فمنیسم توطئه غرب علیه زنان (1)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
:god7:

درآمد


در چند سدة اخیر شاهد تحولات عظیمی در غرب بودهایم كه امروزه در سراسر دنیا تقریباً جنبه همگانی یافته است. تا اواخر قرن نوزدهم، غریبان در تكاپوی گذار به دنیایی بودند كه از آن به «نوسازی» یا «مدرنیزاسیون» تعبیر میكردند، اما از قرن بیستم به بعد، آنان سایر ملل جهان را به پذیرش و التزام به فرهنگ و تمدن غربی فرا خواندند؛ به گونهای كه در اذهان بسیاری از ملل غیر غربی، غربی شدن به مثابه الگوی توسعه و ترقی معرفی شد.
امروز كمتر كشوری را میتوان یافت كه خود را عضوی از این دنیای مدرن احساس نكند، با این تفاوت كه دنیای مدرن جهان طبقه بندی شدهای است كه به درجه یك، دو و سه یا جهان پیشرفته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیمبندی شده است و هر یك از كشورها بر اساس معادلات غربیها سهمی از این درجه را به خود اختصاص داده اند.
در این میان، انقلاب اسلامی ایران رویدادی است كه با انقلابهای مدرن دنیا تفاوتی بنیادین دارد و خود را عضوی از این جهان تقسیمبندی شدة مغرب نمیداند؛ زیرا خواهان طی شدن فرایندی است كه نتیجه آن عینیت یافتن حیات معنوی است. چنین آرمانی در تقابل جدی با خواست نهایی مدرنیته است كه در پی زیست مادی عاری از معنویت است.


: tasavir 21:

نا گفته پیدا است كه جهان غرب به آسانی این ایده را نمیپسندد و با تمام توان در پی دیكته كردن نسخة از پیش نوشته خود برای كشورمان میباشد. البته برنامه غربی شدن در ایران پیش از انقلاب اسلامی آمرانه و عریان به مورد اجرا در آمده بود، اما پس از انقلاب اسلامی اهداف خود را به نوعی پنهان بر بدنه اجتماعی تحمیل كرد و بسیاری از روشنفكران اعم از دینی و لائیك، امروزه به دنبال نوسازی پنهان هستند و از بسیاری از اقداماتی كه زنان پس از انقلاب برای دستیابی به حقوق به اصلاح مشروعهشان انجام دادهاند، به عنوان پروژه نوسازی یاد میكنند. در این بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی به وجود آمده نیز معلول همین برنامه نوسازی است كه به دلیل وضعیت پنهان آن، به ساختارها و نهادهای سنتی نسبت داده میشود.


بیتردید در طول سالیان دراز كشور ما خواسته یا ناخواسته به تبعیت از فرهنگ مدرنیته و تحت تأثیر شرائط فرهنگی ـ اجتماعی حاكم بر كل جهان، الگوهایی را در زمینه حضور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان پذیرفته و بعضاً آنها را به باور عمومی تبدیل كرده است؛ اما سؤال اینجاست كه آیا این الگو كه مصدر تعیین و تشخیص مسائل و مشكلات زنان قرار گرفتهاند و به تصور بعضیها در صورت تغییر و تبدیل احكام شرع و هماهنگ شدن آنها با این الگوها، زنان به وضعیت مطلوب خود دست مییابند، با اهداف و مقاصد اساسی مورد نظر شرع مقدس هماهنگی دارد یا خیر؟


با این وصف، تبیین شخصیت فردی و جایگاه اجتماعی زنان بر اساس مبانی و منابع دینی و تعیین وضعیت مطلوب زنان در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی بر اساس موازین دینی ضروری مینماید. نبود سیاست كلان در هر یك از حوزه های اجتماعی به ویژه مسائل زن و خانواده باعث درهم ریختگی، سر در گمی، روز مردگی و در نهایت اتلاف امكانات مادی و انسانی و عدم تحقق اهداف و آدمانهای مورد نظر خواهد شد.



: tasavir 55:

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
مسائل زنان و كاستیها و بایسته های مربوط به آن از دیرباز جزء مسائل مهم جوامع مختلف از جمله جامعه ایران بوده است. این امر در سالهای پس از انقلاب صنعتی و تحقق مدرنیته در كلیه جوامع از امتیاز و ویژگی بیشتری بر خوردار گشته است؛

منتها در ایران، خصوصاً پس از انقلاب اسلامی با تعریف صحیح از رسالت زنان در جامعه اسلامی و ایجاد بستر لازم برای مشاركت آنان در امر حكومت اهمیت و حساسیت مضاعفی یافته است. اكنون حدود نیمی از جمعیت فعال كشور را بانوان تشكیل میدهند.

