تــوبـــه

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
تـــوبـــــه

اگر پدر و مادر، طفل خویش را كه محصول زندگی آنان است، در معرض انحراف و تباهی و اتلاف ببینند، در مقام چاره و اصلاح او بر می آیند. اصولاً هر صانعی نسبت به مصنوع خویش حساسیّت دارد و هنر و كمال خود را در آن متجلّی می بیند و برای حفظ آن كوشش لازم را مبذول می دارد.

از تمثیلهای معروف است كه «كسی كوزه ای از كوزه گری خرید و آن را در حضور او شكست! این عمل چند بار تكرار شد و خشم كوزه گر را برانگیخت! خریدار گفت: چرا نگران می شوی! من وجه كوزه های شكسته را به تو پرداخت می كنم! كوزه گر گفت: درست است، ولی شكستن مصنوع من در حضور من كه برای آن زحمت فراوان كشیده و كمال و سلامت آن را می خواهم، سخت ناراحت كننده است!»

خداوند متعال، از پدر و مادر به انسان مهربانتر است و از هر صانع نِسبی نسبت به مصنوع خویش حساستر می باشد؛ زیرا علاوه بر اینكه انسان را بر فطرت توحید و پاكی آفریده، او را «مَثَلَ» خود قرار داده، تا با نمایش آثار قدرت و حكمت خویش در این مخلوق، كرامت خویش و تكامل انسان را به سامان رساند.

خداوند راه رسیدن به این تكامل را در آیه: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونَ»[1] بیان فرموده است.

درباره راز خلقت و فلسفه عبادت هم امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ فرموده است:
«إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ، بِمَنِّهِ و رَحمَتِه لَمّا فَرَضَ عَلَیكُم الفرائِضَ لَم یَفرِض ذلكَ عَلیكُم لِحاجهٍ مِنهُ إلیهِ، بَل رَحمَهً مِنهُ...»[2]

خداوندبلندمرتبه (به خاطررحمت ومنتش بربندگان ) واجبات را نه به خاطر نیازش به آنها بربندگان واجب نمود بلكه به سبب رحمتی بود، ازجانب او


من نكردم خلق، تا سودی كنم
بلكه تا بر بندگان جودی كنم.[3]
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
راه چاره

عوامل و موانع بازدارنده درونی و برونی مختلفی در راه تكامل وجود دارد؛ چه اینكه پیمودن آن، گردنه ها و سختیها در پیش دارد، اما راه گناه و لغزش ـ كه مهمترین عامل آن «نفس امّاره»[4] است ـ برای عموم افراد، راه آسان و سهلی به نظر می رسد! چنانكه در برون انسان و در محیط زندگی او هم، موانع فراوانی وجود دارند كه او را از تكامل بازداشته و به انحراف و انحطاط می كشاند!

بنابراین، نفس امّاره (به عنوان یك نیروی باز دارنده درونی) و عوامل فراوان برونی،انسان را به كجی و آلودگی و درماندگی و جدا شدن از فضل و كمال سوق می دهند.

عموم افراد بشر غالباً به این موانع مبتلا می شوند، ولی تنها بعضی از آنان راه چاره می یابند.
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «إنّ كُلَّ بَنی آدمَ خَطّاءٌ، و خَیرُ الخطّائینَ التّوابونَ»[5]
بدرستیكه همه انسانها خطا می كنند و بهترین آنها كسانی هستند كه بسیارتوبه می كنند

با توجه به این عوامل، خداوند مهربان، از راه لطف، راه چاره و بازگشتی را در برابر انسان گشوده تا او ناامید نشود، هویّت خویش را نادیده نگیرد و با انتخاب راه بازگشت هویّت انسانی خویش را باز یافته، با خدا و فضیلت آشتی كند و راه خیر و صلاح و تكامل خود را استمرار بخشد.

این لطف خداوند، سپاس و شكر فراوانی را می طلبد، امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ به پیشگاه خداوند با سپاس فراوان چنین می گوید: «إلهی أنتَ الذّی فَتَحتَ لِعبادِكَ باباً إلیَ عَفوِكَ، سَمَّیتَهُ التَّوبَهَ، فَقُلتَ: توبوا إلی اللهِ...»[6]
خدای من! تو آن خدایی هستی كه، برای بندگانت دری به عفو خویش گشوده و نام آن را توبه گذاشته ای و فرموده ای كه به سوی خدا بازگشت كنید.

لطف تو مگر پیش نهد پای وگرنه بخشیدن جرم چو منی، كار مُحال است!

