پنج
مرحوم ابوی درباره نماز مرحوم آیتالله نایینی چنین نقل میکرد: «اولین باری که در کربلا برای زیارت مشرف شدم، دیدم در رواقی کوچک، آقایی مشغول نماز جماعت است که حالات عجیبی دارد. تصمیم گرفتم فردا برای نماز به آنجا بروم و نماز صبح را به ایشان اقتدا نمایم. فردای آن روز، وقتی برای شرکت در نماز به حرم مشرف شدم، دیدم رواقی که ایشان در آنجا نماز میخواند، بسیار کوچک است؛ بهطوریکه تقریباً بیش از سی نفر نمیتوانستند داخل آن رواق اقتدا کنند. آن زمان کمتر از چهارده سال داشتم و با خودم فکر کردم که من کوچک هستم واگر داخل رواق بایستم، ممکن است مرا بیرون کنند. در این فکر بودم که دیدم آخر صف اول چهارپایهای قرار دارد که با آن، شمعها را اصلاح و روشن و خاموش میکردند. تصمیم گرفتم کنار چهارپایه بایستم که اگر خواستند مرا بیرون کنند، داخل چهارپایه بایستم و نماز بخوانم. همانجا نزدیک امام جماعت ایستادم و امام جماعت آمد و نماز را شروع کرد. چون روز جمعه بود، شروع کرد به قرائت سوره جمعه. خدا میداند چه احوالاتی و مقاماتی را سیر کرد، نگفتنی. این همه، غیر از خضوع و خشوع عجیبی بود که داشت. من پیش از آن، چنین نمازی را ندیده بودم. به اندازه انگشتهای یک دست. بله، یک نفر در شهر خودمان بود و بعدها هم کمتر دیدیم».
شش
مرحوم آیتالله بهجت امامان معصوم علیهالسلام را واسطه فیض میدانست و از راه آنان حرکت میکرد و میفرمود: «اگر انسان با اینها راست باشد و راست حرکت کند و معتقد هم باشد، جواب میگیرد».