در صورتی كه به گونه مناسب از ظرفیت و استعداد ازین مجموعه عظیم انسانی استفاده شود، پتانسیل عظیمی برای باز كردن گره های ناگشودة جامعه قلمداد میگردد. در مقابل، اگر این پتانسیل درست هدایت نگردد، مشلات فراوانی را میتواند در جامعه اسلامی مان به وجود بیاورد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
تعریف فمنیسم


فمنیسم (Feminism) در زبان فارسی به زن آزادیخواهی، و زن وری، زنگرایی و مؤنثگرایی ترجمه شده و در فرهنگ عمید به طرفداری از زنان، هواداری از حقوق و آزادی زنان هم آمده است. (1)
فمنیسم درفرهنگ بیگانه از ریشة «Feminine» (زنان ـ مادینه ـ زنآسا ـ مؤنث) است كه در اصل از زبان فرانسه و آن نیز از ریشه لاتینی «Femina» اخذ شده است. (2)

در اصطلاح، دست کم میتوان گفت: فمنیست کسی است که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت گرفتار تبعیض هستند و نیازهای مشخص دارند كه نادیده گرفته شده و ارضاء نشده است و لازمه ارضاء اینها نیز تغییری اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. (3)


تمام فمنیستها در اینباره كه زنان فرودست اند و برای آزادی آنان باید استراتژی مشخصی اتخاذ كرد، هم عقیدهاند، ولی در مورد علل این ستمدیدگی و استراتژیها و رسیدن به آزادی، بین آنان اختلاف نظرهای اساسی مشاهده میشود. (4)


شاید بتوان از مجموعه تعاریف چنین برداشتی داشت كه فمنیسم اصطلاحاً مجموعة حركتها و فعالیتهای اجتماعی با هدف احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض و تضییق از آنان است كه غالباً به وسیلة خود زنان انجام میگیرد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
تاریخچه فمنیسم


از نظر تاریخی، جنبش فمنیستی به دو مرحله تقسیم میشود: رگه هایی از جریان فمینیسم از اواخر قرن هفدهم آغاز و در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم (1870 ـ 1920 م.) تشدید گردید و پس از ركودی چهل ساله، در دهه 70 ـ 1960 م. مجدداً فعال شده و تا كنون ادامه دارد. برای بررسی تاریخی این جنبش، نگاهی به امواج زیر قابل توجه است.


الف. موج اول
تعییین زمان خاص و دقیق برای جریان فمنیسم دشوار است؛ چرا كه اصطلاحات فمنیستی تا اواخر قرن 19 وارد واژگان زبان نشده بود، ولی از قرن 14 میلادی نوشتههایی دربارة حقوق زنان یافت یافت شده است و از افراد مشهور موج آغازین فمنیسم، از «مری آستل» (1731 ـ 1666 م.) یاد كردهاند. این نویسنده انگلیسی زنان را اندرز میداد كه از ازدواج بپرهیزند، ذهنشان را پرورش دهند و از زندگی عاری از وابستگی به مردان لذت ببرند. (5)


از دیگر فعالیتهای سازمان نیافته برای تأمین حقوق زنان به عنوان یك جنبش میتوان به ایجاد باشگاه های زنان، طی انقلاب فرانسه و یا به فعالیتهای زنان در گیر در جنبش الغاء بردگی و مبارزه با مشروبات الكلی در قرن 19 نام برد. (6)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
ب. موج دوم


این موج از 1960 م. به بعد مطرح شده است. طرفداران این موج معتقد به بازسازی و انقلاب در مفاهیم هستند و نظریه های موجود را عمیقاً جنسگرا و غیرقابل اصلاح میپندارند و به مبارزه با ایدئولوژی مرد سالارانه كه فرودستی زنان را تحت عنوان «طبیعی» توجیه میكنند، میپردازند.
«جانلچت» در معرفی اجمالی آراء متفكران این موج مینویسد:


«اینان ساختارهای ایدئولوژیك ریش هداری را كه زنان را نسبت به مردان در وضعیت فرودستی قرار میدهد (مانند: مرد سالاری و قرارداد اجتماعی) نقد میكنند. (7) این فمنیسم مدعی است كه هدف زنان نباید این باشد كه مثل مردان شوند، بلكه آنان باید ایجاد زبان، حقوق و اسطوره شناسی نوین و ویژة زنان را هدف خود قرار دهند.» (8)


در دهة 70، یك زن فمنیست به جهت تیپ ظاهری خود از جمله موهای كوتاه مردانه، كفش بدون پاشنه، كت و شلوار رمخت و چهرة بدون آرایش به راحتی از دیگران تشخیص داده میشد. در این دهه فمنیست ها با دركلیت ازداج و تأكید بر تجرد و گرایش به حرفه اقتصادی آرمانهای خود را مطرح میكردند.

