[h=2]ناراحتى درونى[/h] روان از شر دروغ در امان نیست. روان دروغ گو، از زبانش زیانها مىبیند، از جمله از زیانهاى روانى که از ناحیه دروغ نصیب دروغ گو مىشود، ناراحتى درونى است. توضیح این مطلب به تقدیم مقدمه کوچکى نیاز دارد.
راستى حقیقتى است که وجود دارد و راست گو، آن را دریافته و خبر مىدهد. صورت ذهنى آن به طور طبیعى در مغز راست گو، موجود است و نیازى به محافظت ندارد ولى براى دروغ حقیقتى نیست که عکسى از آن به طور طبیعى در مغز افتاده باشد.
دروغ گو بایستى، نیرو به کار ببرد و بر مغز خود فشار بیاورد که مصنوع خیالى خود را که همان تصور معناى دروغ باشد، فراموش نکند تا مبادا وقت دیگر آن را طور دیگر ذکر کند و دروغش آشکار گردد.
از این نظر، دروغ گویى که مىخواهد دروغش کشف نشود، پیوسته در ناراحتى است، مبادا سخن کنونى اش با سخن گذشتهاش تناقض داشته باشد. دروغ گو، همیشه این بار سنگین را بایستى بر مغز داشته باشد به ویژه کسانى که در هنگام بازپرسى دروغ مىگویند، از این ناراحتى درونى در آزارند که مبادا در بازپرسى آینده، سخنشان با گذشته متناقض باشد.
ولى راست گو، هیچ گونه ناراحتى ندارد و از ناحیه سخنش در آسایش مىباشد، چون در هنگام تکرار، همان را خواهد گفت و تناقضى به وجود نخواهد آمد، زیرا صورت آن حقیقت در مغزش به طور طبیعى افتاده و در هر بار از آن خبر مىدهد.
ناراحتى روحى یکى از زیانهاى روانى است که ممکن است زیانهاى دیگرى براى روان در پى داشته باشد.