آری، از باب همین لطف و مهر است كه خداوند هم به بنده عصیانگر دستور توبه و بازگشت و پاك شدن از گناه می دهد و هم از توبه بنده گناهكار خرسند می گردد.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرموده: «إنّ اللهَ تعالی أشدُّ فرَحاً بِتَوبَهِ عَبدِهِ مِن رَجُلٍ أضَلَّ راحِلَته و زادَهُ لَیلَهً ظلماءَ فَوَجَدَها...»[7] خرسندی خداوند متعال،در توبه گنهكار از خرسندی مردی كه در شب تاریك (در بیابان) مركب و توشه و زاد خویش را گم كرده و ناگاه آن را پیدا می نماید، بیشتر است.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
مراحل توبه

قرآن كریم، از لغت «توبه» و مشتقّات فعلی آن، 107 مرتبه سخن به میان آورده و هفت بار با فرمان « توبوا »، همگان را به بازگشت از گناه و آشتی و اطاعت خود دعوت كرده است؛ اما موضوع مهمّی كه درباره «توبه» باید مورد توجه قرار گیرد و احادیث فراوانی بر آن تأكید دارد،این است كه اصولاً توبه با طیّ همه مراحل آن، صورت واقعی به خود می گیرد و نتیجه مطلوب و سرنوشت ساز را خواهد داشت.

امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «التَّوبَهُ علی أرَبَعِه دَعائِمَ: نَدَمٌ بالقَلبِ، و استغفارٌ باللِّسانِ، و عَمل بالجَوارحِ، و عَزمٌ عَلی أن لایَعودَ...»[8] توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسیله اعضا و جوارح، و اراده و تصمیم جدی بر اینكه به گناه و آلودگی گذشته بازگشت ننماید.

بنابراین، توبه صرفاً یك لفظ نیست، نخست باید قلب از گناه پشیمان و متنفّر شود، بعد با زبان، شعار ترك گناه را برای دیگران و تلقین به نفس را برای خویش استمرار بخشد، سپس اعضای بدن و عناصر فعّال وجودی،به جای گناه و تباهی به حوزه اعمال صالح و نیك وارد شود تا فرد، دیگر آن عنصر قبلی نباشد و بالاخره، دیگر هیچ گاه تصمیم بازگشت به زشتی و تباهی و آلودگیهای قبلی، نداشته باشد.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
بدین جهت است كه وقتی كسی در حضور امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ به خاطر درخواست آمرزش از خداوند، كلمات «استغفار» را بر زبان جاری می كرد، آن حضرت با جمله: «مادرت بر مرگت اشك بریزد»، او را مورد نكوهش قرار داد، طلب آمرزش را مقام والایی شمرد و برای آن شش مرحله بدین شرح بیان فرمود:

1 . پشیمانی جدّی از همه اعمال بدِ گذشته.
2 . تصمیم جدّی برای خودداری از همه گناهان
3 . بازگرداندن همه حقوق و بدهی های مادی و معنوی به مردم و بریء الذّمه شدن
4 . جبران و تدارك هر عمل و عبادت واجب و از دست رفته.
5 . آب كردن تمام گوشت هایی كه از راه حرام، در بدن روییده
6 . تحمل رنج و چشیدن لذّت عبادت و بندگی خدا، به همان حدّی كه گناه،لذت بخش بوده است.[9]


اگر لذّت ترك لذّت ، بدانی دگر لذّت نفس، لذّت نخوانی
سفرهای علوی كند، مرغ جانت گر از چنبر آز، بازش رهانی
گر از باغ اُنست، گیاهی برآید گیاهت نماید ، گل بوستانی
چنان می روی ساكن وخواب درسر كه می ترسم، از كاروان بازمانی
وصیّت همین است ، جان برادر كه اوقات ضایع مكن، تا توانی.
[10]
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
شرایط توبه
توبه را از یك لحاظ، به دو قسم تقسیم كرده اند: یك دسته از گناهان، كوچك و كم شعاع هستند و صرفاً با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شوند اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران كننده هستند و هم اثر وضعی در پی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای به وجود آمده را نیز می طلبد.

در یك تقسیم بندی دیگر، گناهانی را كه ممكن است انسان مرتكب شود، به سه دسته می توان تقسیم نمود كه قهراً توبه از آنها به حسب موارد سه گونه خواهد بود كه اندكی به شرح آن می پردازیم:

الف) ستم به خویشتن

خداوند ستم به خویشتن را در قرآن كریم با تعبیر «فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسهِ»[11] مطرح كرده است. منظور از این دسته لغزشها و خطاها، گناهان و اشتباهات و لغزشهایی هستند كه در مرحله نخست و به طور كلّی، زیانها و ضررها و ضربه های آن، متوجّه خود انسان می گردد؛ انسان از این ناحیه به جان و مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت و موفقیت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خویش می گردد.

