چرا چادر؟؟؟چرا مانتو؟؟؟مسئله اینست...

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
چادر و جلباب قرآني كه حضرت فاطمه زهرا(س) در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده كرده اند چه رنگي داشته است؟


قرآن به زبان عربي مبين نازل شده است و براي عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ بنابراين، بايد بررسي نمود كه زنان صدر اسلام، كه نخستين مخاطبان آيه ي جلباب بوده اند، از واژه ي جلباب چه برداشتي داشته اند و تبادر و سبقت ذهني آنها از آن چه بوده است.


در كتاب سنن ابي داود از امّ سلمه، همسر گرامي پيامبر اكرم(ص) قضيه اي نقل شده است كه مبين تبادر ذهني زنان عرب آن زمان است.
وقتي آيه ي جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» نازل شد، زن هاي انصار از خانه هايشان خارج شدند، درحالي كه پوشش هاي مشكي داشتند؛ گويي كلاغ بالاي سر آنها نشسته است.
در كتاب عون المعبود، شرح سنن ابي داود در توضيح قضيه ي ياد شده، آمده است:
چون پوشش هايي كه زنان انصار به عنوان جلابيب از آن استفاده كرده بودند داراي رنگ مشكي بوده است، آنان به كلاغ كه رنگ آن مشكي است تشبيه شده اند.
بعضي از تفاسير مهم، مانند تفسير الدر المنثور سيوطي، روح المعاني و تفسير الميزان نيز در ذيل آيه ي جلباب جريان تاريخي فوق را نقل كرده اند.


علاوه بر شاهد تاريخي مذكور، كه سكوت پيامبر اكرم(ص) در مقابل رنگ مشكي پوشش زنان انصار، نيز دليل بر تقرير و تأييد آن است، شواهد لغوي فراواني نيز براي اثبات اين مدعا وجود دارد كه اساساً در ريشه ي لغوي جلباب رنگ مشكي اخذ شده است؛ زيرا جلباب در لغت از ريشه ي جُلب است و يكي از معاني جُلب در بسياري از كتاب هاي لغوي معتبر، تيرگي و سياهي است؛ مثلاً جُلب الليل به معناي سياهي شب آمده است. ابن منظور، صاحب كتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعري كه بخشي از آن «و جُلب الليل يطرده النهار» است تصريح نموده كه گوينده ي شعر از جُلب، سواد و سياهي را اراده كرده است.
علاوه بر اين، در بعضي از كتاب هاي لغوي معتبر، شواهدي از زبان عربي نقل شده، كه جُلب در آنها به معناي تيرگي و سياهي به كار رفته است؛ هم چنين در برخي از كتاب هايي كه درباره ي انواع لباس هاي اسلامي نوشته شده اند، جلباب به پوشش گسترده ي مشكي كه زن روي لباس هاي ديگر مي پوشد معنا شده است.
از مجموع شواهد لغوي، تفسيري و تاريخي مذكور، به روشني استفاده مي شود كه رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آيه ي شريفه، مشكي بوده است؛ بنابراين، مي توان گفت كه چادر مشكي منشأ و ريشه ي قرآني دارد.
حال كه ثابت شد چادر مشكي ريشه ي قرآني و اسلامي دارد، پرسش مهم اين است كه آيا حكومت اسلامي ـ كه فلسفه ي وجودي آن اجراي احكام قرآن است و براي تحقق احكام اسلام و قرآن اين همه شهيد و جانباز تقديم خدا و قرآن نموده است ـ مي تواند در مراكز اداري خود، به عنوان مهم ترين مراكز الگوسازي، چادر مشكي را به عنوان حجاب برتر و يكي از ملاك هاي گزينش زنان مورد توجه قرار دهد يا خير؟
پاسخ سؤال فوق مثبت است؛ زيرا پس از اثبات ريشه ي قرآني و اسلامي براي چادر مشكي، وظيفه ي مسئولان يك حكومت قرآني و اسلامي است كه زمينه ي ترويج و تبليغ عملي آموزه هاي قرآني و از جمله استفاده از چادر مشكي را در مراكز اداري خود فراهم نمايند؛ و حتي هنگام گزينش كارمندان زن ، التزام عملي به حجاب قرآني و اسلامي را به عنوان يكي از ملاك هاي گزينش و ارزش يابي مورد توجه قرار دهند.
با توجه به آنچه ذكر شد پاسخ اين پرسش و شبهه كه «چرا چادر سياه در ادارات ملاك ارزشيابي است»، روشن مي گردد.
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
شبهه: آن گونه كه بعضي ادعا كرده اند آيا از روايات مي توان كراهت حجاب تيره، مثل چادر مشكي را اثبات نمود؟


