~~~ زندگانی حضرت سکینه ـ سلام الله علیها ـ~~~

~(neda)~

کاربر فعال
"بازنشسته"
سكينه بنت الحسین

حضرت سكینه، دختر ابى عبدالله الحسین(علیه السلام) و رباب، دختر امرء القیس است.
نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سكینه" ملقّب ساخت.

این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین(علیه السلام) و مادر گرانمایه‏اش حضرت رباب(سالم الله علیها) و عمه بزرگوارش حضرت زینب كبرى(سلام الله علیها) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(سلام الله علیهما) معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره‏هاى وافر یافت. وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود.

علاوه بر بهره‏مندى كامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود. درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست.

امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه كربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏هاى 47 تا50 قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) دیده به جهان گشود.
امام حسین(علیه السلام) به تمامى فرزندانش، از جمله سكینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و كمالات نفسانى، بسیار دوست مى‏داشت. روایت شد، كه آن حضرت درباره سكینه و مادرش رباب و خانه‏اى كه آن دو در آن زندگى مى‏كردند شعرى عاطفى سرود كه ترجمه‏اش چنین است: به جانت سوگند ! من به راستى خانه‏اى كه سكینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى‏ام را نثار مى‏كنم و هیچ ملامت‏گرى نمى‏تواند مرا در این كار سرزنش كند. آن حضرت، پس از واقعه كربلا، به مدت 57 سال زندگى كرد.

در آغاز، تحت كفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین(ع) قرار داشت تا این كه ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مكان كرد.
این بانوى مكرمه، بین 67 تا 70 سال زندگى كرد و سرانجام در كمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.

درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاكى است كه وى در پنجم ربیع الاوّل سال 117 هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملك و در حاكمیت خالد بن عبدالملك بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى‏گوید كه وى در پنجم ربیع الاوّل سال 126 هجرى قمرى در مكه معظمه وفات یافت.
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى كه حضرت سكینه(سلام الله علیها) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین(علیهما السلام) نیز در مدینه بدرود حیات گفت.

 

~(neda)~

کاربر فعال
"بازنشسته"
شخصيت علمي و اخلاقي

حضرت سکينه(س) طبعي لطيف داشت و يکي از خصوصيات بارز ايشان تسلط به ادبيات و اشعار عرب بوده است و خود نيز اشعار فصيح و بليغي مي سرود. خبرگي او به شعر تا آنجا بود که شعرا سروده هاي خويش را براي داوري نزد او مي آوردند تا قضاوت کند که کدام يک برتر است و به قضاوت او نيز رضايت مي دادند.
در مورد عبادت و مقام معنوي حضرت سکينه(س) امام حسين(ع) فرمود: «و اما سکينه فغالب عليها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل» اما سکينه آن چيزي که بر او غلبه دارد اشتغال کامل با خداوند است، لذا مناسب هيچ مردي نيست.

اين بانوي عفيف هنگامي اسرا را به شام آوردند به يکي از صحابه پيامبر(ص) به نام «سهل بن سعد ساعدي» که حضور داشت، فرمود: به اين کسي که اين سر بريده را بر نيزه دارد بگو که سر را جلوتر از ما ببرد تا مردم مشغول نگاه به آن سر شوند و به حرم رسول خدا(ص) نگاه نکنند. دختر امام حسين(ع) از شجاعتي قابل تحسين برخوردار بود. وي در برابر ظالمان سکوت نمي کرد و به انجام تکاليف الهي همت مي گمارد. او از هياهوي تبليغاتي هراسي به دل راه نمي داد و با صلابت فاطمي دشمن را خوار و رسوا مي نمود، با دليل و منطق سخن مي گفت و حقانيت خويش را به اثبات مي رساند. وي وقتي سر بريده فرزند زهرا (س) را مقابل يزيد مشاهده کرد که او با جسارت بدان هتاکي مي کند و شعر پيروزي مي سرايد، فرياد برآورد و گفت:به خدا، سخت دل تر از يزيد نديدم و کافر و مشرکي بدتر و جفاکارتر از او نيست. از ايشان در کتب روايي شيعه احاديثي نقل شده است و ايشان را به عنوان راوي حديث نام برده اند.
به عنوان نمونه زماني که دشمن، او و ديگر زنان را به قتلگاه برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پيکر خونين پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوري گريست که دوست و دشمن گريان شدند. عمر بن سعد فرمان داد با زور و تهديد دختر امام حسين(ع) را از بدن پدر جدا نموده و همراه بقيه مصيبت ديدگان به اسارت برند.