در این گونه موارد، گرچه گناهكار در حق خود ظلم روا داشته، ولی چون اصولاً پای شخص دیگر و حق دیگری در میان نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه كرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.

ب) حقّ الله
فطرت پاك و سالمی كه خداوند در نهاد انسان قرار داده،اعضاء و جوارح و نعمتهای مادی و معنوی كه برای او فراهم آورده، پانزده میلیارد سلّولی كه در مغز او به ودیعت گذاشته و بالاخره، «ارسال رسل و انزال كتب» همه برای این است كه انسان دچار غفلت نگردد و به انحراف و انحطاط فرو نلغزد؛ به «اخلاق الله»[12] گراید و راه تكامل را بپیماید.

اما متأسفانه، انسان بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، این همه نعمت و هدایت را نادیده می گیرد، در برابر خدا و دستورات پروردگار عالم، عصیان و سركشی می كند و در حق خدا و احكام دین الهی ستم روا می دارد.

برای توبه از این دسته گناهان،اگر شرك و كفر صورت گرفته، باید «توحید» و یكتاپرستی را جایگزین نمود و اگر در احكام و فروع دین خداوند، كوتاهی،نقصان و تعطیلی واقع شده، باید به تكمیل و جبران آنچه از دست رفته، اقدام نمود.

البته جبران بعضی از گناهان مشكل است، اما چون خداوند كریم و رحیم است و اصولاً خود بندگان را به توبه فرا خوانده، گاهی توبه و استغفار از گناهان به راحتی عملی می گردد.

از باب نمونه، درباره كسی كه بی جهت روزه خواری ـ كه حقّ الله است ـ كرده، در رساله عملیّه می خوانیم: «كسی كه كفاّره روزه رمضان بر او واجب است، باید یك بنده آزاد كند یا به دستوری كه در مسأله بعد گفته می شود، دو ماه روزه بگیرد یا شصت فقیر را سیر كند یا به هر كدام، یك «مد» كه تقریباً ده سیر است، طعام یعنی گندم یا جو و مانند اینها بدهد؛ و چنانچه اینها برایش ممكن نباشد، هر چند «مد»كه می تواند به فقرا طعام بدهد،و اگر نتواند طعام بدهد، باید استغفار كند، اگر چه مثلاً یك مرتبه بگوید: استغفر الله.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
بنابراین، توبه در مورد «حقّ الله» آسان است، حتی گاهی اوقات كه گناه جنبه «حق الناس» به خود می گیرد مثلاً در «عمل منافی عفت» و «تجاوزات جنسی» افشای آن مجاز نیست و به خاطر پیشگیری از عوارض سوء آن می توان میان خود و خدا توبه جدّی داشت. (مثل داستان «ماعز بن مالك» و زنی از بنی غامد. صحیح مسلم، ج 3، ص 31 ـ 530)

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «أوحَی اللهُ عزّوجلّ إلی داوودَ النَبیَّ: یا داودُ! إنَّ عَبدی المؤمنَ إذا أذنَبَ ذَنباً ثمَّ رَجَعَ و تابَ مِن ذلكَ الذّنبِ و استَحیا مِنّی عندَ ذِكرِهِ غَفَرتُ لهُ، و أنسَیتُهُ الحَفَظَهَ، و أبدلتُهُ الحسَنَهَ، و لا اُبالی و أنا أرحمُ الراحمین».[2] خداوند متعال به داوود پیامبر وحی فرستاد: ای داوود! اگر بنده مؤمن من مرتكب گناه شود، سپس توبه و بازگشت نماید و از آن گناه منصرف شود، و هنگام یادآوری آن گناه،از من حیا و شرمساری داشته باشد، او را می آمرزم، فرشتگان مراقب را از ثبت گناه او به فراموشی وا می دارم و گناه او را به ثواب تبدیل می گردانم! و من از گناه او چشم پوشی می كنم، زیرا ارحم الرّاحمین هستم.

سعدی هم آورده: «هر گاه یكی از بندگان گنهكار پریشان روزگار، دست اِنابت به امید اجابت به درگاه حق جلّ و علا بر دارد، ایزد تعالی در وی نظر نكند، بازش بخواند: باز اعراض كند، بازش به تضرع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی می فرماید: «یا ملائكتی! قد اِستحییتُ مِن عبدی، و لیس له غیری، فقد غفرتُ لهُ» دعوتش را اجابت كردم و حاجتش را برآوردم، كه از بسیاریِ دعا و زاری بنده همی شرم دارم.

