متن درس اخلاق حضرت آیت الله مظاهری به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَ المُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین»
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما دربارۀ این بود که چه کنیم تا سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم، چه کنیم که خدا از ما راضی باشد، چه کنیم که عاقبتبهخیر شویم؟
در این باره صحبتها شد. صحبتی که چند جلسه دربارۀ آن داشتم، این بود که از جنبۀ ملکوتی یعنی از روح استفاده کنیم که عقل و وجدان اخلاقی و فطرت در آن درج است. اینکه تعقّل و تفکر داشته باشیم. اگر بتوانیم از آن جنبۀ ملکوتی استفاده کنیم، به مقامهای والایی میرسیم. نه تنها عاقبتبهخیر میشویم، بلکه به مقامهای بالایی میرسیم.
در این باره مطالبی عرض کردم، اما توجه به این مطلب ضروری است که این جنبۀ ملکوتی، گاهی آلوده و غبارآلود میشود، گاهی به طور کلی میمیرد و آن جنبۀ ناسوتی و مادی کار میکند.
یکی از چیزهایی که روح را میمیراند، گناه است. دو سه جلسه در اینباره به عنوان قساوت صحبت کردم که اگر کسی قساوت پیدا کرد، آنگاه نمیتواند از آن بُعد ملکوتی استفاده کند؛ زیرا غبارآلود است و حجاب روی آن است و بعضی اوقات مریض و بعضی اوقات هم مرده است:
«فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»[1]
خطاب شد به پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» که به مرده نمیتوانی چیزی بفهمانی:
«إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى»[2]
دربارۀ قساوت صحبت کردم و بالاخره فهمیدیم که گناه و مخصوصاً گناه روی گناه، آن جنبۀ ملکوتی را از ما میگیرد و بدبخت میشویم و سقوط میکنیم. قرآن میفرماید سقوطش این است که از هر حیوانی بدتر میشوی:
«أُولٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[3]
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ»[4]
پستتر از هر درنده و میکروبی، کسی است که عقل دارد و تعقل ندارد و فکر دارد و تفکّر ندارد. یعنی نمیتواند فکر کند و تعقّل کند.
بحث امشب مهمتر از بحث جلسۀ قبل است و این است که اگر صفت رذیلهای بر دل حکمفرما شود، اگر صفت رذیلهای بر این عقل و تعقّل حکمفرما شود، با آن صفت رذیله نمیتواند عقل کار کند. بلکه آن صفت رذیله بر عقل حاکم میشود و بر وجدان اخلاقی حاکم میشود و فطرت خدادادی را نابود میکند و آن صفت رذیله او را به سقوط و بدبختی میکشاند؛ حتی میرسد به آنجا که حاضر است برادر خود را بکشد. حاضر است آبروی دیگران را ببرد برای اینکه حرف خودش را به کرسی بنشاند و آدمکشی برایش چیز سادهای میشود. این صفات رذیله زیاد است و بیش از 40 صفت رذیله داریم، مانند حسد، تکبّر، خودخواهی، لجاجت، عناد، دنیاپرستی، ریاست طلبی و امثال اینها. رفع این صفات رذیله هم کار بسیار مشکلی است. قرآن میفرماید: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»[5]
اگر فضل و رحمت خدا نباشد، هیچکس نمیتواند خودسازی کند و درخت رذالت را از دل بکند. خدا باید معلم اخلاق باشد. به قول حضرت امام چهل سال خون جگر و شبانهروز کارکردن میخواهد تا انسان مهذّب شود، و اگر مهذب نباشد، سقوط است