موسوی بجنوردی اختیار زن دوم را حرام اعلام کرد

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
موسوی بجنوردی اختیار زن دوم را حرام اعلام کرد
[h=1][/h]​
به خدا قسم که اسلام غریب است . چرا که کسانی که قدرت استنباط ساده ترین احکام اسلامی را هم ندارند خود را مجتهد و آیت الله می نامند و برای خودشیرینی نزد غربگرایان و لیبرالها احاکم نورانی آن را به بازی می گیرند .
18661_602.jpg
سرویس فرهنگی هدانا : امام خمینی رحمة الله علیه در واکنش به کسانی که سعی داشتند از فرمایشات ایشان در مورد فقه پویا سوء استفاده کنند و به بهانه پویایی فقه منویات درونی خود را به قرآن و سنت تحمیل کنند فرمودند : «من باز عرض می‏کنم که فقه را نباید فراموش کرد. فقه به همان صورتی که بوده است باید باشد. «فقه جواهری» باید تقویت شود.» ( صحیفه نور جلد 18 صفحه 72 )«این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین‏ کننده در اجتهادند.» ( صحیفه نور جلد 21 صفحه 289 )

اخیرا حضرت آیت الله موسوی بجنوردی فرموده اند که اختیار همسر دوم حرام است ضمن نقل فرمایشات ایشان به عنوان یک انسان عامی سوالاتی از ایشان مطرح می کنیم . فرموده اند :
« مجلس قصد تصویب قانونی را داشت که با توجه به آن، مرد برای ازدواج دوم، دیگر نیاز به اجازه همسر اولش نداشت. من شدیدا با این قانون مخالفت کردم و گفتم، این کار برای همسر اول مصداق شکنجه است و شبهه شرعی هم دارد. قرآن می فرماید: در صورت برقراری عدالت می توانید همسر دیگری اختیار کنید. حال من از شما می پرسم مرد 50 ساله ای که زن 20 ساله می گیرد، می تواند بین این دو عدالت برقرار کند؟ »
اولاً حضرت آیت الله بفرمایند که آیا اختیار همسر دوم فقط برای زنهای امروزی شکنجه است یا اینکه زن هزار سال پیش هم به هوویش حسادت می ورزیده و از این که شوهرش همسر دیگری داشته باشد رنج می برده ؟ آیا این مساله مختص به زنان امروز است ؟ اگر خیر پس چرا اسلام و ائمه معصومین با استناد به این دلیل که زن اول از ازدواج مجدد شوهرش ناراحت می شود آن را حرام اعلام نکرده اند ؟
دوماً : فرمایشات ایشان در مورد عدالت مرد میان همسران نیز در نوع خود جالب است . سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان ذیل این آیه شریفه حدیثی روایت کرده که به نظر پاسخ حضرت آیت الله را می دهد .
حدیث : « ابن ابی عوجاء ازهشام بن حکم پرسید:مگرخداوند حکیم نیست؟ گفت:آری اواحکم الحاکمین است. گفت:پس به من بگو این آیه که خداوند درآن می فرماید: ...فانکحواماطاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم ان لاتعدلوا فواحده (3/نساء) آیا این واجب نیست؟گفت:آری ابن ابی عوجاء گفت: ونیزبه من بگو درآیه129/سوره نساء که می گوید: شماهرگز نمی توانید میان زنان عدالت برقرارکنید،چگونه باحکیم بودن خداوند سازگاراست؟!
هشام جوابی نداشت،به مدینه نزدامام صادق(ع)رفت ودرخواست جواب نمود وحضرت فرمود:
منظورخداوند درآیه اول توانایی در نفقه است ودرآیه دوم منظورش عدم توانایی درمودت ودوست داشتن است. » ( کافی ، ج 5 ، ص 326 ، ح 1 )
همانطور که ملاحظه می فرمایید منظور از عدالت در آیه سوم سوره مبارکه نساء تساوی در میزان نفقه و خرج و مخارج زندگی است نه محبت و دوست داشتن و قرآن خود در آیه شریفه 129 همان سوره به عدم امکان عدالت در محبت دوست داشتن تصریح می کند . به نظر می رسد که حضرت آیت الله در استنباط از قرآن باید کمی بیشتر دقت کنند .