پاسخ: اولاً، چگونه ممكن است كه بر اساس ادله ي طرح شده در مباحث قبلي، رنگ جلباب و چادر قرآني، همانند رنگ چادرهاي رايج فعلي مشكي باشد، ولي بتوان در روايات معصومين(ع) حديث معتبري مخالف قرآن، درباره ي كراهت استفاده از چادر مشكي پيدا نمود؟ آيا ممكن است اهل بيت(ع) به عنوان بهترين مفسران و شارحان قرآن مجيد، در احاديث خود مطلبي خلاف قرآن فرموده باشند؟ پر واضح است كه پاسخ اين سؤال منفي است؛ زيرا يكي از ملاك هاي صحت و سقم احاديث، موافقت و مخالفت محتواي آنها با قرآن است. براساس ملاك ياد شده، فرضاً اگر روايتي درباره ي كراهت پوشش مشكي بانوان وارد شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است.


ثانياً، رواياتي كه از ظاهر آنها كراهت سياه پوشي استفاده مي شود، از نظر سند ضعيف اند. فقيه ژرف انديش، مرحوم صاحب جواهر و مرحوم خويي نيز به ضعف سندي روايات مورد نظر تصريح كرده اند؛ بنابراين، به دليل ضعف سند، اين گونه روايات قابل استناد نيستند و نوبت به بررسي دلالت آنها نمي رسد.
ثالثاً، ممكن است ادعا شود به دليل متعدد بودن رواياتي كه ظاهر آنها دلالت بر كراهت پوشش سياه دارد؛ و نيز به دليل اين كه ضعف سند روايات در مستحبات و مكروهات، مانند مورد بحث، خيلي مهم نيست، پس مي توان در دلالت آنها بحث كرد.
با فرض صحت ادعاي فوق، بر اساس فحص و جست وجوي مفصلي كه در احاديث انجام گرفت، حتي يك حديث درباره ي كراهت پوشش چادر مشكي بانوان نيافتيم؛ بنابراين، همان گونه كه مرحوم صاحب جواهر فرموده اند، روايات مربوط به كراهت سياه پوشي، شامل زنان نمي شود. ايشان در كتاب فقهي عميق و معروف خود نقل كرده اند:
طبق تصريح كتاب هاي متعددي از علماي اماميه، كراهت پوشش سياه مختص مردان است؛ زيرا شارع مقدس پوشش غليظ تر و بيش تري براي زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشكي، در مقايسه با رنگ هاي ديگر، به نحو بهتري پوشش غليظ تر و بيش تر را تأمين مي كند.
بنابراين، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، كراهت پوشش مشكي، مختص مردان است.
به دليل اختصاص كراهت پوشش مشكي به مردان، آن هم در غير از كفش، عمامه و عبا، حتي يك نفر از فقيهان برجسته ي شيعه به كراهت چادر مشكي زنان فتوا نداده است، بلكه برعكس، بعضي از مراجع تقليد، مثل رهبر معظم انقلاب اسلامي، آيت الله خامنه اي به عدم كراهت چادر مشكي تصريح كرده اند و بعضي نيز، مانند آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله تبريزي بالاتر از عدم كراهت، به برتري حجاب با چادر مشكي فتوا داده و فرموده اند:
چادر مشكي بهترين نوع حجاب است.
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
آيا مي توان از ظاهر بعضي روايات، مثل روايت «پيامبر(ص) از پوشش لباس مشكي، غير از سه مورد خفّ (نوعي كفش چرمي نازك) عمامه و كسا كراهت داشت»، استفاده نمود كه پوشش لباس مشكي به طور مطلق و مشترك براي مرد و زن كراهت دارد؟


