گفت و گو با حجت الاسلام علی سرلک درباره طلاق ...وساطت ازدواج را جزو برنامه های بندگی خود ببینیم

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"

کد خبر : 48187


گفت وگو با حجت الاسلام علی سرلک درباره طلاق

وساطت ازدواج را جزو برنامه های بندگی خود ببینیم


بیایید وساطت در کار ازدواج جوانان را جزو برنامه های بندگی خود قرار دهیم، دختر و پسرهای خوب را که دارای ویژگیهای مثبت هستند به هم معرفی کنیم.اساسا فراهم کردن زمینه ازدواج، به خوبان سفارش شده است. اگر نگرانیم که فردای روزگار بین دو نفر اختلافی پیش آید و ما را مقصر بدانند،برای خاطر خدا این وسوسه شیطانی را کنار بگذاریم. ضمن اینکه از کسانی که مکنت مالی دارند میخواهم ساخت خوابگاههای متاهلی و کمک به جوانها را مورد توجه قرار دهند.


برای دیدن اندازه واقعی تصویر در ابعاد 960 در 600، کلیک کنید.
5434_529.jpg

وقتی موضوع گفتوگو را با حجت الاسلام علی سرلک مطرح کردم، اولین نکته ای که بر آن تاکید داشت انتقال صحیح آمار بود به

نحوی که مخاطبان آن آمار را دچار سوءتفاهم نکند یا آنها را به نتایجی نرساند که در واقع صحیح نیستند.

به عنوان نخستین سوال، دین اسلام چرا موضوع طلاق را مطرح کرده و در چه صورتی آن را قابل پذیرش میداند؟ویژگی دین خاتم یا

آخرین دین، جامعیت آن است. جامعیت یعنی توجه به همه ابعاد، زمینه ها و افقهایی که انسان در مسیر آنها حرکت میکند.
اگر دینی جامع و تمام بود، آنگونه که به تعبیر قرآن «الیوم اکملت لکم دینکم»، باید به همه ابعاد توجه کند.
یکی از مسائلی که

انسانها در پیوندهای مختلف خود، از شراکت کاری گرفته تا ازدواج دارند، امکان اشتباه است.
در رابطه زن و شوهری ممکن است یکی از دو نفر یا هر دو، در انتخاب خود اشتباه کرده باشند یا در مدت زندگی،
صلاحیت های همسری را از دست داده باشند.

دین اسلام این وضعیت را پیش بینی و برای آن راهی تعبیه کرده است.در زندگی زناشویی، اگر دو طرف یکدیگر را عاقلانه انتخاب کنند و بعد با مدت و رحمت زندگی کنند، امکان ندارد که به مسیر جدایی برسند؛

اما اگر در معیارها بی دقتی کردند یا در ادامه مسیر صلاحیت های خود را از دست دادند، راه جدایی شروع میشود.

طلاق اگرچه یک راه حل است،
ولی راه حلی است که باید جامعه به آن به شدت بی رغبت باشد و در کمترین احتمالاتش شکل بگیرد. دلیل آن هم این است نوع

تصمیماتی که زن و شوهر برای جدایی میگیرند اکثرا احساسی است و امکان ادامه هم پیمانی و زناشویی در غالب موارد وجود دارد.
اگر طلاق در جامعه عرف و هنجار شود، معمولی و متعارف شود، ضریب خطا در فاصله ها بالا میرود.
طلاق نباید یک امکان دم دست باشد و فقط باید وقتی سراغ آن رفت که شرایط کاملا منفی باشد و به بنبست رسیده باشد.
تعبیری

هست که من معمولا به آن اشاره میکنم، اگر زن و شوهر به احتمال عدم سازگاری رسیدند،
در صورتی که 100 مهره راه حل برای ادامه زندگی داشته باشند، حق ندارند بعد از استفاده از 99 مهره ناامید شوند بلکه باید از

جعبه تدبیر خود، هر 100 مهره را بیرون بیاورند.
این که اسلام طلاق را قرار داده است، بیانگر جامعیت نگاه دین است و توجه به اینکه

انسان ممکن است دچار اشتباه باشد و اشتباه او نباید غیرقابل جبران شود.

