Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥ ویـــژه نامـــه شهادت محمد بن ابی بکر ♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
68280470856758708140.gif


«برگهایی از زندگی محمد بن ابی بکر»


محمدبن ابیبكر" در 25 ذیقعده سال 10 هجری، زمانی كه پیامبر اسلام، قصد انجام آخرین حج زندگی خویش را داشتند، متولد شد(1)
و "عایشه"، خواهر وی كنیه او را "اباالقاسم" گذاشت.(2)

"اسماء بنت عمیس"، مادر محمدبن ابیبكر، از زنان پاك روزگار خود بود. این بانو، نخست، همسر "جعفربن ابیطالب" بود. پس از شهادت جعفر در جنگ موته، به عقد "ابوبكر بن ابی قحافه" درآمد. حاصل این ازدواج، محمدبن ابیبكر بود.(3) اسماء بعد از مرگ ابوبكر، به عقد حضرت علی(علیه‎السلام) درآمد كه حاصل این ازدواج "یحیی بن علی بن ابیطالب" بود.(4)

55514739905827037532.gif



 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
58984264381625132209.gif


[h=2]زندگی محمد در خانه امیرالمؤمنین علی(علیه‎السلام)
[/h]محمدبن ابی بكر، از همان سنین كودكی، با حضرت علی(علیه‎السلام) آشنا شد، بعد از مرگ ابوبكر، و ازدواج اسماء با حضرت علی(علیه‎ السلام)، محمد در خانه آن حضرت پرورش یافت و از نزدیك با شیوه زندگی امام علی (علیه‎ السلام) و سیره آن حضرت آشنا شد، و این باعث شد كه محمد علاقه وافری به حضرت پیدا كند، حضرت علی(علیه‎ السلام) نیز متقابلاً محمد را دوست میداشت و میفرمود:
«محمد از صلب ابوبكر و فرزند من است.»(5)

محمد كمكم در خانه امیرالمؤمنین رشد كرد و معارف دین را بیواسطه از آن حضرت فرا می گرفت و از مردان بزرگ روزگار خود به حساب می آمد.

99408191470513737126.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
55249623858058083344.gif


محمد و حوادث " یوم الدار"


یكی از مهمترین حوادث دوران زندگی محمدبن ابی بكر، واقعه "یوم الدار" یا همان جریان كشته شدن عثمان است كه روایات ضد و نقیضی در این باره نقل شده است.

در كتاب "استیعاب ابن عبد البر اندلسی"، چندین روایت آمده كه محمدبن ابی بكر را به عنوان قاتل عثمان معرفی می‎کند، ولی نویسنده استیعاب، در پایان با عنوان صحیح ترین روایت، این روایت را آورده كه: «اسدبن موسی از محمدبن طلحه روایت میكند:


در كتاب "البدایة و النهایه" آورده كه محمدبن ابی بكر، عثمان را نكشته، بلكه از كسانی بوده كه فقط وارد خانه عثمان شد، بلكه عثمان را مورد عتاب قرار داده كه چرا دین خدا را منحرف كردی و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را نابود كردی، ولی پس از مشاجراتی كه بین آن دو صورت گرفت، بیرون رفت و عدهای از اهل مصر عثمان را كشتند.

شخصی به اسم كنانه گفت:
من در یوم الدار، در زمان كشته شدن عثمان حضور داشتم و شهادت میدهم كه محمدبن ابی بكر، عثمان را نكشت، بلكه وارد خانه عثمان شد و عثمان به او گفت:
لَسْتُ بصاحبی؛ (من بزرگتر تو نبودم) و با محمد صحبت كرد، بعد از آن محمد از پیش عثمان بیرون آمد، بدون این كه به عثمان آسیب برساند، محمد به طلحه گفت: پس چه كسی او را كشت؟ گفت: مردی از اهل مصر كه به او "حیلة بن الأیهم" گفته میشود.»(6)



همچنین در كتاب "البدایة و النهایه" آورده كه محمدبن ابی بكر، عثمان را نكشته، بلكه از كسانی بوده كه فقط وارد خانه عثمان شد، بلكه عثمان را مورد عتاب قرار داده كه چرا دین خدا را منحرف كردی و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را نابود كردی، ولی پس از مشاجراتی كه بین آن دو صورت گرفت، بیرون رفت و عدهای از اهل مصر عثمان را كشتند.(7)