حضرت سکينه مي گويد: وقتي پيکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بريده اش اين ندا را شنيدم که مي گفت:
«شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني
او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني »
شيعيان من! هر زمان که آب گوارايي نوشيديد، مرا به ياد آوريد و اگر سرگذشت غريب و شهيدي را شنيديد، بر من بگرييد!

خانم سکينه(س) در خانه امام سجاد(ع) زندگي مي کرد؛ خانه اي که صاحب آن براي گريه بر «سيدالشهدا» روز و شب نمي شناخت. زماني که از امام مي خواستند کمتر بگريد تا چشمانش آسيب نبيند، مي فرمود: چگونه نگريم در حالي که ديدم خواهران و عمه هايم در عصر عاشورا از اين خيمه به آن خيمه مي دوند؟! در چنين فضايي بود که او آموخت چگونه بايستي راه و پيام امام حسين(ع) را تبليغ کند.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
๑||۩||๑ زندگی نامه حضرت سکینه سلام الله علیها ๑||۩||๑

68280470856758708140.gif




زندگینامه حضرت سكينه دختر گرامى امام حسين (عليه السلام)

ولادت و نام
در مورد تاريخ ولادت اين بانوي بزرگوار سخني به ميان نيامده است منتهي با برخي قرائن مورخين حدود سال 50 ق. را هنگام تولد ايشان مي دادند. به عنوان نمونه امام حسين(ع) خطاب به وي فرمود: «تو بهترين بانواني!» لذا در مي يابيم که وي در کربلا بانويي رشيده بوده و بين ده تا سيزده سال، سن داشته است.
درباره نام اصلي ايشان نيز ميان تاريخ نويسان اختلاف نظر است. آمنه، اميمه و امينه از جمله نامهايي است که گفته اند و برخي گزارشها نشان مي دهد که اين امر در همان دوره نيز مورد اختلاف بوده است، اما آنچه همه بر آن اتفاق دارند اين است که «سکينه» لقبي بوده که به حضرت(س) داده شده است
. برخي گفته اند اين لقب را مادرش رباب براي او برگزيد.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

28896305753664564447.gif

70217919447909224942.gif

28896305753664564447.gif


او فرزند امام حسين (عليه السلام) و رباب است .
بر اساس روايات او صاحب روشى پاكيزه و انديشه اى كامل در زندگي، و در زيبايى و ادب و كرامت و سخاومتندى داراى منزلتى بزرگ بود.
علامه مجلسى در باره كمك او به مستمندان روايت كرده است، هنگامى كه على بن الحسين (عليهما السلام) قصد حج كرده بود، خواهرش سكينه هزار درهم به ايشان داد تا به حومه حره برده و ميان مساكين توزيع كند.
سكينه در حادثه كربلا همراه پدرش امام حسين (عليه السلام) حضور داشت و شاهد شهادت ايشان بوده و پيكرش را در آغوش كشيده است .
ايشان با اسرا و سرهاى شهيدان به كوفه و سپس به شام برده شد و بعد با برادرش امام زين العابدين (عليه السلام)به مدينه بازگشت . و روايت شده هنگامى كه زنان اهل بيت بر يزيد وارد شدند او به رباب گفت:
اى ام سكينه تويى كه حسين درباره تو و دخترت گفت:
به جانت قسم خانه اى كه در آن سكينه و رباب هستند دوست مى دارم؟
او پاسخ داده آرى.
از اشعار بر مى آيد كه امام (عليه السلام) سكينه را بسيار دوست ميداشت
.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"


va5s5x42m293u3pao.gif

43074323725331454996.gif

va5s5x42m293u3pao.gif


رباب مادرحضرت سکينه

سکينه و عبدالله که در کتب مقاتل از آن به نام علي اصغر(ع) ياد مي شود هر دو از رباب بودند.
رباب بانويي باشخصيت و بزرگوار بود. درباره شخصيت اين بانو و جايگاهي که در نگاه امام حسين(ع) داشت همين بس که آن حضرت(ع) علاقه و احترام خويش به رباب و نيز سکينه دختر او را اين گونه بيان مي کند:
به جان تو سوگند من خانه اي را دوست دارم که در آن سکينه و رباب باشند.
آن دو را دوست دارم و همه مالم را براي آنان بذل مي کنم و هيچ ملامتگري نيز حق سرزنش مرا ندارد.

«رباب که در کربلا نيز حضور داشت و پس از شهادت حسين(ع) با کس ديگري ازدواج نکرد و گفته اند حتي زير سقف نيز جاي نگرفت تا آنکه پس از يک سال، غم جانکاه اين مصيبت، او را از پاي در آورد و در مدينه درگذشت.