اولاً، با فرض چشم پوشي از ضعف سند روايت فوق، ترديدي نيست كه اساساً زن و مرد در برخي از موارد، از جمله پوشش و لباس، داراي احكام متفاوتي هستند؛ بنابراين، در خصوص احكام پوشش، نمي توان به قاعده ي اشتراك زن و مرد در احكام تمسك جست؛ مثلاً جامه ي زربافت و حرير براي زن جايز است، ولي براي مرد جايز نيست. مقدار پوشش زنان، طبق نظر مشهور فقها، همه ي بدن به استثناي گردي صورت و دو دست از مچ تا نوك انگشتان است، ولي مقدار پوشش مردان كم تر است؛ حتي از نظر رنگ پوشش نيز، استفاده از لباس احرام سفيد براي مردان مستحب است، ولي زنان مجازند، به استثناي بعضي لباس هاي خاص مثل حرير محض، با هر لباسي، حتي داراي رنگ غير سفيد محرم شوند.
بنابراين، با توجه به احكام ويژه ي بانوان و آقايان در مورد لباس، نمي توان ادعا نمود كه حكم كراهت در روايت فوق مطلق است و به طور مشترك شامل زن و مرد مي شود.


ثانياً، بر فرض بپذيريم كه روايت مذكور، مختص بيان حكم رنگ پوشش مردان نيست و شامل زنان نيز مي گردد، به دليل رواياتي كه ظاهر آنها كراهت خواندن نماز در لباس مشكي، به استثناي سه مورد است، بعضي از فقها حكم كراهت لباس مشكي را نيز مختص به حالت نماز دانسته اند.
ثالثاً، بر فرض كه روايت مذكور عام باشد و به طور مشترك، شامل زنان و مردان و نيز حالت نماز و غير نماز گردد، باز روايت ياد شده دلالت ندارد بر اين كه پوشيدن لباس مشكي، مانند چادر مشكي براي زنان كراهت دارد؛ زيرا در روايات متعدد كه از نظر مضمون و محتوا با روايت مورد بحث موافق اند، سه نوع پوشش، به نام هاي خفّ، عمامه و كسا از كراهت استثنا شده اند؛ و با توجّه به اين كه كسا از نظر لغت، و به قرينه ي حديث شريف كسا،لباس بلندي است كه تمام بدن را فرا مي گيرد؛ بنابراين، عباي سياه براي مردان و چادر مشكي براي زنان كراهت ندارد؛ و به نظر مي رسد براساس همين استثناي كسا در روايت مورد بحث، هيچ يك از فقهاي برجسته ي شيعه به كراهت پوشيدن چادر مشكي فتوا نداده است؛ بلكه برخي، چادر مشكي را بهترين نوع حجاب دانسته اند.
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟


پاسخ: با فرض پذيرش كراهت اجمالي پوشش مشكي در دين اسلام، ترديدي نيست كه حكم مذكور براي هر نوع لباس و براي همه ي افراد، اعم از زن و مرد، و براي همه ي زمان ها نيست؛ يعني موارد متعددي از حكم كراهت سيا ه پوشي استثنا شده است كه مهم ترين آنها عبارت اند از:


الف) عدم كراهت بعضي از پوشش هاي مشكي خاص. قبلاً نقل شد كه پيامبر اكرم(ص) از پوشش مشكي كراهت داشت، مگر در سه مورد: خفّ (نوعي كفش چرمي نازك)، عمامه و كسا. (لباس بلندي كه تمام بدن را مي پوشاند و شامل عبا و چادر مشكي بانوان نيز مي گردد)؛ بنابراين، چند پوشش مشكي استثنا شده، كراهتي ندارند.


ب) عدم كراهت لباس مشكي براي بانوان. ترديدي نيست كه در اسلام پوشش زن و مرد از جهات مختلف، مثل نوع، مقدار و حتي رنگ، متفاوت است. همان گونه كه قبلاً از مرحوم صاحب جواهر نقل شد، طبق تصريح كتاب هاي متعددي از علماي اماميه، كراهت پوشش مشكي، مختص مردان است، نه بانوان.
ج) عدم كراهت پوشش مشكي در مراسم عزاداري. استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري براي زنان و مردان كراهتي ندارد؛ از اين رو، سيره ي عملي مردم متدين و حتي غير متدين، پوشيدن لباس مشكي در اين مراسم است. در «سفينة البحار» رواياتي ذكر شده است كه بر جواز و مطلوبيت پوشيدن لباس مشكي در مراسم عزاداري دلالت دارد.
با توضيحات فوق آشكار گرديد كه القاي اين فكر كه كراهت رنگ مشكي در اسلام، يك حكم كلي و صددرصد است، غير عالمانه و مغالطه آميز است.