شعار زنان بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است. ازدست آوردهای مهم این دوره، مبارزه برای جدایی روابط جنسی و كاهش ازدواج و زاد و ولد و افزایش آمار طلاق و تضعیف نظام خانواده، ایجاد مؤسسات فراوان فرهنگی و مطبوعاتی زنان، و به دست آوردن قدرتهایی كه زمینه اقتصادی و سیاسی (9) میباشد.


ج. موج سوم
او اوائل دهه 90 جهان غرب به نقشهای سنتی و نهاد خانواده و رویكردی نوین داشته كه تا حدودی از حركتهای تند فمنیستی موج دوم كاسته شده است. فمنیستهای مدرن سعی میكنند بر خلاف دوره قبل باعث خشونت روزافزون در محیط كار و خانه و عدم امنیت زنان گردیده بود.


از جمله بازنگریها در این دوره (موج سوم) «احیاء مادری» است كه توسط «بتی فریدان»، «جمین گریر» و «جین بتكه الشتن» مطرح گردید. برای مثال، الشتین در كتاب «مرد عمومی، زن خصوصی» (1981م.) به دفاع از زندگی خصوصی و خانواده فرزند محور میپردازد.
مادر بودن را فعالیتی پیچیده، غنی، چندرویه، پرزحمت و شادی آفرین میداند كه زیستی طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. (10)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
انواع گرایشات فمنیستی


در میان جریانهای فمنیستی معاصر، هفت گرایش عمده وجود دارد:


1. فمنیسم لیبرالی؛ 2. فمنیسم ماركسیستی؛ 3. فمنیسم اگزیستانسیالیستی (اصالت وجود) ؛ 4. فمنیسم روانكاوانه؛ 5. فمنیسم همجنس گرایانه؛ 6. فمنیسم زیست شناختانه؛ 7. فمنیسم فرامدرن.


1. فمنیسم لیبرالی


این گرایش در میان نظریه های فمنیستی معاصر در اقلیت قرار دارد. گرایشات لیبرالی فمنیستی عمدتاً با پذیرش نقشهای از پیش تعیین شده برای زنان و مردان در محیط خانواده و جامعه مخالف اند این جریان بر رد ایفاء نقش مادری و همسری زنان به عنوان یك تكلیف اصرار داد.

این نظریه پردازان معتقدند كه در ازدواج همة بهره مندیها و رشدها برای مرد و همة عقب ماندگی ها برای زن است و لذا پیشنهادات غیر بنیاد و بر هم زنندهای را ارائه میدهند كه بر اساس این پیشنهادات، زن باید آزاد باشد تا از میان ساختارهای مختلف زندگی جنسی اعم از:
خانواده هسته ای و ازدواج، خانواده بدون ازدواج، سقط جنین، همجنس بازی و... هر كدام كه دلخواه اوست، انتخاب كند. آنان برای تغییر وضع موجود و تأمین فرصتهای برابر اقتصادی و... بسیج زنان را طالباند.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
2. فمنیسم ماركسیستی


این دیدگاه با نظرات«ماركس» و «انگلس» آغاز شد و بر پایه ستمگری اجتماعی بنا گردید. توجه اصلی این نظریه پردازان به ستمگری اجتماعی طبقاتی بود، اما به ستمگری جنسی نیز تو جهاتی از خود نشان دادند. مضمون اصلی این نظریه عبارت است از:


الف. تابعیت زنان، از تنظیمهای اجتماعی سرچشمه میگیرد.


ب. مبنای رابطه، تابعیت زنان در خانواده است و خانواده در واقع چیزی نیست جز نظامی از نقشهای مسلط و تحت تسلط كه در چارچوب این نظام، زنان بیرون ازخانه شغلی ندارند و در نتیجه، از استقلال اقتصادی محروم اند.


ج. مشروعیت نظام خانوادگی به عنوان نهادی قدیمی و بنیادی بیاساس است؛
زیرا در دوران ما قبل تاریخ، ساختار خانواده وجود نداشته است و پیوند خویشاوندی از طریق تبار زنان ایجاد میشده است و قدرت زنانه از طریق تنظیمات اشتراكی، اجتماعی، پرورش فرزند و تصمیمگیری آزادانه و... اعمال میشده است. عوامل ملی این نوع نظام اجتماعی را نابود كرده و شكست تاریخی و جهانی جنس زنان را به وجود آورده است.