حضرت سکينه در دامان اين پدر و مادر رشد کرد و در اين محيط معنوي در کنار عمه بزرگوار خود زينب و برادر عزيزش امام سجاد(عليهما السلام) به درجات عالي رسيد. اين محيط مساعد در شکل گيري شخصيت انساني و اجتماعي و الهي او تأثيري ديگر داشت.
او شاهد ماجراهاي غمبار کربلا بود و به قراري که سيد بن طاوس نوشته است سکينه پس از شهادت پدرش و احتمالاً در غروب عاشورا جسد پاره پاره پدر را در بغل گرفت .

96721512380567548133.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

83561841459864562049.gif

140.gif

83561841459864562049.gif


[FONT=&amp]
[/FONT]شخصيت علمي و اخلاقي

حضرت سکينه(س) طبعي لطيف داشت و يکي از خصوصيات بارز ايشان تسلط به ادبيات و اشعار عرب بوده است و خود نيز اشعار فصيح و بليغي مي سرود.
خبرگي او به شعر تا آنجا بود که شعرا سروده هاي خويش را براي داوري نزد او مي آوردند تا قضاوت کند که کدام يک برتر است و به قضاوت او نيز رضايت مي دادند.


اين بانوي عفيف هنگامي اسرا را به شام آوردند به يکي از صحابه پيامبر(ص) به نام «سهل بن سعد ساعدي» که حضور داشت، فرمود:
به اين کسي که اين سر بريده را بر نيزه دارد بگو که سر را جلوتر از ما ببرد تا مردم مشغول نگاه به آن سر شوند و به حرم رسول خدا(ص) نگاه نکنند.
دختر امام حسين(ع) از شجاعتي قابل تحسين برخوردار بود. وي در برابر ظالمان سکوت نمي کرد و به انجام تکاليف الهي همت مي گمارد.
او از هياهوي تبليغاتي هراسي به دل راه نمي داد و با صلابت فاطمي دشمن را خوار و رسوا مي نمود، با دليل و منطق سخن مي گفت و حقانيت خويش را به اثبات مي رساند.
وي وقتي سر بريده فرزند زهرا (س) را مقابل يزيد مشاهده کرد که او با جسارت بدان هتاکي مي کند و شعر پيروزي مي سرايد، فرياد برآورد و گفت:
به خدا، سخت دل تر از يزيد نديدم و کافر و مشرکي بدتر و جفاکارتر از او نيست. از ايشان در کتب روايي شيعه احاديثي نقل شده است و ايشان را به عنوان راوي حديث نام برده اند.
به عنوان نمونه زماني که دشمن، او و ديگر زنان را به قتلگاه برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پيکر خونين پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوري گريست که دوست و دشمن گريان شدند.
عمر بن سعد فرمان داد با زور و تهديد دختر امام حسين(ع) را از بدن پدر جدا نموده و همراه بقيه مصيبت ديدگان به اسارت برند.


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"





حضرت سکينه مي گويد:
وقتي پيکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بريده اش اين ندا را شنيدم که مي گفت:
«شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني
او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني »
شيعيان من! هر زمان که آب گوارايي نوشيديد، مرا به ياد آوريد و اگر سرگذشت غريب و شهيدي را شنيديد، بر من بگرييد!

خانم سکينه(س) در خانه امام سجاد(ع) زندگي مي کرد؛ خانه اي که صاحب آن براي گريه بر «سيدالشهدا» روز و شب نمي شناخت.
زماني که از امام مي خواستند کمتر بگريد تا چشمانش آسيب نبيند، مي فرمود:
چگونه نگريم در حالي که ديدم خواهران و عمه هايم در عصر عاشورا از اين خيمه به آن خيمه مي دوند؟! در چنين فضايي بود که او آموخت چگونه بايستي راه و پيام امام حسين(ع) را تبليغ کند

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
[FONT=&amp][/FONT]​
31450380200335998073.gif


ازدواج

ازدواج اين بانوي بزرگوار نيز در تاريخ مبهم است، اما آنچه از نظر برخي پژوهشگران شيعه مورد پذيرش است ازدواج سکينه(س) با پسر عمويش عبدالله بن حسن(ع) است. البته ازدواج با مصعب بن زبير نيز در نگاه خانم بنت الشاطي از نظر شيعه پذيرفته شده است و نه بيش از آن.