حجاب شناسي (چالش ها و كاوش هاي جديد)،
مؤلف: حسين مهديزاده
تهيه كننده: مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه ي علميه
ناشر: انتشارات مركز مديريت حوزه ي علميه قم
 

آوا

دوست انجمن
"منجی دوازدهمی"
[h=3]مقایسه جلباب و چادر[/h][h=4]1ـ مفهوم[/h]گذشت که از نظر مفهوم، جلباب و چادر در اینکه پوشش گسترده و بزرگی هستند (که از بالای سر و روی لباس های دیگر پوشیده می شوند و معمولاً در بیرون منزل و در مقابل نامحرم از آن استفاده می گردد) مشترک اند.
[h=4]2ـ اندازه[/h]بیان شد که براساس دیدگاه صحیح از نظر اندازه نیز جلباب و چادر یکسان و مشترک هستند. اندازه آن دو به گونه ای است که از بالای سر تا پایین پا را می پوشانند.
[h=4]3ـ کارکرد[/h]با توجه به معنای ذکر شده برای «یدنین» در آیه جلباب و همخوانی آن با استفاده صحیح از چادر، معلوم شد که جلباب و چادر از نظر کارکرد نیز یکسان و مشترک هستند، به گونه ای که کارکرد آن دو، پوشش همه قسمت های بدن در هنگام برخورد با نامحرم می باشد.
استعمال گسترده لفظ چادر در ادبیات فارسی دلالت روشنی بر اصالت این نوع پوشش
در بین زنان ایرانی در دوره های مختلف
تاریخ ایران دارد.
[h=4]4ـ رنگ[/h]گذشت که به دلیل شواهد لغوی متعدد و همچنین به دلیل گواه تاریخی (که مؤید و بیانگر تبادر ذهنی زنان عرب، در زمان نزول آیه جلباب می باشد) رنگ جلباب و چادر، مشکی بوده، اکنون نیز رنگ اکثر چادرهای بانوان مشکی است. بنابراین جلباب و چادری که بانوان در بیرون منزل استفاده می کنند از نظر رنگ نیز یکسان و مشترک هستند.
نتیجه اینکه، پس از مقایسه جلباب و چادر از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ آشکار گردید که جلباب و چادر از نظرهای ذکر شده، همخوانی و تشابه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند، به گونه ای که می توان ادعا کرد حجاب حداکثری (چادر مشکی) دارای منشأ و ریشه قرآنی است و در قرآن مجید از چادر مشکی با لفظ «جلباب» تعبیر شده است.
 

آوا

دوست انجمن
"منجی دوازدهمی"
چرا رنگ چادر مشکی ست؟
من نمی خوام چادر مشکی بپوشم؛
مشکی کراهت داره

ما بر آن شدیم درباره رنگ مشکی
و اینکه در جهان چه جایگاهی دارد صحبت کنیم
اوّلین نمونه

در تمام کشورهای توسعه یافته
رنگ مشکی رنگی برای قدرت و انرژی
استفاده میشود
مثلاً در ورزشهای رزمی و غیر رزمی
کمربند مشکی آخرین کمربند و کمال قدرت
تلقّی میشود

دوّمین نمونه

در تمام کشورهای پیشرفته
برای کامل بودن علم و دانش در فردی
از رنگ مشکی استفاده کرده و کمال علم را
در یک فرد نشان میدهند
مثلا در فارغ التحصیلی دانشجویان برتر
از ردا و لباس مشکی
استفاده میکنند
سوّمین نمونه

همه مردم با این نمونه آشنا هستند
نمونه ای که هر کس در هر دینی باشد
احساس آرامش و تقدس گرایی میکند
همه لباس راهبان و مادر روحانیان کلیسا
را دیده اند و همینطور
لباس بزرگان یهود را که لباس مشکی
بر تن کرده و با دیدنشان
تقدس یادمان می آید
لباس مشکی در هر دینی مقدس است