بر اساس آماری که سازمان ثبت احوال اعلام کرده نسبت ازدواج به طلاق5/5 است، چه عواملی در افزایش آمار طلاق موثر

هستند؟
اولا آماری که مطرح میشود باید مورد تحلیل قرار بگیرد، در آمار ازدواج هایی که در سال ثبت شده اند اعلام میشود اما

طلاقهایی که ثبت میشوند مربوط به ازدواجهای سالهای قبل است. بنابراین نباید این طور برداشت شود از هر 5 ازدواجی که در

سال ثبت شده، یک مورد آن به طلاق منجر شده است.
اگر از این نکته بگذریم،
که البته نمیتوان از آن گذشت، درباره دلایلی که منجر به جدایی میشود، در درجه اول میتوانیم به بی دقتی و شناخت نداشتن در

انتخاب اشاره کنیم. وقتی انتخابها احساسی، مجازی یا صرفا بر پایه علاقه باشد، زندگی بر پایه سستی بنا میشود. به همین خاطر

است که به جوانان و خانواده ها توصیه میشود امکان شناخت و آگاهی از روحیات، اخلاقیات و فرهنگ یکدیگر را فراهم کنند.
نکته

دوم، مصرفگرا شدن جامعه و تنوع طلبی غیرمنطقی بخشی از جامعه است.
تنوع طلبی افراد را در انتخابهایی مثل لباس و تلفن همراه و ماشین متوقف نکرده و متاسفانه به مسئله مهمی مانند انتخاب همسر هم سرایت کرده است. این تنوع طلبی در نظام خانواده به طلاقهای عاطفی و حقوقی منجر شده و دلیل بسیاری از خیانتها،
ارزش قائل نشدن برای همسر و از هم پاشیدن خانواده هاست.
علت سوم،
مشکلات اقتصادی و عدم توانایی مرد در مدیریت مشکلات اقتصادی است. نمیخواهم بگویم مشکل اصلی این است، من معتقدم کسانی که معتقدند به دلیل وجود مشکلات اقتصادی نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند،

دچار نوعی سوءتعبیر درباره مشکلات خود هستند. اگر انتخاب افراد درست باشد حتی در صورت وجود مشکلات هم پای زندگی خود می ایستند. مسئولیت تامین اقتصادی خانواده، پرداخت نفقه و تامین مسکن، خوراک و نیازهای اساسی بر عهده مرد است.

مرد برای مدیریت اقتصادی باید به بلوغ اقتصادی رسیده باشد؛ بلوغ اقتصادی نداشتن به این معنی است که شاید حتی فرد پولدار باشد اما مدیریت نداشته باشد. نداشتن بلوغ اقتصادی میتواند فرد را به این جمع بندی برساند که راه حل در طلاق است.
یکی دیگر از عوامل موثر در طلاق، وجود فضای باز رسانه هایی است که تحریک غرایز را دستور کار خود قرار داده اند. ماهواره،

عریان نماییها، تبدیل روابط زن و شوهر به رابطه زن و مرد و غلبه نگاه جنسی در محیط های آموزشی و غیرآموزشی،
در قصه جدایی تاثیر دارد. اینکه اسلام عزیز این همه بر حجاب و حفظ حریم طرف مقابل از سوی زن و مرد تاکید کرده، یکی از

دلایلش تحکیم بنیان خانواده است.

نکته دیگر این که یکی از عوامل تاثیرگذار بر طلاق هم که میتوانیم به آن اشاره کنیم، نقش بعضی از الگوهای تاثیرگذار در جامعه

است. الگو یعنی شخصی که جنبه کاریزماتیک و محبوبیت پیدا کرده و میتواند از یک فوتبالیست یا ورزشکار تا یک هنرمند،
مسئول یا انسانی موجه باشد. وقتی چنین افرادی پا در تصمیم جدایی میگذارند،
این مسئله خود به خود برخی مسائل را برای جامعه عرفی میکند.
تغییر باورهای اجتماعی و سبک زندگی تا چه حد در بروز طلاق موثر است؟ مصرفگرایی و ظهور پیدا کردن انسان محوری که در

جامعه ما تحت عنوان مدرنیته از آن یاد میشود در موضوع طلاق موثر است. اولین مانع مدرنیته، فرهنگهای متفاوتی است که باید

یکسان شوند. مدرنیته به جنگ باورها و فرهنگها رفت. میبینیم که در دنیای غرب طلاق قبحی ندارد چرا که خانواده تقدسی ندارد،

ازدواج برای آنها توافقی تجاری است که هر زمان خواستند میتواند آن را برهم بزنند.
سرریز این مسئله در جامعه ما هم مشاهده میشود تا جایی که میبینیم بعضی افراد جشن طلاق برگزار میکنند.
آن فضا و تفکر، حتما یک سری از زیرساختهای ما را که تمدنی شش هزارساله پشت آن بوده متزلزل کرده است؛
اینکه به سمت یک سبک جدید برویم منعی ندارد اما از آن مهمتر این است که فرهنگ، دین و ملیت خودمان را بشناسیم. بدون

شناخت درست از این موارد، هر قالب و متدی تنها میتواند یک مسکن، روکش یا روبنا باشد. بدون تردید هجمه ای که به ما شده