كرم بین و لطف خداوندگار گنه، بنده كردست و او شرمسار[3]
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
ج) حقّ الناس
نوعِ دیگر از گناهان كه ممكن است به وجود آیند، و توبه از آنها شرایط سنگین تری دارد، تجاوز به حقوق دیگران است كه، امام علی ـ علیه السلام ـ آن را «مظالم العباد»[4] و امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ آن را «تضییع حقوق الإخوان» نامیده است.[5]

در حدیث می خوانیم: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به خانه كعبه نگاه كرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و عظمت آن را بیان كرد و سپس ادامه داد: حق و احترام یك مؤمن از تو بالاتر است؛ لأنَّ اللهَ حرَّمَ مِنكَ واحدهً و مِن المؤمِن ثلاثهً، مالَهُ، و دَمَهُ، و أن یَظُنَّ بِهِ ظنَّ السَّوء.»[6] چرا كه خداوند یك مورد رانسبت به تو حرام كرده (بی احترامی به كعبه را) ولی سه مورد رانسبت به مومن حرام كرده:؟؟؟؟؟؟؟؟واینكه به اوگمان بد ببرند

براین اساس، مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیّت می باشند؛ به موازات همین سه حق ممكن است سه نوع ظلم و ستم به آنان روا گردد و بر همین پایه، سه نوع توبه هم واجب می گردد كه اندكی به توضیح آن می پردازیم:
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
1 . تجاوز به مال

همان طور كه در روایت نبوی ـ صلی الله علیه و آله ـ خواندیم، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است و مصونیت دارد و اتلاف و تجاوز و تصرّف در آن مجاز نیست.

بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هر گونه تصرّف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، توبه از آن مشروط به تحصیل رضایت صاحب مال یا باز پس دادن آن مال است.

پیرمردی كه در دستگاه بنی امیه در عصر حجّاج بن یوسف ثقفی، مسؤولیت داشت و اموالی نیز اندوخته بود. از امام باقر ـ علیه السلام ـ سؤال كرد: «هَل لی مِن توبهٍ؟» امام ـ علیه السلام ـ مكثی كرد و فرمود:
«لا، حتّی تُؤدّی إلی كُلِّ ذی حقٍّ حَقَّهُ»
[7]«خیراینكه حق وصاحب حقی را ادا كنی»
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
2 . لطمه به جان
اگر كسی به جان مسلمانی، لطمه ای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا خدای ناكرده مرتكب قتل یا خونریزی ـ كه در روایت فوق، با تعبیر «دَمِهِ» مطرح گردیده بود ـ گردد، توبه او مشروط به پذیرش دیه و قصاص یا جبران به نحو دیگری است. آری موضوع ضربه به جان و بدن افراد، تا آن حد مورد اهمیّت و مؤاخذه است كه حتی خداوند هم از آن صرفنظر نمی كند! امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند می فرماید: «لایجوزنی ظُلمُ ظالمٍ ولَو كفٍّ بكفٍّ و لو مَسحَهٍ بِكفًّ...»[8] به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست به دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد.

اضافه بر لطمه جسمی و بدنی كه ظلم و ستم در حقّ دیگران است، اگر كسی با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه ضربه بر اعصاب و روان كسی موجبات ناراحتی او را فراهم آورد، در صورتی توبه او پذیرفته می گردد كه همه ضربه ها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نكند، در دنیا و آخرت كیفر كردار ناروای خویش را خواهد دید.

این جهان كوهست و فعل ما نِدا
سوی ما آید، نداها را صدا
[9]
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
3 . ضربه به آبرو

عِرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیّت فوق العاده ای است و اگر به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هر گونه رفتار دیگری، مورد آسیب و ضربه قرار گیرد، ظلم بزرگی در حق او شده و گناهكار متجاوز، به شرطی می تواند توبه كند كه هر زیانی را وارد آورده و هر حیثیّتی را به باد داده، به صورت اول برگرداند:

آیا این كار امكان دارد؟ آیا اگر حیثیت مؤمنی بدین وسایل شكسته شد و در نظر مردم بی اعتبار و بی آبرو گردید، می توان آن را بازگرداند؟ متجاوزان چگونه می توانند از این كارها توبه كنند؟ و آب رفته را به جوی بازگردانند؟!

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «مَن كَسَرَ مُؤمِناً فَعَلَیهِ جَبرُهُ.»[10]هر كس حیثیت مؤمنی را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نماید. امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «جَعَلَ اللهُ سُبحانهُ، حُقوقَ عِبادِهِ مُقدمَهٍ لِحُقوقِهِ، فَمَن قامَ بِحقوقِ عبادِ الله كانَ ذلكَ مؤدّیاً إلی القیامِ بِحُقوقِ الله»[11]

خداوندسبحان حقوق بندگانش رابرحقوق خودش مقدم قرار داده پس كسی كه برای ادای حقوق بندگان به پاخیزدبرای ادای حقوق الهی هم به پاخواسته است.
 
بالا