بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه. داستان زیر تلفیقی از خیال و واقعیت است که به احتمال خیلی زیاد جنبه های واقعی نیز دارد... اکنون به سراغ داستان می رویم:
در10 فروردین ماه سال 1342 پسری در شهرستان ساری به دنیا امد که او را علی نام گذاردند.
پدر علی مردی باغدار بود که دریک باغ برای مردم کار می کرد.علی روز به روز بزرگتر می شد و در این مدت با پسرعمه خودش همیشه همراه بود.انها مثل دو برادر بودند.
علی بعد از اینکه تحصیلات ابتدایی را خواند,درس را کنار گذاشت و از پدر جدا شد,به مشهد رفت.
علت حضور علی درمشهد,این بود که او می خواست از پدر و مادر(ناتنی) خودش جدا باشد.
ادامه دارد...
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه. داستان زیر تلفیقی از خیال و واقعیت است که به احتمال خیلی زیاد جنبه های واقعی نیز دارد... اکنون به سراغ داستان می رویم:
در10 فروردین ماه سال 1342 پسری در شهرستان ساری به دنیا امد که او را علی نام گذاردند.
پدر علی مردی باغدار بود که دریک باغ برای مردم کار می کرد.علی روز به روز بزرگتر می شد و در این مدت با پسرعمه خودش همیشه همراه بود.انها مثل دو برادر بودند.
علی بعد از اینکه تحصیلات ابتدایی را خواند,درس را کنار گذاشت و از پدر جدا شد,به مشهد رفت.
علت حضور علی درمشهد,این بود که او می خواست از پدر و مادر(ناتنی) خودش جدا باشد.
ادامه دارد...