دلنوشت

ارغوان

کاربر فعال
"بازنشسته"
برآر دست دعا تا، دعا کنیم بیایدبیا به یوسف زهرا، دعا کنیم بیاید دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی توکشد غمش به درازا، دعا کنیم بیاید خودش نموده سفارش، دعا کنید برایمفدای غربت مولا، دعا کنیم بیاید
 

ارغوان

کاربر فعال
"بازنشسته"
13685917281.jpg

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دعا پشت دعا برای آمدنت،[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]گناه پشت گناه برای نیامدنت،
دل در گیر میان این دو انتخاب
کدام آخر؟
آمدنت یا نیامدنت؟
طرح ترک میلیونها گناه
جهت تعجیل در ظهور حضرت،
سهم ما تفکر در خود
و ترک یک گناه
[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
 

sadat

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
539313_330474270406425_1020202267_n.jpg



عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم ..
که چرا عشق به انسان نرسیده است،

چرا آب به گلدان نرسیده است ، و چرا لحظه ی باران نرسیده است
و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ،به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است...

بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید ، بگوید ، بنویسد ، که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است، چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است.

عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شهر حس ، تو کجایی گل نرگس ..
به خدا اه غریب تو که آغشته به حزنی است ، زده آتش به دل عالم و آدم ، مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای،

ای عشق مجسم !

که به جای نم شبنم، بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت، نکنه باز شده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت..

به فدای نخ آن شال سیاهت، به فدای رخ ماهت !

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی ... اجرک الله !
عزیز دو جهان ، یوسف در چاه ، دلم سوخته از آه نفس های غریبت ، دل من بال کبوتر شده ، خاکستر پر پر شده، همراه نسیم سحری روی پر فطرت معراج نفس گشته هوایی ، و سپس گشته به اقلیم هوایی ، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی...
و خلاصه شهر آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا که شوم کرب و بلایی ، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ، نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزان مهتاب ندارد...
همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشقه دلسوخته ارباب ندارد .. ؟
تو کجایی .. تو کجایی .. شده ام باز هوایی .. شده ام باز هوایی ...

 

ارغوان

کاربر فعال
"بازنشسته"
سلام بر مولاي دل ها....

سلام بر آن آقايي كه خيلي غريب است


سلام بر مولايي كه جهان منتظر اوست...


مهدي ام


امشب دلم هوايت را كرده...


به خود گفتم تا بيايم برايت بنويسم


انگار واژه ها خود مي خواهند در كنار هم قرار بگيرند و براي مولاي خود بنويسند


به به بر اين عشق بازي


مهدي ام دوست ت دارم...



 
بالا