما بين يديه ، يهدى الى الحق ، و الى طريق مستقيم . (احقاف : 30).
گفتند: اى قوم ، ما شنيده ايم كه كتابى بعد از حضرت موسى ، نازل شده و تصديق كننده كتابهاى پيش از خود اوست ، و به سوى حق و به سوى راهى راست راهبرى مى كند.
از اين آيه شريفه بر مى آيد كه در ميان آنان يهودى نيز بوده است . و نيز در جاى ديگر مى فرمايد: قل : اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا: انا سمعنا قرآنا عجبا، يهدى الى الرشد فآمنا به ، و لن نشرك بربنا احدا. (جن : 1 و 2)
بگو: به من وحى شده است كه تنى چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند: راستى ما قرآنى شگفت آور شنيديم ، كه به راه راست هدايت مى كند، پس به آن ايمان آورديم ، و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.
از اين آيه شريفه نيز بر مى آيد كه مشرك بوده اند. و بيش از اين در اين باره از آيات استفاده نمى شود.


جنگ اميرالمؤ منين عليه السّلام با جن و علت آن
س 73 آيا جنگ امير مؤ منان عليه السّلام با جن واقعيت دارد؟
ج - بله ، در روايات وارد شده است33 يكى از آنها جنگ آن حضرت با جن (نصيبين ) بود.

س 74 چرا حضرت عليه السّلام با آنها جنگيد؟
ج - آنها هم مكلفند و كافر و مؤ من دارند. در روايت آمد كه در كربلا، زعفر جن به حضرت سيدالشهداء عليه السّلام اظهار ارادت و اطاعت كرد و از او اجازه مقاتله خواست34.


:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer
بالا