وقتی حضرت علی(علیه‎السلام) محاصره خانه عثمان را دید، به امام حسن و امام حسین (علیهما‎السلام) فرمودند: كه خانه عثمان را مورد محافظت قرار دهند، همچنین طلحه و زبیر با دیدن این جریان، فرزندان خود را به این كار گماردند.
در این اثنا مردم كه به ستوه آمده بودند، حمله كردند و به سوی خانه عثمان یورش بردند و قصد از بین بردن او را داشتند، در این حین، سر مبارك امام حسن (علیه‎السلام) شكسته شد، به طوری كه خون بر سر و صورت حضرت جاری شد و وضع بدی پیدا كرد، عدهای از مصریان به همراه محمدبن ابی بكر، از پشت خانه عثمان وارد شدند و كسی متوجه آنها نشد. (8)
و البته این جای سؤال است كه چطور مردان و غلامان عثمان، متوجه ورود آنها نشدند؟

به هر صورت، عثمان به چنگ مصریان افتاد، محمدبن ابی بكر، عثمان را گرفت و به زمین زد و از او پرسید، چرا معاویه به كمك تو نیامد؟ چرا اطرافیانت، تو را یاری نكردند؟ چرا دین خدا را منحرف كردی؟ عثمان به محمد گفت:
اگر پدر تو، مرا در این حالت میدید، بر من میگریست. محمد با این سخن، عثمان را رها كرد و از خانه عثمان، بیرون آمد، ولی عده ای از مصریان بیرون نیامدند و عثمان را كشتند، كه قاتل عثمان، مردی از مصریان، به نام "سودان بن حمران مرادی" بود.(9)

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
69079575527375571715.gif


ولایت مصر


به دستور حضرت علی(علیه‎السلام)، محمدبن ابی بكر بعد از عزل "قیس بن سعد"، در سال 36 هجری، به جای او به ولایت مصر منصوب شد.(10)

محمد وقتی وارد مصر شد در میان مردم حاضر شد و نامه علی(علیه‎السلام) را برای آنان قرائت كرد. حضرت در آن نامه فرمودند:


«ای محمد، تقوا پیشه كن و از خداوند اطاعت نما و در نهان و آشكار، از خداوند بترس و ظاهر و باطن خود را یكی كن... .»(11)



حضرت علی(علیه‎السلام) در نامه ای دیگر برای محمدبن ابی بكر و مردم مصر نوشت و به آنان این چنین فرمود:


«ای مردم، شما را به تقوا وصیت میكنم و از انجام اعمالی كه فردا از آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت كوتاهی نكنید، شما در گرو اعمال خود هستید و با آنها حركت می كنید و روزی به آنها خواهید رسید...(12)؛
ای بندگان خدا از مرگ بترسید و اسباب و وسائل و زاد و توشه برای آن تهیه نمایید، مرگ شما را، به جاهای سختی می كشاند و حوادث بزرگی در پی دارد... .»(14)


محمد بن ابی بكر، یك ماه در مصر توقف كرد و بعد برای كسانی كه از بیعت با علی(علیه‎السلام)، خودداری كرده بودند، نامه فرستاد كه یا بیایید و بیعت كنید و یا از شهر ما خارج شوید. اما این گروه از بیعت امتناع كردند و از وی خواستند كه به آنان مهلت بدهد، ولی محمدبن ابی بكر، پیشنهاد آنان را قبول نكرد.

در همین اثنا جریان جنگ صفین پیش آمد، این گروه متمرد وقتی شنیدند كه جریان جنگ صفین، به پایان رسید و شامیان به شام و عراقیان به عراق برگشتند، بر محمدبن ابی بكر شورش بردند، اما شورش های آنان با شكست مواجه شد، در این میان شخصی به نام "معاویة بن خدیج" به خونخواهی عثمان، قیام كرد.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
41663391445329305798.gif


محمدبن ابي بكر , پس از دريافت حكم از عراق عازم مصر شد و بر قيس بن سعد انصاري وارد و حكم امير مومنان (ع) را بر او عرضه نمود و حكومت سرزمين پهناور مصر و شمال آفريقا را برعهده گرفت .

شايان ذكر است كه قيس بن سعد , شوهر عمه محمدبن ابي بكر بود , زيرا فرسه بنت ابي قحافه , خواهر ابوبكربن ابي قحافه , همسر قيس بود. بدين جهت ميان قيس و محمدبن ابي بكر قرابت و نزديكي وجود داشت .

