احترام به والدین محبت اهل بیت را در پی دارد

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
بسم الله الرحمن الرحیم

9285.jpg



به ایات و روایات و یا عرف عمومی جامعه فرقی نمیکند مسلمان یا کافر و یا هر ائینی داشته باشند احترام به والدین را بسیار مورد تاکید قرار میدهند و به ان سفارش میکنند .
در همین مورد میتوان یکی از مشخصه های محبت امام را هم احترام به والدین برشمرد که هر کس به والدین محبت کند مورد محبت اهلبیت واقع میشود .
عماربن حيان گفت به حضرت صادق (عليه السلام ) گفتم كه اسماعيل پسرم به من نيكى مى كند. حضرت فرمود من او را دوست مى داشتم اكنون محبتم زيادتر شد. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) خواهرى رضاعى داشت روزى همان خواهر بر ايشان وارد شد. همين كه نظر پيغمبر بر او افتاد مسرور گرديد و روانداز خود را براى او پهن كرد و او را بر روى آن نشانيد با گشاده روئى و احترام بسويش توجه كرد و در صورت او مى خنديد تا از خدمت حضرت مرخص شد و رفت . اتفاقا همان روز برادرش نيز آمد ولى حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن نحو رفتارى كه با خواهرش نمودند با او انجام ندادند.
بعضى از صحابه عرض كردند يا رسول الله با خواهرش سلوكى كرديد كه با برادر آن را بجا نياورديد با آنكه او مرد بود؟ (يعنى سزاوارتر به آن محبت بود.)
فرمود علت زيادى احترام من اين بود كه آن دختر به پدر و مادر خويش بيشتر نيكى مى كند.


منتهى الامال ، ج 2، ص 324
 

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"

3da489f4d214_04_14f8c76934a9881.jpg


آقا سيد محمد موسوى نجفى معروف به هندى كه از اتقياء علماء و ائمه جماعت حرم امير المؤ منين (عليه السلام ) است نقل كرد از جناب شيخ باقر فرزند شيخ هادى كاظمينى مجاور نجف اشرف و ايشان از شخص مورد اعتمادى كه به دلاكى اشتغال داشت آن شخص را پدر پيرى بود كه هيچگونه كوتاهى نسبت به خدمتگزارى او نمى كرد حتى خودش براى او آب در مستراح مى برد و منتظر مى شد تا خارج شود و به مكانش برساند. پيوسته ملازم خدمت او بود مگر در شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شب به واسطه اعمال مسجد سهله و شب زنده دارى در آنجا از خدمت معذور بود ولى پس از مدتى ترك كرد و ديگر به آنجا نرفت .
از او پرسيدم چرا رفتن به مسجد سهله را ترك كردى ؟ گفت چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم . شب چهارشنبه چهلم رفتنم به تاءخير افتاد تا نزديك غروب . در آن وقت تك و تنها بيرون رفتم و با همان وضع به سير خود ادامه دادم تا يك سوم راه باقى ماند كم كم مهتاب مقدارى از تاريكى شب را به روشنائى تبديل كرد. در اين هنگام شخص عربى را ديدم بر اسبى سوار است به طرف من مى آيد. در دل خود گفتم الان اين مرد راهزن مرا برهنه مى كند.
همين كه به من رسيد با زبان عرب بدوى شروع به صحبت كرد. پرسيد كجا مى روى ؟ گفتم مسجد سهله . گفت با تو چيز خوردنى هست ؟ جواب دادم نه . فرمود دست خود را در جيب كن . گفتم در آن چيزى نيست . باز آن سخن را با تندى تكرار كرد. من دست در جيب كردم مقدارى كشمش يافتم كه براى كودك خود خريده بودم و از خاطرم رفته بود به او بدهم .
آنگاه به من فرمود ( اوصيك بالعود) سه مرتبه يعنى سفارش مى كنم تو را به پدر پيرت . بعد از اين سخن ناگهان از نظرم ناپديد شد. فهميدم كه او حضرت مهدى (عليه السلام ) بود و دانستم آنجناب راضى نيست ترك خدمت پدرم را، حتى در شب چهارشنبه . از اين رو ديگر به مسجد سهله نرفتم و اين كار را ترك نمودم.
_____________
منتهى الامال ، ج 2، ص 324
 

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
احترام گذاشتن به والدین بر همه افراد واجب است حتی اگر بالاترین مسئولیت و جایگاه را داشته باشیم .....

مقام معظم رهبری رمز موفقیت خود را احترام به والدین بیان میکنند.

590ad217c014_04_1428e7150d13252.jpg



بوسه رئیس جمهور بر دستان مهربان مادر ..

590ad217c014_04_14aac75ff5adee1.jpg

 
بالا