چهارمین نمونه


یک ساختمانی در کره زمین وجود دارد
از تمام نقاط این کره ی خاکی
برای طوافش گرد این ساختمان جمع شده
و در اینجا دیگر ثروتمند و فقیر
پیدا نیست !
خانه خداوند بزرگ و مهربان
مکّه مکرّمه
این ساختمان هم پوششش
به رنگ مشکی ست
این اقتداریست که رنگ مشکی
پیدا کرده است

پنجمین نمونه

پنجمین نمونه ای که ما اشاره میکنیم
حسین بن علیست
حسین را با لباس مشکی یاد میکنیم
یعنی این لباس مشکی نزد ما خیلی ارزش دارد
خیلی ها این لباس را همراه خود به
عالم قبر می برند
خیلی ها با این لباس مشکی حاجت گرفتند
و خیلی ها لباس مشکی اشان را
با پرچم سیاه امام حسین (ع)
همرنگ کردند و ...
ششمین نمونه

نمونه بعدی که همه ارادت خاصّی
نسبت به این قشر دارن
خادمین حرم امام رضا (ع)
و حرم حضرت معصومه است
چه زیباست حرم علی بن موسی الرضا
و حضرت معصومه (س)
مخصوصاً که جلوی هر دری که
میخوای داخل صحن بشی
دو تا خادم سیاه پوش ایستاده
و قربون صدقه ی زائرا میشن
هفتمین نمونه

نمونه بعدی که می خوام به شما معرفی کنم
کسی نیست جز سادات محترم
ساداتی که با عمّامه مشکی
و نماد رسول الله زینت شده اند
هر جا سادات رو میبینیم یاد
مادر غریب و جدّ شهید
و مظلومشان می افتیم
سیّد اولاد نبی
هشتمین نمونه

هشتمین نمونه که آخرین نمونه است
همان چادر مشکی ست
که خواهرانمان بر سر میکنند و بر این
چادر مشکی افتخار میکنند


فکر کنم این هشت نمونه برای کسانی که
مشکی را مکروه و بَد می دانند کافی باشد
 

BARAN

کاربر فعال
"بازنشسته"
ببین عزیزم من بارها با چادر جاهایی رفتم که خیلی هم چادر کردن سخت بوده اما شدنی.
مثلا یه بار رفته بویم یه آبشار برای تفریح من وخواهرام چادر سر کردیم و رفتیم زیر آبشار سخت بودخیلیم سخت بود ولی یه شیرینی خاصی داشت تو اونهمه آب قبل از اینکه حواسمون باید به خودمون بود که نخوریم زمین و نیفتیم تو آب باید حواسمون به چادرمون می بود که از سرمون نیفته.
من راحتی رو فقط تو چادر میبینم همین وبس.
همین که بقیه به چشم ابزار به من نگاه نمیکنن برام کافیه(البته منظورم این نیست که به خانمهای مانتویی به چشم ابزار نگاه میشه)
من زیبایی ومرتب بودن رو دوست دارم و اینو فقط در چادر و حجاب پیدا کردم.
حالا بماند که بعضی ها هم طعنه میزنند که روسری با حجاب کامل پوشیدن و با هد منو بزرگتر از سنم نشون میده اما مهم برای من خودمم که فقط با چادر ومحجبه بودن هست که رضایت دارم از خودم ایشالا که خدا هم ازم راضی باشه .
ولی تا ابد هم خواهم گفت که برای من مصونیت یعنی چادرم...
اسکورت یعنی چادرم...
ماشین ضد گلوله یعنی چادرم...

عزیزم هر کسی یه طوری برداشتش از چادر هستش اما اگه فقط بخوام نظر خودمو بگم به نظر من یه بار اضافیه !

حالا شما دوست داری میگی بهش حفاظت میشی باهاش خوب این دیگه نظر تو هستش عزیزم بعضیا دوست دارن بعضی ها ام نه !
 

behz@d

بی وفــا
مشکی رنگ افسردگیه!

می‎گویی چرا در مراسم عروسی لباس مشکی می‎پوشی؟ می‎گوید: «لباس شب باید مشکی باشد؛ شیک و سنگین.» می‎گویی چرا همیشه رنگ مانتوات مشکی است؛ می‎گوید: «آخر بهتر با رنگ‎های دیگر هماهنگ می‎شود.»

