نحوه رهبری امام هادی علیه السلام

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
با یاد و نام خدا.....


f528133a8902_05_141d10bb91b46a1.jpg



خلفای معصر امام هادی علیه السلام

معتصم، برادر مامون (217 - 227)

واثق، پسر معتصم (227 - 232)

متوكل، برادر واثق (232 - 248)

منتصر، پسر متوكل (6 ماه)

مستعین، پسر عموی منتصر (248 - 252)

معتز، پسر دیگر متوكل (252 - 255)



در هر دوره از امامت ائمه اطهار علیهم اسلام شاهد یک نحوه حکومت داری هستیم از طرف ائمه .چرا که خلفای مستبد و ظالم در هر دوره یه نحوه حکومت را در پیش میگرفتند لذا ائمه :S (31): هم جهت حفظ دین و خنثی کردن مکر و حیله خلفای عصر خود ناچار به یک نحوه رهبری و اداره خاص امورمی شدند .
لذا نه انطور بود که در قبال حفظ دین و ارزشها کوتاهی کنند و نه طوری برخورد میکردند که حاکم وقت تحریک شود به از بین بردن شیعه و اسلام .
به چند مورد از نحوه رهبری و مبارزات امام هادی علیه السلام میپردازیم

  • نفوذ در میان دولتمردان
روشهای حكیمانه و كمالات علمی، معنوی انسانی امام هادی علیه السلام سبب شد كه آن بزرگوار در میان كارگزاران حكومت و دولتمردان عصر خویش محبوبیت خاصی پیدا كند.
مثلا هنگامی كه هرثمه، آن حضرت را وارد بغداد كرد، اسحاق بن ابراهیم طاهری كه والی بغداد بود به او گفت: تو متوكل را میشناسی (كه چه قدر فرد خبیث و بدسرشتی است) اگر او را بر قتل این آقا تحریك كنی، امام را خواهد كشت و حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله در روز قیامت خصم تو خواهد بود و او گفت: «سوگند به خدا، جز نیكی از او ندیدهام..» (1)
وصیف تركی یكی از امرای بزرگ ترك در دستگاه خلافت، در سامرا هرثمه را تهدید كرد كه اگر مویی از سر او (امام هادی علیه السلام) كم شود تو مسؤول خواهی بود.
امام هادی علیه السلام نه تنها مورد تكریم برخی از خواص حكومت بود، بلكه بعضی از رجال و كاركنان دربار به آن حضرت ارادتی خالصانه داشتند. غلامان و خادمان دربار، هنگام ورود آن حضرت به پایتخت كشورهای اسلامی سخت در احترام و اعزاز ایشان میكوشیدند. تا آنجا كه این كار موجب حسد و ناراحتی بعضی از درباریان شده بود.


عوامل نفوذ امام هادی علیه السلام در میان دولتمردان
الف) حل مشكلات
متوكل خلیفه خودخواه و مستبد عباسی در اثر دملی كه روی بدن او پدید آمده بود، در بستر مرگ افتاده بود. هیچ یك از پزشكان به خود جرات نمیداد تا برای جراحی كاردی تیز به بدن او بزند. مادرش چاره كار را در آن دید كه نذر كند. او نذر كرد كه در صورت بهبودی فرزندش، مقدار فراوانی از اموال خویش را به امام هادی علیه السلام برساند.
فتح بن خاقان (وزیر دربار خلافت) به متوكل پیشنهاد كرد كه اگر كسی را به نزد امام علیه السلام بفرستی و از او راه درمان این بیماری را بخواهی، شاید او دارویی بشناسد كه با استفاده از آن، شفا یابی. متوكل گفت: كسی را نزد او بفرستید. پیك متوكل نزد امام رفت و چنین پیغام آورد كه: پشكل گوسفندی را كه زیر پا مالیده شده با گلاب بخیسانید و بر روی دمل بگذارید كه به اذن خدا سودبخش است. برخی از كسانی كه در محضر متوكل حاضر بودند، از شنیدن این سخن به خنده افتادند. اما فتح بن خاقان به آنها گفت: چه عیبی دارد كه سخن او را نیز تجربه كنیم؟ به خدا سوگند! من امیدوارم به آن چه او گفته خلیفه از این بیماری بهبود یابد. از این رو مقداری پشكل آورده در گلاب خیساندند و بر روی دمل نهادند. سر دمل باز شد و هر چه در آن بود بیرون آمد. مادر متوكل از بهبودی فرزند خویش بسیار خوشحال شد و ده هزار دینار مختوم به مهر خویش برای آن حضرت فرستاد و متوكل از مرگ نجات یافت. (2)