فمنیسم ماركسیستی در دوران معاصر روابط جنسی را در چارچوب نظام طبقاتی سرمایهداری بررسی میكند و معتقد است زنان در موقعیت و طبقه یكسان با مردان از منافع كمتری برخوردارند و در حقیقت منبع بی دردسر سود برای طبقات حاكم به شمار میروند.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
3. فمنیسم اگزیستانسیالیستی (اصالت وجود)


این نظریه اولین بار در سال 1949 م. توسط «سیمون دوبوار» در كتاب «جنس دوم» مطرح گردید. وی در این كتاب به تفصیل «دیگر بودن» زن پرداخت و این سؤال را مطرح كرد كه زن چیست؟ دبوار بر اساس تفسیر اگزیستانسیالیستی كه «دیگر» را همیشه عامل مزاحم و برهم زننده آزادی میشمارد،

موجودیت مرد را دوزخ برهم زننده فردیت و آزادی زنان میداند و برقراری هر نوع ارتباط متعادل و متناسب بین دو جنس را محال فرض میكند. تفسیر دبوار از رابطه دو جنس كاملاً خصمانه و منفی است. به عقیده وی نقشهای همسری و مادری، زنان را در قید اسارت نگاه میدارد.

همچنین میگوید همه آرزوهای زن در شیوة زندگی محدود میشود و عملاً زنان را به وابستگی اقتصادی و به كار شكنجهآور خانهداری میگشاند.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
4. فمنیسم روانكاوانه


اینان سعی دارند تا با به كارگیری نظریه «فروید» پدرسالاری را تبیین كنند. زنان از نظر فروید انسانهای درجه دو هستند كه سرشت بنیادی روانیشان آنها را برای یك زندگی نازلتر از زندگی مردان آماده كرده است. این گروه نیز به نوعی معتقد به نظریه ستمگری جنسی «فمنیست زیست شناختانه» هستند.

و نظام مردسالاری را نظام انقیاد و ستم بر زنان میدانند. در این رهیافت، اعتقاد بر این است كه فرزندان نسبت به پرورشدهندگان (مادر) حالت دوگانه دارند؛
عشق و تنفر نیاز و وابستگی، عواطفی هستند كه كنار هم رشد میكنند. از یك سو، فرزند به مادر وابسته است و از سوی دیگر، در فرهنگی رشد میكند كه مردانگی دارای ارزش است؛ لذا فرزندان پسر به سرعت هویت خود را از زن جدا میكنند و در بزرگسالی به جستجوی زن برای تملك بر میآیند.



5. فمنیسم همجنس گرایانه


فمنیستهای همجنس گرا مردسالاری را رد همه جا حاضر و ناظر میبینند و رابطة با مردان را امری سیاسی تلقی میكنند و از این رو، زنانی را كه تن به چنین روابطی بدهند، متهم به همدستی در ستم بر زنان میكنند. البته موضوع جداسازی زنان از مردان در نیمه دوم دهة 1970م. باعث شكاف عمدهای بین زنان همجنسگرای رادیكال و دیگر جنبشهای فمنیستی گردید.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
6. فمنیسم زیست شناختانه
فمنیستهای زیست شناختی ستمگری جنسی را اساس تبعیض بین مرد و زن در نظام آفرینش میدانند. نقطه نظرات آنان در تقابل و تضاد با مبانی دینی است؛ زیرا با تفاوتهای ذاتی در خلقت آدمیان در ستیزند و جهان هستی را از هنگام خلقت، ظالم بر زنان میشمارند؛
به این علت كه طبیعت زن را با این خصوصیات فیزیكی و ناتوانی جسمی و قدرت باروری و نقش مادر به وجود میآورد كه نوعی ظلم طبیعت بر زنان است.


7. فمنیسم فرامدرن
شاخصه اصلی دیدگاه فمنیسم فرامدرن، نسبیگرایی است. از این دیدگاه، هر مكتب فكری مانند: ماركسیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و.... كه مدعی درك واقعیتها به صورت یكسان و یكپارچه باشند، نوعی طاهر فریبی است؛
زیرا واقعیت بسیار پیچیده تر از آن است كه در روشی واحد بگنجد. بر این اساس، تلاش برای ایجاد یك مكتب فمنیستی خاص را رد میكنند و معتقدند كه هویت زنان از عوامل مختلفی كه بر یكدیگر تأثیر میگذارند، مانند: سن، قومیت، طبقه، نژاد، فرهنگ، جنسیت، تجربه و... شكل میگیرد. از منظر آنان:


هیچ تلاشی برای كشاندن این عوامل به یك اردوگاه ایدئولوژیك واحد مثمر ثمر نیست. بنابراین، مدل واحدی از فمنیسم كه بتوان آن را بر همة زنان تحمیل كرد، وجود ندارد؛ بلكه هر مدلی برای یك فرد مناسب است. پس میتوان گفت به تعداد زنان جهان، فمنیسم وجود دارد.» (11)


در این دیدگاه، هر فرهنگی برای رفع مشكلات پاسخهای بومی خود را دارد. باید در محدودة همان فرهنگ مورد ارزیابی قرار گیرد. مشكلات زنان شرقی و غربی و حتی كشورهای مختلف با یكدیگر متمایز و راههای برونه رفت آن نیز متفاوت است.
 
بالا