دكتر فربد فدائی، روانپزشك و مدیر گروه روانپزشكی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در مورد تاثیر استفاده از پوشش رنگ تیره بر سلامت روان می‎گوید: «تاكنون هیچ بررسیای در مورد اثر منفی روانی پوشیدن لباس تیره بر افراد، انجام نشده است. از نظر منطقی هم پوشیدن لباس تیره نمیتواند تاثیر مثبت یا منفی بر سلامت روان داشته باشد. مشاهده شده است كه افراد افسرده، رنگهای تیره را ترجیح میدهند. اگر فردی از نظر وضعیت عاطفی در شرایط مطلوبی به سر برد و شاد باشد، رنگهای روشن را برای پوشش خود ترجیح میدهد.

پژوهشهایی در مورد تاثیر رنگ روی انسانها انجام شده كه حكایت از تاثیر رنگهای گوناگون بر وضعیت روانی افراد به صورت كوتاهمدت و وضعیت فیزیولوژیك انسان دارد كه برخی از آنها، جنبه زیستشناختی دارد و برخی دیگر ناشی از تاثیر رنگهای گوناگون به عنوان نماد است. به طور مثال رنگهای سرد مانند آبی روشن محیط را سردتر نشان میدهد. رنگهای گرم مانند نارنجی محیط را گرمتر به نظر میآورد. رنگ زرد روشن باعث سرزندگی و رنگهای آبی و سبز موجب آرامش و رنگ سرخ باعث برانگیختگی میشود. رنگ سفید حاكی از پاكی و معصومیت و رنگ صورتی نماینده هیجانات تعدیل شده است. در عین حال استفاده از رنگ خاصی نمیتواند سبب بروز بیماری از جمله بیماریهای روانی شود.»

او دلیل انتخاب رنگ از سوی فرد را به جز علاقه‎مندی به کاربرد وسیله مورد نظر نیز وابسته می‎داند و توضیح می‎دهد: «انتخاب رنگ از سوی افراد جنبه نمادین دارد. همچنین باید به این نكته توجه كرد که كاربرد وسیله موردنظر در گزینش رنگ، نقش دارد. بهتر است در این مورد، خواست و سلیقه فرد موردتوجه قرار گیرد و از هرگونه افراط و تفریط یا اعمال سلیقه شخصی برای دیگران پرهیز شود.»

کودکان و رنگها
دکتر فدائی در مورد انتخاب رنگ لباس برای کودکان می‎گوید: «به طور سنتی برای پوشش كودكان، رنگهای روشن و زنده بیشتر به كار میرود و آنها به طور طبیعی اینگونه رنگها را میپسندند. در این مورد بهتر است از سلیقه كودكان پیروی شود و رنگ خاصی به آنها تحمیل نشود.»

بیماران و رنگها
‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎او در مورد تاثیر رنگ پوشش بیماران اشاره می‎کند: «معمولا برای پوشش بیماران از رنگ سفید یا رنگهای روشن استفاده میشود اما علت عمده این امر آن است كه آلودگی و ناپاكی پوشش، سریعتر تشخیص داده و تعویض شود. به هر حال هر رنگی كه یادآور طبیعت و زندگی باشد برای پوشش بیماران بستری مناسبتر است زیرا یادآور شور زندگی در آنهاست.»

دکتر فدائی با اشاره به بررسیای كه چند سال قبل در مورد ترجیح رنگها از سوی نمونهای از زنان و مردان سالم و بیماران مبتلا به بیماریهای عمده روانی به عمل آورده است، بیان می‎کند: «مشخص شد كه رنگهای سبز، آبی و صورتی سه رنگ اول در گزینش مردان و زنان سالم ایرانی است. در مقابل این افراد، رنگهای قهوهای، خاكستری و مشكی را نمیپسندیدند. در بیماران دچار بیماری شدید و روانی، رنگ سرخ، جایگزین رنگ صورتی بود. همچنین این افراد رنگ زرد را نمیپسندیدند. در پژوهش دیگری كه صرفا روی بیماران دچار افسردگی شدید (نابسامانی افسردگی عمده) انجام دادم، معلوم شد كه رنگهای تیره و به ویژه مشكی اولین انتخاب آنهاست.»