ب) دانش سرشار
یحیی بن هرثمه میگوید: «در یكی از روزهای بهاری كه آسمان صاف بود و خورشید میدرخشید، امام هادی علیه السلام با پوشیدن لباس بارانی از خانه بیرون آمد، من و همراهان از كار او تعجب كردیم. چون به میان صحرا رسیدیم، ابری پرباران ظاهر شد و بارانی سخت باریدن گرفت، در آن حال هیچ كس جز امام هادی علیه السلام از باران و عواقب آن در امان نماند. آن حضرت به من رو كرده و فرمود: من میدانم كه تو از آنچه كه از من دیدی بسیار تعجب كردی و گمان كردی كه من درباره باران چیزی میدانستم كه تو نمیدانستی، ولی آن گونه نیست كه تو گمان كردی (براساس علم امامت نیست) ، بلكه من در صحرا زیستهام و بادهای باران آور را میشناسم. امروز صبح بادی وزید، من بوی باران را از آن استشمام كردم، از این رو برای آن آماده شدم..» (3)
بدین وسیله بسیاری از مردم و كارگزاران حكومت به سوی دانش بی پایان حضرتش راهنمایی شدند. آن حضرت میكوشید تا به این وسیله در عصر خفقان خلفای عباسی از موقعیت مثبتی كه در جهت مصلحت دعوت الهی برای او فراهم آمده بود بهره برداری كند. و این كار البته با حكمت و استقامت و بردباری در راه خدا امكان پذیر میشد.
------------------

1) انوار البهیه، ص 449 و 450.
2) بحارالانوار، ج 50، ص 198.
3) انوار البهیه، ص 288 و 289.



 

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
4fb67136a225_02_148fe430e37e691.jpg





  • پاسخ به پرسشهای علمی
یكی دیگر از شیوههای امام هادی علیه السلام در رهبری جامعه اسلامی پاسخ به پرسشهای علمی و شرعی بود كه به دو مورد اشاره میكنیم:

الف) در عصر متوكل، فردی مسیحی با زنی مسلمان زنا كرد، آن گاه اسلام آورده و شهادتین بر زبان جاری نمود. او را دستگیر كرده و نزد متوكل عباسی آوردند. از میان دانشمندان حاضر، یحیی بن اكثم مهمترین دانشمند عصر، در مورد این عمل چنین حكم نمود: مسلمان شدن او پلیدی كفر و عمل غیر شرعی او را از بین میبرد و حد شرعی بر او جاری نمیشود. عدهای از فقها گفتند: باید بر او سه بار حد جاری شود. برخی دیگر از فقها نظراتی دیگر اظهار داشتند. متوكل در مورد این مساله متحیر شده و ناچار حقیقت حكم را از امام هادی علیه السلام جویا شد. آن حضرت با رؤیت صورت مساله فرمود: «یضرب حتی یموت؛ آن قدر باید شلاق زده شود تا بمیرد..» یحیی بن اكثم و سایر فقهای عصر اعتراض كرده و گفتند: یا امیر! چنین حكمی در كتاب خدا و سنت پیامبر وجود ندارد، از او مدرك این فتوا را بخواه. هنگامی كه متوكل از امام علی النقی علیه السلام مدرك خواست، حضرت با اشاره به آیاتی از سوره غافر برای او چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم، فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و كفرنا بما كنا به مشركین فلم یك ینفعهم ایمانهم لما راو باسنا سنت الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالك الكافرون.(1) «هنگامی كه عذاب شدید ما را دیدند گفتند: هم اكنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی كه همتای او میشمردیم كافر شدیم. اما هنگامی كه عذاب ما را مشاهده كردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت. این سنت خداوند است كه همواره در میان بندگانش اجرا شده و آن جا كافران زیان كار شدند..»
متوكل پاسخ امام هادی علیه السلام را پسندیده و دستور داد آن قدر به آن مرد مسیحی فاسق شلاق بزنند تا بمیرد.
(2)