لذا محمدبن ابي بكر علاقمند بود كه قيس بن سعد در كنارش بماند و با ياري و هم فكري وي در برابر توطئه هاي معاويه بن ابي سفيان ايستادگي نمايد , اما قيس بن سعد از اين كه افرادي پشت سر او فرافكني كرده , آزرده خاطر شد و در مصر نماند و به مدينه برگشت . پس از چند روز استراحت به سوي صفين رهسپار گرديد تا در ركاب اميرمومنان (ع) بر ضد سپاهيان معاويه بن ابي سفيان بجنگد .

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
32864634279708351382.gif


مکاتبات و برخوردهای معاویه و محمد بن ابی بکر

از وقتي كه محمدبن ابي بكر وارد مصر گرديد و حكومت آن ديار را برعهده گرفت ,
معاويه بن ابي سفيان درصدد جذب او به سوي خود و روي گرداني اش از امير مومنان (ع) برآمد. ولي با عكس العمل شديد محمدبن ابي بكر روبه رو گرديد. ميان معاويه و محمدبن ابي بكر چند نامه مبادله گرديد , اما لحن نامه هاي طرفين تند و تهديدآميز بود. در آغاز يكي از نامه هاي محمدبن ابي بكر به معاويه چنين آمده است :

« من محمدبن ابي بكر الي الغاوي معاويه بن صخر , سلام علي اهل طاعه الله ممن هو سلم لاهل و لايه الله . »
در آغاز نامه معاويه به محمدبن ابي بكر نيز آمده است :

« من معاويه بن ابي سفيان الي محمدبن ابي بكرالزاري علي ابيه , سلام علي من اتبع الهدي و تزود التقوي . »

گفتني است كه وقتي معاويه سرگرم جنگ با امير مومنان (ع) در نبرد صفين بود , فرصت چنداني براي پرداختن به مصر و توطئه عليه محمدبن ابي بكر نيافت .
اما هنگامي كه جنگ صفين پايان يافت و طرفين به شهرهاي خويش برگشتند ,
معاويه توجه ويژه اي به مصر نمود و آن را در اولين رديف توطئه هاي خويش قرار داد , زيرا پيش از جنگ صفين به عمروبن عاص وعده داده بود در صورتي كه او در جنگ صفين حضور يابد و سپاه شام را در برابر حضرت علي (ع) ياري كند , وي را به حكومت مصر منصوب كند. معاويه مي خواست با اشغال سرزمين مصر , به وعده اش عمل كرده و آن را در اختيار عمروبن عاص قرار دهد.

بدين جهت , توطئه ها و نقشه هاي گوناگوني براي تصرف مصر مطرح و دشمني هاي فزاينده اي عليه محمدبن ابي بكر بكار بست . لذا از يك سو سپاهي سنگين به فرماندهي عمروبن عاص به سوي مصر گسيل داشت و از سوي ديگر منافقان داخلي و هواداران عثمان مقتول در مصر را تقويت و آنان را در ضديت با خلافت حضرت علي (ع) و عامل وي در مصر , خط دهي و پشتيباني نمود.
بدين جهت منافقان داخلي پيش از رسيدن نيروهاي مهاجم شامي , صحنه را براي محمدبن ابي بكر تنگ و هر روز وي را با اعتراض ها وشورش هاي گوناگوني مواجه مي نمودند.
محمدبن ابي بكر نيز با آنان برخورد و در جاهاي مختلف با آنان درگير و سركوبشان مي كرد و تلاش زيادي به عمل آورد تا پيش از رسيدن مهاجمان ستم پيشه شامي از شرارت ها و فتنه انگيزي هاي منافقان داخلي رهايي يابد و فرصت مناسبي به دست آورد تا اهالي مصر را بر ضد مهاجمان , آماده و مهياي دفاع گرداند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
21305133842573101619.gif