18674_700.jpg


حضرت آیت الله فرموده اند : « ببینید ما وقتی که از حقوق زن در اسلام سخن می گوییم، حرف هایی جدی داریم. من معتقدم که هیچ مردی نمی تواند دو تا زن بگیرد. این تعدد زوجات برای سرپرستان یتیمان است. قرآن می فرماید، (شما سرپرستان یتیمان مبادا کالای خوب را برای خودتان بردارید و کالای بد را برای یتیمان بگذارید و در ادامه نیز می فرماید، ای سرپرستان یتیمان اگر خوف دارید و مى ترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم ) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان ، چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر، و اگر مى ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید... )اما باید توجه کنید که این اصلا به ما که شرایط آن روز نداریم، ربطی ندارد که بتوانیم دو، سه یا چهار تا زن بگیریم. این تعدد زوجات مربوط به سرپرستان مال یتیمان است. فراموش نکنیم که باز هم در ادامه همان آیه خداوند می فرمایند، اگر در مورد آن ها هم نمی توانید عادل باشید، یکی بیشتر نمی توانید بگیرید. ببینید اگر دومی را گرفتید، اولی باطل است چون در مقام حکم وضعی تعریف می شود و نه حکم تکلیفی. به خدا قسم اسلام غریب است. متاسفانه با شهوات خودمان تفسیر به رای می کنیم و همین سبب پیدایش اشکالات می شود. »
ایشان فرموده اند که تعدد زوجات مختص به سرپرستان یتیمان است اما این مساله نه از این آیه استنباط می شود و نه از روایات بلکه روایات ذیل آیه شریفه بر جواز آن برای همه مردها تاکید دارد . به عنوان نمونه حضرت رضا علیه السلام در فلسفه تعدد زوجات ضمن اینکه آن را مقید به مردان خاصی ندانسته اند فرموده اند : « دلیل اینکه مرد می تواند با چهار زن ازدواج کند ، اما بر زن حرام است که با بیش از یک مرد ازدواج کند این است که اگر مرد با چهار زن ازدواج کند ، فرزندش منتسب به اوست . اما اگر زن بیش از یک همسر داشته باشد ، معلوم نمی شود فرزندش از کیست و این امر باعث گم شدن انساب و تراث و خویشاوندی می گردد . » ( علل الشرایع به نقل از تفسیر برهان )
همچنین آیت الله شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام دلایلی جامعه شناختی برای این مساله ذکر فرموده اند که پرداختن به آن خالی از لطف نیست :
« اولا) قابل کارنیست که مردان بیشتراززنان درحوادث گوناگون درمعرض خطرنابودی قراردارند.

ثانیا) عمرزندگی جنسی مردان اززنان طولانی تراست.


ثالثا) درزنان ایامی بعلت عادت ماهانه وقسمتی ازدوران بارداری ازانجام عمل جنسی ممنوعیت می باشد ولی مردان چنین نیستند.


رابعا) گذشته ازهمه اینها زنانی که بعلت های مختلف شوهرانشان راازدست می دهند دیگرجایگاهی بعنوان همسراول درپیش مردان ندارند واگرقانون جوازتعدد زوجات نباشد باید مادام العمربی همسربمانند.


خامسا) گاهی تمایلات شدید مرد به داشتن فرزند وعقیم بودن زن و همچنین تمایل شدید مرد به مسایل جنسی وعدم توانایی همسراول براقنای اورا نیزمی توان به ادله جوازتعدد زوجات اضافه کرد و...
با درنظرگرفتن علت های مذکورناچاریم یکی از3راه زیرراانتخاب کنیم:


1- مردان تنها یک همسرداشته باشند وزنان دیگرهمیشه بی همسرباقی بمانند وبا مشکلاتشان دست وپنجه نرم کنند.


2- مردان تنها یک همسرقانونی داشته باشندوبازنان بی شوهردیگررابطه نامشروع برقرارکنند تاهم نیازخود وهم نیازآنان رابرطرف کنند.


3- کسانی که قدرت وتوانایی اداره بیش ازیک همسررادارند درصورتی که شرایط لازم ازقبیل"توان جسمی،مالی،اخلاقی وایجادعدالت رادارند" بتوانند برای خود بیش ازیک همسرانتخاب کنند.
مسلما راه اول ودوم مورد قبول نمی باشد چرا؟


چون درراه اول چاره ای جزمبارزه باغرایزونیازهای روحی وجسمی بشرنداریم واین ممنوع است. ودرراه دوم رسمیت شمردن فحشاء می شود وعلاوه براین موجب لگدمال شدن شخصیت زنان است وتضمینی برای تامین آینده آنها وجود ندارد واین منافات عقلی دارد.


پس چاره ای جزقبول تعدد زوجات البته با شرایط سنگین آن نداریم .


حضرت آیت الله فرموده اند : « به خدا قسم اسلام غریب است. متاسفانه با شهوات خودمان تفسیر به رای می کنیم و همین سبب پیدایش اشکالات می شود. »
باید از ایشان پرسید که به راستی تاکیدات بزرگان دین و ائمه معصومین علیهم السلام بر حلال بودن تعدد زوجات نعوذ بالله به خاطر تمایلات شهوانی و بهره مندی از تمتعات جنسی است ؟! آیا حضرت آیت الله متوجه هستند چه می فرمایند ؟
به خدا قسم که اسلام غریب است . چرا که کسانی که قدرت استنباط ساده ترین احکام اسلامی را هم ندارند خود را مجتهد و آیت الله می نامند و برای خودشیرینی نزد غربگرایان و لیبرالها احاکم نورانی آن را به بازی می گیرند
اگر آیت الله و مجتهد شمایید
وعلی الاسلام السلام
 
بالا