32627204346034904134.jpg


وفات
تاريخ وفات حضرت(س) را سال 117 هجري نوشته اند. ابن خلکان تاريخ دقيق آن را پنجشنبه 5 ربيع الاول اين سال نوشته است. بدين ترتيب سکينه(س) هنگام وفات حدود 67 تا 70 سال سن داشته است. وفات او در مدينه و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک در حالي که خالد بن عبدالملک حاکم مدينه بود اتفاق افتاد. قبر او را در ناحيه زاهر که در مسير عمره قرار دارد شمرده اند. درگذشت سکينه(س) در زمان امامت حضرت صادق(ع) اتفاق افتاده است.
¤منابع: مجله کوثر، بهار 1384، ش61
پيام زن، خرداد 1378، ش87



صبح صادق، ش.438، ص.6
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
86360570601232589625.gif


آیا این مساله درست است که حضرت سكينه با مصعب بن زبير ازدواج کرد؟



پاسخ: در مورد ازدواج سكينه دختر امام حسين(ع) با مصعب بن زبير بايد گفت:
بين مورخين در اين زمينه اختلاف نظر وجود دارد. گروهي بر اين عقيده¬اند كه سكينه فقط با عبدالله بن حسن (پسر عموي خود) ازدواج كرده است.(شبر، جواد؛ ادب الطف، ص 162 و مقرم، عبدالرزاق، ص 112.) مقرم در كتاب خود مي گويد:
«مصعب بن زبير كارگزار برادرش در بصره بود. از اين رو تسلطي بر حجاز نداشت تا امام سجاد(ع) از او بيم داشته و به ناچار بانو سكينه را به ازدواج او درآورد.
همچنين عواطف مردم نسبت به اهل بيت(ع) جريحه دار بود و به خصوص بعد از واقعه كربلا هر كس به آنان قصد سوئي مي ورزيد، مبغوض ديگران مي گرديد.(همان)
اما گروه ديگري از مورخين ازدواج اين دو را ذكر كرده اند.
ابن طقطقي مينويسد:

«وي (مصعب) سكينه دختر حسين(ع) و عايشه دختر طلحه را به همسري گرفت و آنها را يك جا در خانه خود گرد آورد».(لفخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلاميةص 124)
شعبي جرياني را نقل ميكند كه ذكر آن خالي از لطف نيست. مي گويد:
«من و عبدالله بن زبير و عبدالملك بن مروان و مصعب بن زبير در برابر كعبه نشسته بوديم و سخن مي گفتيم.
پس از پايان سخن قرار شد، هر يك از ما برخيزد، ركن يماني را بگيرد و حاجتش را بگويد.»
وي سپس ميگويد، هر يك چه دعايي كردند و چه حاجتي خواستند.
جالب اين كه همه به خواسته هايشان رسيدند.
اما آن چه مصعب خواسته بود اين بود كه خداوندا مرا نميران تا آن كه امير عراق گردم و با سكينه بنت الحسين(ع) پيوند زناشويي ببندم.(ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه ج 20، ص 135.)
اكنون با آن چه بيان كرديم شايد بتوان گفت چه بسا اين ازدواج به رضايت حضرت سكينه(س) نبوده و تنها از روي مصالح سياسي ـ اجتماعي صورت پذيرفته است.
چنانكه شواهد تاريخي بسياري بر اينگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسياري از همسران پيامبر(ص)، امام حسن مجتبي(ع) و برخي ديگر از ائمه(ع) كه حتي كمر به قتل آن پيشوايان ميبستند و قطعاً آن پيوندها به رضايت آنان نبوده است.
در اين جا نيز چه بسا حضرت سكينه(س) به اين پيوند خرسند نبوده است؛
امّا از روي مصلحت تن داده است. شاهد آنكه وقتي حضرت سكينه(س) پس از مرگ مصعب و ازدواج با خواهرزاده او، عبدالله بن عثمان، سر از اطاعت او بر مي¬گيرد و نشوز ميكند، رملة بنتالزبير مادر وي و خواهر مصعب نزد عبدالملك ميرود و ميگويد:
«اگر چنين نبود كه ما ميخواهيم پوششي بر كارهاي خود بگذاريم، هرگز نسبت به كسي كه رغبتي در ما ندارد، رغبتي به او نداشتيم.»
( ابن طيفور، بلاغات النسا، ص 192) با توجّه به اين جمله و تصريحي كه در آن وجود دارد، به راحتي ميتوان به واقعيت اين پيوند پي برد. چنان كه سبط بن جوزي نيز مي گويد:
«اين ازدواج به اجبار صورت گرفت.»( سبط بن جوزي، تذكره الخواص، ص 249)


 
بالا