براى شناخت هر چه بهتر تاریخ سیاسى عصر غیبت صغرا و دست یافتن به تحلیلى صحیح و جامع در مورد این دوره و پى بردن به علل و زمینه هاى غیبت امام دوازدهم (عج) و در نهایت، عمق موضع گیرى هاى امام(علیه السلام) بررسى وضعیت سیاسى و اجتماعى و فكرى آن زمان ضرورى است.
تاریخ نگاران، عصر حكومت عباسیان را كه بیش از پنج قرن (از 132 هـ ق تا 794 هـ ق) به طول انجامید، به چهار دوره تقسیم كرده اند. آن چه كه در این فصل مورد نظر ما است، بررسى دوره دوم حكومت عباسى یعنى از ابتداى خلافت متوكّل تا شروع غیبت صغرا (360 هـ ق) است.
وضعیّت سیاسى و اجتماعى و فكرى دوره دوّم عبّاسیّان
الف) وضعیّت سیاسى; بیشتر وزرا و امراى عبّاسیان، افرادى بى كفایت و ستمگر بودند و در تحقیر و ضرب و شتم و شكنجه مردم و از بین بردن حقوق آنان و چپاول اموالشان از هیچ كارى فروگذار نبودند. در زمان «واثق»، وزیرش «محمد بن عبدالملك الزیات» تنورى ساخته و در آن میخ هایى كار گذاشته بود و مردم را در آن شكنجه مى داد و جالب این كه خود او در همان تنور شكنجه و كشته شد.[1]
متوكّل، یكى از خلفاى عباسى، رسماً، اظهار انزجار از ذریّه امام على(علیه السلام)و علویان مى كرد. آل ابى طالب، در زمان او، مصائبى را متحمّل شدند كه در عهد هیچ یك از خلفاى ستمگر پیشین ندیده بودند!
وى، به حاكم خود در مصر، فرمان داد با علویان، بر اساس قواعد زیر برخورد كند:
الف) به هیچ یك از علویان ملكى داده نشود.
ب) به هیچ یك از علویان جواز داشتن بیش از یك برده داده نشود.
ج) اگر دعوایى ما بین یك علوى و غیر علوى صورت گرفت، قاضى نخست به سخن غیرعلوى گوش فرا دهد و پس از آن بدون گفت گو با علوى، آن را بپذیرد.[2]
تاریخ نگاران، عصر حكومت عباسیان را كه بیش از پنج قرن (از 132 هـ ق تا 794 هـ ق) به طول انجامید، به چهار دوره تقسیم كرده اند. آن چه كه در این فصل مورد نظر ما است، بررسى دوره دوم حكومت عباسى یعنى از ابتداى خلافت متوكّل تا شروع غیبت صغرا (360 هـ ق) است.
وضعیّت سیاسى و اجتماعى و فكرى دوره دوّم عبّاسیّان
الف) وضعیّت سیاسى; بیشتر وزرا و امراى عبّاسیان، افرادى بى كفایت و ستمگر بودند و در تحقیر و ضرب و شتم و شكنجه مردم و از بین بردن حقوق آنان و چپاول اموالشان از هیچ كارى فروگذار نبودند. در زمان «واثق»، وزیرش «محمد بن عبدالملك الزیات» تنورى ساخته و در آن میخ هایى كار گذاشته بود و مردم را در آن شكنجه مى داد و جالب این كه خود او در همان تنور شكنجه و كشته شد.[1]
متوكّل، یكى از خلفاى عباسى، رسماً، اظهار انزجار از ذریّه امام على(علیه السلام)و علویان مى كرد. آل ابى طالب، در زمان او، مصائبى را متحمّل شدند كه در عهد هیچ یك از خلفاى ستمگر پیشین ندیده بودند!
وى، به حاكم خود در مصر، فرمان داد با علویان، بر اساس قواعد زیر برخورد كند:
الف) به هیچ یك از علویان ملكى داده نشود.
ب) به هیچ یك از علویان جواز داشتن بیش از یك برده داده نشود.
ج) اگر دعوایى ما بین یك علوى و غیر علوى صورت گرفت، قاضى نخست به سخن غیرعلوى گوش فرا دهد و پس از آن بدون گفت گو با علوى، آن را بپذیرد.[2]