انتصاب مالك اشتر به جاي وي

اميرمومنان (ع) پس از جنگ نهروان , قيس بن سعد را به حكومت آذربايجان و مالك اشتر نخعي را به حكومت بين النهرين به مركزيت نصيبين منصوب كرد ,
اما چون از اوضاع بحراني مصر و توطئه هاي فزاينده داخلي و خارجي بر ضد محمدبن ابي بكر با خبر گرديد ,
تصميم گرفت مالك اشتر نخعي را كه فرمانده اي كاردان و زبده عالم سياست و نبرد بود به جاي او بفرستد و محمد را در جايي آرام تر منصوب نمايد. بدين جهت مالك اشتر نخعي را به كوفه فرا خواند و با نوشتن عهدنامه معروف وي را به حكومت سرزمين مصر منصوب كرد.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
97714498805067245151.gif


ادامه درگيري با مخالفان اميرمومنان (ع)

محمدبن ابي ابكر پس از دريافت ماموريت مجدد خويش از امير مومنان (ع) به مبارزه بي امان خود با دشمنان ولايت و خلافت اسلامي ادامه داد. معاويه حرص و ولع عجيبي به مصر پيدا كرده بود و بنا به گفته بلاذري : « فلم يكن لمعاويه همه الامصر , و قد كان لا هلها هائبا . »
وي , عمروبن عاص را به حكومت مصر منصوب و وي را در راس شش هزار جنگجوي شامي روانه شمال آفريقا كرد و به هواداران عثمان مقتول و مخالفان اميرمومنان (ع) در مصر پيام فرستاد و آنان را مامور به ادامه درگيري و جنگ با محمدبن ابي بكر نمود تا سپاهيان شام به فرماندهي عمروبن عاص به آنان ملحق گشته و كار محمدبن ابي بكر را يك سره كنند.

محمدبن ابي بكر كه با بحران بزرگ داخلي و فشار خارجي مواجه شده بود نامه اي به مولايش اميرمومنان (ع) نوشت و از او تقاضاي نيروهاي كمكي و امكانات مالي نمود.

حضرت علي (ع) نيز با شهادت ياران عزيز و نزديكش جون عمار ياسر , اويس قرني و مالك اشتر نخعي احساس تنهايي مي نمود و از عدم هم كاري و هم ياري همه جانبه مردم رنج مي برد , در مسجد كوفه خطبه اي خواند و مردم را از وضعيت آشفته مصر با خبر گردانيد و از آنان خواست كه جهت كمك به محمدبن ابي بكر آماده حركت به جانب مصر گردند.

اهالي كوفه كه چند جنگ بزرگ و كوچك را پشت سرگذاشته بودند , احساس خستگي و خانه نشيني مي كردند و چندان پاسخ مثبتي به دعوت اميرمومنان (ع) ندادند , مگر عده اي اندك . امام علي (ع) آنان را به فرماندهي كعب بن مالك همداني , جهت كمك و ياري محمدبن ابي بكر به سوي مصر اعزام نمود.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
74093512239636022646.gif


شهادت جان سوز
فاصله شام تا مصر , بسيار كمتر از فاصله كوفه تا مصر است . بدين جهت نيروهاي شامي خيلي زودتر از نيروهاي كوفي وارد مصر شده و كار محمد بن ابي بكر را سخت كردند.

محمدبن ابي بكر بنا به فرمان حضرت علي (ع) سپاهي به استعداد دو هزار رزمنده به فرماندهي « كنانه بن بشر سكوني » براي نبرد با سپاهيان شامي اعزام كرد و پس از آن , دو هزار نفر ديگر را نيز به ياري آنان گسيل داشت . عمروبن عاص نيز « معاويه بن حديج سكوني » را كه هم طايفه « كنانه بن بشر سكوني بود. » در راس سپاهي به نبرد مصريان اعزام كرد و از آن پس پشت سر هم گروه هايي از شاميان را به ياري آنان مي فرستاد.

دو سپاه در مصر با يك ديگر درگير شده و بسياري از طرفين , كشته و زخمي گرديدند و در اين ميان , كنانه بن بشر سكوني , فرمانده مبارز و دلاور مصري به شهادت رسيد و باقي مانده مصريان پراكنده گرديدند.

محمدبن ابي بكر كه تمامي ياران و سربازان خود را به ياري كنانه فرستاده بود , در مركز اين ايالت , تنها مانده و با تعدادي اندك , نبرد بي امان خويش را ادامه داد و آن قدر جنگيد تا يكه و تنها شد و هيچ كس در كنار او باقي نماند. لذا براي گريز از دست دشمن جرار , به بيرون شهر گريخت تا مبادا در دست آنان اسير گردد.

