بـانویــی باصـلابت و فــهیم

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
ابوطلحه انصاری نخستین میزبان پیامبر (ص) در مدینه ، همسری داشت كه به او ام سلیم می گفتند. ام سلیم هنگامی كه دختر بود، به اسلام گرویده بود، ابوطله از او خواستگاری كرد، او قاطعانه در پاسخ ابوطلحه گفت :
همسر تو می شوم مشروط بر اینكه قبول اسلام كنی . او در این باره و در مورد بی اساسی آئین بت پرستی ، با ابوطلحه گفتگوی بسیار كرد تا اینكه ابوطلحه به اسلام گروید و ام سلیم با او ازدواج كرد، ام سلیم مهریه خود را همان اسلام ابوطلحه قرار داد. پس از مدتی این زن و شوهر، دارای پسری شدند، این پسر همدمی زیبا برای آنها بود، تا روزی سخت بیمار گشت و در همین بیماری جان سپرد.

ابوطلحه بیرون بود و اطلاع نداشت ، ام سلیم ، جنازه كودكش را در جامه ای پیچید و در گوشه ای نهاد، ابوطله به خانه آمد، ام سلیم بدون آنكه وانمود كند، پسرش مرده ، غذای مطبوعی كه پخته بود نزد شوهر گذاشت ، ابوطلحه از حال پسرش جویا شد، ام سلیم گفت : او خوابیده ، غذایت را بخور ام سلیم با لبخندها و گفته های شیرینش ، شوهر را سر گرم كرد و در این میان به او گفت :
راستی چندی قبل امانتی نزد تو بود و آن را به صاحبش رد كردم ، قطعا نگران نیستی ابوطلحه گفت : چرا نگران باشم ، باید امانت را به صاحبش رد كرد. ام سلیم گفت : خداوند فرزندی را كه به من و تو امانت داده بود، امروز آن را از ما گرفت . ابوطلحه از صبر و تحمل همسرش تعجب كرد و گفت : من به صبر و استقامت به تو سزاوارترم ، بر خاست و بچه را غسل داد و كفن كرد وبه خاك سپرد.

آنگاه ابوطلحه به حضور پیامبر (ص) آمد و جریان صبر و شكیبائی و دانائی همسرش را برای پیامبر (ص) تعریف كرد. پیامبر (ص) از اینكه در امتش چنین بانوئی وجود دارد، شاد گردید و خدا را چنین شكر كرد: خداوند را شكر می كنم كه در امت من بانوئی همچون بانوی بااستقامت بنی اسرائیل در امت موسی (ع)، قرار داده است (كه استقامت او نیز در برابر حوادث تلخ این گونه بود).





منبع:
داستان دوستان/محمدمحمدي اشتهاردي

 
بالا