مردمان طبیعت، مردمان شادتر
دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‎شناس و استاد دانشگاه تهران نیز در مورد جامعه‎شناسی انتخاب رنگ تیره به عنوان پوشش در برخی جوامع می‎گوید: «یکی از دلایل انتخاب رنگ لباس به آب‎وهوا و طبیعت محیط زندگی فرد باز می‎گردد. مثلا در استان‎هایی مانند گیلان، مازندران و مناطق کوهستانی مردم تمایلی به استفاده از رنگ‎های تیره ندارند و لباس‎های خود را از رنگ‎های شاد و روشن تهیه می‎کنند. در سفر به این مناطق می‎توان شاهد لباس‎های رنگارنگ و گل‎گلی اقوام بختیاری، کرد، ترکمن، مازنی و گیلکی بود چرا که این افراد در طبیعت رنگارنگی زندگی می‎کنند بنابراین رنگ‎های طبیعت اطراف خود را به عنوان رنگ پوشششان انتخاب می‎کنند؛ انعکاس آبی دریا، سبز جنگل، زرد، نارنجی، سرخابی، قرمز، بنفش گل‎های دشت‎ها را می‎توان در لباس ساکنان این مناطق یافت. به طور کلی مردم روستایی که زندگیشان با طبیعت عجین است از رنگ‎های شادتری برای پوشش خود استفاده می‎کنند اما در مناطق شهری، استفاده از رنگ‎های تیره عمومیت بیشتری یافته است. در روستاها حتی زنان از چادرهای رنگی و گل‎گلی استفاده ‎می‎کنند در حالی که تمامی زنان چادری شهری برای پوشش خود از چادر مشکی استفاده میكنند.»

حتی برخی استفاده از بعضی رنگ‎ها را برای مردان نیز نادرست می‎دانند به طور مثال پوشیدن رنگ قرمز برای مردان از نظر این عده نامناسب است. در حالی که دین اسلام هرگز محدودیت رنگی برای مسلمانان قایل نشده است. حتی با نگاه به پوشش برخی مراجع دینی می‎بینیم که آنها از پیراهن‎های سفید و روشن، عبای کهربایی و نعلین شتریرنگ استفاده می‎کنند.»

منبع:سیمرغ
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

سلام...

ممنون از پاسختون.

طبق نظر خواهر زهرا، خانمی که تمام اصول رو رعایت کنه به اضافه چادر حجابش کاملتره. خب حالا چند دیدگاه مطرحه:

1. بعضیا ممکنه با نظر ایشون موافق باشن و چادر روحجاب برتر و کامل میدونن.
2. بعضیا ممکنه چادر رو حجاب کامل بدونن اما بگن که سختمون هست و نمی تونیم چادر رو کنترل کنیم و دست و پامون رو میگیره و...
3. بعضیا هم ممکنه بگن نه اصلا چادر حجاب برتر نیست و همون حالتی که خانمی بدون چادر باشه و تمام اصول رو رعایت کنه کافیه و بیشتر از اون زیاده رویه.

خب خواهر زهرا یا هر کسی دیگه که با نظر ایشون موافقه، اگه بیان دلایلشون رو بگن، ممنون میشم. همینطور کسانی که با موارد 2 و 3 موافقن.


:53:
باسلام و تشکر از دوستان با نظرات خوبشون...


من چادرم رو حجاب برتر میدونم چون در عین سادگیش و سیاهیش خیلی قشنگه ابهت خاصی داره ...همونطور که اوای عزیز گفتن سیاه رنگ عظمته...شاید اوایل دست و پا گیر باشه اما بعد عادت میشه ی عادت خوب ....به قول علی اقا دوچرخه سواری هم اولش سخته چند بار می افتی اما بعدش لذت میبری با چادر هم میشه لذت برد...
با کیانا جون موافقم بعضی چیزها رو با قلب باید دوست داشته باشی و بپذیری شاید دلیل علمی پیدا نکنی و بگی چه فرق داره میشه با مانتو هم حجاب رو رعایت کرد اما یکدست بودن چادر سادگیش و حتی سیاهیش به قول الهام خانوم ی چیز دیگه است...
 
بالا