ب) ابوعبدالله زیادی میگوید: هنگامی كه متوكل مسموم شد، نذر كرد كه اگر خداوند او را عافیت بخشد، مال زیادی صدقه دهد و از قضا سلامت خود را بازیافت و در مورد مقدار نذر خویش از فقهای عصر استفسار نمود، آنان در مصداق و مقدار «مال كثیر» اختلاف نمودند. حسن كه حاجب متوكل بود به وی گفت: یا امیرالمؤمنین! اگر من پاسخ صحیح این مشكل را برای شما بیاورم، مرا در نزد شما چه پاداشی خواهد بود؟ متوكل گفت: اگر جواب صحیح را بیاوری ده هزار درهم پاداش میگیری و گرنه صد تازیانه بر تو خواهم زد. حسن گفت: میپذیرم. آن گاه نزد امام هادی علیه السلام رفت و از او درباره مقدار مال كثیر سؤال نمود. امام به او پاسخ داد: «یتصدق بثمانین درهما؛ هشتاد درهم صدقه دهد.» متوكل پرسید: به چه دلیل؟ حسن دوباره نزد امام رفته و از او علت حكم را جویا شد. امام هادی علیه السلام فرمود: «چون خدای تعالی به پیامبرش فرمود: لقد نصركم الله فی مواطن كثیرة؛ (3) خداوند شما را در جاهای بسیار یاری كرد (و بر دشمن پیروز شدید.) و شمار مواطنی كه خداوند، پیامبرش را یاری داده به هشتاد میرسد..»
حسن با شنیدن این جواب به نزد متوكل آمد و او را از پاسخ امام آگاه ساخت، متوكل نیز از این دلیل قرآنی خوشحال شده و ده هزار درهم به وی عطا نمود. (4)
-----------------

1) غافر/ 84 و 85
2) وسائل الشیعه، ج 28، ص 141
3) توبه/ 25
4) بحارالانوار، ج 50، ص 162 و 163
 

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
السلام علیک یا علی ابن محمد ایها الهادی النقی



  • سازماندهی مبارزات سری
یكی از شیوههای رهبری امام هادی علیه السلام، مدیریت مبارزات مخفیانه با حكومت استبدادی و طاغوتی عصر بود. آن حضرت این كار را از راههای مختلفی انجام میداد:

الف) محمد بن داود قمی و محمد طلحی نقل میكنند: اموالی از قم و مناطق اطراف آن كه شامل وجوهات شرعی، نذورات، هدایا و جواهرات بود، برای امام هادی علیه السلام حمل میكردیم. در راه پیك امام رسید و به ما خبر داد كه باز گردیم؛ زیرا موقعیت برای تحویل اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن چه را نزدمان بود هم چنان نگه داشتیم. تا آن كه پس از مدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی كه فرستاده بود، بار كنیم و آنها را بدون ساربان به سوی آن حضرت روانه كنیم. ما اموال را به همین كیفیت حمل كرده و فرستادیم. بعد از مدتی كه به حضور امام علیه السلام رسیدیم فرمود: «به اموالی كه فرستاده اید بنگرید!» دیدیم در خانه امام اموال به همان حال محفوظ است. (1)

ب) محمد بن شرف میگوید: «همراه امام هادی علیه السلام در مدینه راه میرفتم. امام علیه السلام فرمود: آیا تو پسر «شرف.» هستی؟ عرض كردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی كنم. امام علیه السلام از من پیشی گرفت و فرمود: «نحن علی قارعة الطریق و لیس هذا موضع المسالة؛ ما در حال عبور از شاهراه هستیم و این محل برای طرح سؤال مناسب نیست..» (2)
در موارد متعددی شبیه همین موارد آن حضرت فعالیت هایش را استتار كرده و دور از چشم عاملان حكومت انجام میداد.

---------------
1) بحار الانوار، ج 50، ص 185
2) بحارالانوار، ج 50، ص 176
 
بالا