اما « معاويه بن حديج » كه به شدت وي را تعقيب مي كرد , او را در خرابه اي يافت كه از شدت زخم و تشنگي در حال جان دادن بود. با همان وضع وي را اسير كرد و با غل و زنجير به سوي فسطاط ـ مقر فرماندهي عمرو بن عاص ـ منتقل نمود.

عبدالرحمان بن ابي بكر كه از مخالفان اميرمومنان (ع) و از هواداران عثمان مقتول بود , در سپاه عمرو بن عاص به سر مي برد و چون از اسارت برادرش باخبر گرديد , به نزد عمروبن عاص رفت و از او تقاضا نمود كه از وي در گذشته و او را به قتل نرساند.
عمروبن عاص نيز پيامي به معاويه بن حديج رسانيد و از او خواست كه محمد را سالم به فسطاط بياورد , اما معاويه بن حديج سرباز زد و گفت :
« قتلتم كنانه بن بشر و هو ابن عمي و اخلي عن محمد , هيهات هيهات , شما كنانه بن بشر را كه پسر عمويم بود , در ميدان نبرد كشتيد اما از من مي خواهيد كه محمد را رها كنم , هرگز هرگز. »
محمدبن ابي بكر از شدت تشنگي درخواست جرعه اي آب نمود , ولي معاويه بن حديج با سنگ دلي و بي رحمي تمام , از آن امتناع نمود و در حالي كه محمد به شدت تشنه و بي رمق شده بود , به وي نزديك و سرش را از بدن جدا كرد. آن گاه سرش را به فسطاط نزد عمروبن عاص ارسال كرد تا او به شام نزد معاوين بن ابي سفيان بفرستد.
سپس بدن مطهرش را در شكم حماري گذاشت و وحشيانه , آن را آتش زد و برگ سياه ديگري در پرونده جنايت كاري هاي خويش و سپاهيان معاويه بن ابي سفيان افزود.

اما آن سپاهي كه به ياري محمدبن ابي بكر از كوفه عازم مصر شده بودند , هنوز بيش از پنج فرسنگ از كوفه دور نشده بودند كه از قتل ناجوانمردانه وي و اشغال مصر به دست سپاهيان معاويه با خبر شده و به ناچار به سوي كوفه برگشتند

تاريخ شهادت جانگداز محمدبن ابي بكر , بنا به گفته مورخان و سيره نويسان , مصادف با نيمه جمادي الاولي , سال 38 قمري بود

بنا به گفته شيخ عباس قمي (ره ) , هم اينك در مصر قبري است كه منصوب به محمدبن ابي بكر است و در آن , بدن مطهرش دفن گرديده و يا در آن جا به شهادت رسيد. اين قبر شريف در آن جا مهجور است و اهل سنت , هنگامي كه به نزد قبر مي رسند , پشت به قبر او كرده و براي پدرش ابي بكر فاتحه مي خوانند .

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
08464518135542745898.gif


اندوه مولا در شهادت يار فداكار


اميرمومنان (ع) با شنيدن خبر شهادت محمدبن ابي بكر , بسيار متاثر و اندوهگين شد و مردم كوفه را به خاطر كندي در كمك و ياري رساني به وي , سرزنش كرد.

آن حضرت درباره شهادت محمدبن ابي بكر , در ضمن خطبه اي فرمود :
« الا ان محمدبن ابي بكر رحمه الله (قد) قتل , و تغلب ابن النابغه (يعني عمروبن العاص ) علي مصر. فعندالله نحتسب محمدا , فقد كان ممن ينتظر القضا و يعمل للجزا
در جاي ديگر فرمود :
فقد كان (محمد) لي ربيبا و كان (من ) ابني اخي جعفر اخا و كنت اعده ولدا
عبدالله بن جعفر طيار كه برادر مادري محمدبن ابي بكر بود , در اين باره روايت كرد :
« لما جا علي بن ابي طالب (ع) مصاب محمد بن ابي بكر , حيث قتله معاويه بن حديج السكوني بمصر , جزع جزعا شديدا

همچنين از حضرت علي نقل گرديد كه آن حضرت فرمود : جزع و حزن ما بر محمد بن ابي بكر , به قدر شادي و سرور معاويه است و از زماني كه من وارد بر اين جنگ ( با معاويه ) شدم براي هيچ كشته اي به اندازه محمدبن ابي بكر ناراحت و محزون نشدم

 
بالا