سنگین است. در حال حاضر در محیط های سایبری میبینیم که برخی افراد لااوبالی حتی روسپیگری را هم تقدیس میکنند،
بنابراین واضح است که به طلاق چگونه نگاه میکنند. پروتکل صهیون این است که جامعه شیعی را باید با از هم گسیختن خانواده ها از هم بپاشیم، این صحنه، صحنه جنگ است، ما تلفات داده ایم و شکر خدا تلفات هم گرفته ایم. اما این که باید چه کنیم،
در گرو این است که فرهنگ خود را بشناسیم و بتوانیم کمترین آسیب را در برابر این هجمه ها متحمل شویم.
به نظر شما اعمال سختگیریها و محدودیتهای قانونی میتواند در کاهش تعداد طلاقها تاثیر داشته باشد؟قانون،
چارچوب و داربستی است که باید وجود داشته باشد. در بحث طلاق، قرآن فرموده که اگر از طلاق میترسید، از هر طرف حکم بفرستید، در واقع خداوند توصیه کرده اوضاع را طوری مدیریت کنیم که کار به طلاق نکشد.
به نظرم قانون باید به شکلی باشد که اگر در پیچ و خم آن، معلوم شد زن و شوهری واقعا شرایط ادامه زندگی را ندارند، طلاق برایشان میسر شود.
اما در شرایطی که دلایل نوعی بهانه جویی یا احساسی است، یکی از اهرمهایی که میتواند انسانها را سر عقل بیاورد قانون است.
یکی از مسئولین قضایی کشورمان هم به این نکته اشاره داشت که گاهی طولانی شدن زمان پروسه طلاق باعث میشود خانواده ها در پیچ و خم قانونی این مسیر به این نتیجه برسند که طلاق تصمیم درستی برایشان نیست.
در کنار بحث فرهنگ سازی، اتخاذ چه سیاستهایی از سوی مسئولین میتواند به جوانان برای ادامه زندگی مشترک کمک کند؟
به

نظر من بحث ارائه تسهیلات باید خیلی جدیتر گرفته شود.
مهمترین مسئله هم مسکن است، باید شهرک هایی تاسیس شود که مشکل مسکن زوجهای جوان را حل کند چرا که تامین مسکن تبدیل به مشکلی خانمانسوز شده ئ بسیاری از خانواده ها از پس این غول مسکن برنمی آیند.
به نظر میرسد دولت باید بیش از آنکه وام بدهد، خانه های متاهلی با تعریف های درست بسازد و در اختیار جوانان قرار دهد. این

مسئله مخصوصا در دوران دانشجویی اهمیت خاصی دارد. ما 4 میلیون دانشجو در کشورمان داریم که اگر خوابگاه دانشجویی برایشان فراهم باشد، بسیاری از آنها تصمیم به ازدواج میگیرند.
این در حالی است که ازدواجهای دانشجویی عموما ازدواجهایی مستحکم هستند.
در این زمینه دولت باید یک کار ساختی جدی

انجام دهد، ما باید هر سال امکان اسکان 500 هزار زوج جوان را فراهم کنیم.

وامهایی که پرداخت میشود هم نوعی مرهم زخم است هرچند بحث بازگرداندن آنها مطرح میشود.
ضمن اینکه زندگی برخی مسئولین و تشکیل زندگیهای آسان برای فرزندان آنها میتواند نوعی الگوسازی برای جوانان باشد.

و نکته پایانی؟
در روایات داریم که "من نكح لله و انكح لله استحق ولاية الله" یعنی هرکس ازدواج کند یا زمینه ازدواج دیگری را فراهم کند، جزو اولیای خدا خواهد شد. میخواهم توصیه ای به بزرگ ترها، خانواده ها و اساتید داشته باشم، بیایید وساطت در کار ازدواج جوانان را جزو برنامه های بندگی خود قرار دهیم، دختر و پسرهای خوب را که دارای ویژگیهای مثبت هستند به هم معرفی کنیم.اساسا فراهم کردن زمینه ازدواج، به خوبان سفارش شده است.
اگر نگرانیم که فردای روزگار بین دو نفر اختلافی پیش آید و ما را مقصر بدانند، برای خاطر خدا این وسوسه شیطانی را کنار بگذاریم.

ضمن اینکه از کسانی که مکنت مالی دارند میخواهم ساخت خوابگاه های متاهلی و کمک به جوانها را مورد توجه قرار دهند.

نکته پایانی که میگویم و بعد شما را به خدا میسپارم این است که قصه سن بالای ازدواج جزو نکاتی است که باید روی آن کار شود، تاخیر در ازدواج که متاسفانه پدیده ای شده، حاصل کمکاری های ماست و پیامدهای ناگواری دارد بنابراین باید برای رفع آن برنامه ریزی صورت بگیرد.


 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
بالا