فاطمه(سلام الله علیها) به روایت معصومین()
مقدمه: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دخت پاک و مطهر عالی ترین عنصر خلقت، محمد مصطفی(ص) و یگانه کفوو همتای امیرالمؤمنین(ع) مورد احترام خاک تا افلاک و ملک تا ملکوت اعلی است.
گاهی شکوه بانوی بزرگ جهان که خلقت جهان، در گرو آن حوریه منزه است، چنان دل و جان بشر خاکی را لبریز می سازد که توان سخن گفتنرا از آدمی می گیرد. جایگاه رفیع فاطمه اطهر خیره کننده دیدگان هربیناست. شخصیتی که تنها پیشوایان معصوم(ع) اورا شناختند و دیگران تنها زوایایی از شخصیت آن بانوی بزرگ اسلام را خواهند شناخت. از این رو، در این نوشتار مختصر، برآنیم ابعاد شخصیتی آن حضرت را در کلمات گوهربار پیشوایان معصوم(ع) که همتای آن حضرتند، مورد بررسی قرار دهیم.
فاطمه(س) از نگاه پیامبر(ص) پیامبر اکرم(ص) در موارد گوناگون وبه مناسبتهای مختلف و با تعابیر متفاوت مقام و عظمت فاطمه(س) را ستوده است. آن حضرت که خود مربی فاطمه(س) بوده و در پرورش جنبه های وجودی او بزرگترین نقش را داشته است، بهتر از هر کس می تواند درباره وی وویژگی های والایش سخن بگوید. بنابراین، شایسته است برخی سخنان گوهربار پیامبر(ص) را که در شأن و عظمت آن بانوی بزرگ بیان شده، مرور نماییم.
فاطمه، برترین زنان عالم است؛ پیامبر اکرم(ص) در مناسبتهای بسیار فرمود: فاطمه(س) بهترینِ زنان جهان است. روزی علی وفاطمهو حسن و حسین(ع) در محضر پیامبر(ص) بودند، که آن حضرت فرمود: پروردگارا! تو خود می دانی اینان اهل بیت و گرامی ترین انسانها نزد من هستند؛ پس دوست بدار کسانی که اینها را دوست می دارند و دشمن بدار کسانی که اینان را دشمن می دارند .. . و کمک کن کسانی را که به اینها کمک می کنند و آنان را از هر ناپاکی، پاک گردان و آنان را از هر گناهی در امان بدار؛ آن گاه، فرمود: یا علی! تو امام امت و جانشین من هستی، که مومنان رابه سوی بهشت هدایت می کنی و گویا می بینم دخترم «فاطمه» در حالی که بر اسبی از نور سوار است و فرشتگان زیادی اطراف اویند، وارد صحنه قیامت می شود، و زنان مؤمن امتم رابهبهشت سوق می دهد. پس هر زنی که در شبانه روز نماز بخواند و روزه به جا آورد و حج کند و زکات مالش را بپردازد و از شوهرش اطاعت کند و بعد از من، ولایت «علی» را بپذیرد، با شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت می شود؛ او سرور زنان جهان است. سؤال شد، آیا فاطمه(س) سرور زنان این جهان است؟ فرمود: مریم دختر عمران، بانوی زنان زمان خود بود؛ ولی، فاطمه(س) سرور همه زنان جهان از اولین و آخرین است. او هنگامی که در محراب عبادت می ایستد، هفتادهزار فرشته از فرشتگان مقرّب الهی بر او سلام گفته و همان ندایی را که به مریم می گفتند، اورا نیز مورد خطاب قرار داده و می گویند: «ان الله اصطفاکِ و طهرّکِ و اصطفاکِ علی نساء العالمین؛ همانا خداوند تورا برگزید و پاکیزه گردانید و در میان زنان جهان تورا برتری داد.»
عایشه می گوید: روزی صدیقه طاهره نزد پیامبر(ص) آمد در حالی که حرکت او
از فاطمه سؤال کردم: چرا گریه می کنی؟ قبل از جواب فاطمه(س)، بار دیگر پیامبر سخنی آهسته با دختر خود گفت و زهرا(س) از این خبر خوشحال شد و خندید.
من گفتم: تا امروز چنین خوشحالی همراه با غم ندیدم. سبب این دورا از ایشان جویا شدم. فاطمه(س) در جواب فرمود: من راز پدر را افشاء نمی کنم.
این راز همچنان پوشیده ماند تا زمانی که پیامبر خدا(ص) رحلت فرمود؛ آن گاه بار دیگر سؤال را با ایشان مطرح کردم، فاطمه(س) در پاسخ فرمود: در آن روز پیامبر به من فرمود: جبرئیل در هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه می کرد، ولی امسال دو بار. من از این امر متوجه شدم که زمان رحلتم فرا رسیده است و تو از خاندان من، نخستین کسی هستی که به من ملحق می شوی. از این سخن پیامبر(ص) ناراحت شدم. سپس فرمود: آیا خوشحال نمی شوی که به تو خبر دهم: «برترین زنان بهشت یا زنان با ایمان هستی؟! از شنیدن این خبر خوشحال شدم و خندیدم.»
«سیده» زنی است که برتر از دیگران باشد. ملاکهای فضیلت معیارهای مادی و زودگذر نیست که این مرام کم خردان است، بلکه معیار برتری در نظام ارزشی اسلام فضایل خاص معنوی است، از این روفاطمه(س) سیدة نساء معرفی شده است.
فاطمه(س) برترین زنهای جهان است و مطرح شدن اوبه عنوان یکی از بهترین چهار زن جهان (خدیجه همسر پیامبر(ص)، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم) منافاتی با این احادیث که فاطمه(س) رابهترین زنان می داند، ندارد؛ زیرا جمع این احادیث به این است که، زهرا(س) برترین آن چهار زن است. چنان که رسول خدا(ص) خطاب به حذیفه فرمود:
فرشته ای که تاکنون به زمین نیامده بود، از خداوند اجازه گرفت وبه زمین آمد تا به من سلام کند و مژده دهد: که فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.
آیه تطهیر درباره فاطمه است؛ «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده کرد که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر بزداید وشمارا از هر عیبی پاک و منزه نماید.»
ابن عربی در شرح این آیه شریفه می گوید: «رجس، عبارت است از هرچیزی که موجب پستی انسان بوده و بر اهل بیت(ع) ناروا باشد؛ زیرا در زبان عرب به هر آلودگی «رجس» اطلاق می گردد...».
نکته بسیار حائز اهمیت در خصوص این آیه شریفه این است که پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آن در طی شش ماه، همه روزه که از مقابل خانه فاطمه(س) عبور می کرد وراهی مسجد می شد، در مقابل خانه دخترش می ایستاد و می فرمود: «الصلوة اهل البیت؛ ای اهل بیت پیامبر! نماز» و آن گاه، این آیه (تطهیر) را قرائت می کرد.
شأن نزول این آیه شریفه از زبان «ام سلمه» که در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده، چنین است، او می گوید: این آیه در خانه من نازل شد، در حالی که علی وفاطمهو حسن و حسین حاضر بودند؛ سپس پیامبر آنان را جمع کرد و عبایی بر سر آنان کشید و عرضه داشت: «اللهم ان لکل نبی اهلاً و ثقلاً و هؤلاء اهل بیتی و ثقلی؛ خدایا! هر پیامبری را اهلی و ثقلی است؛ اینها اهل بیت و سرمایه و ثقل من هستند.»
عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو خوبی؛ ولی، اینان خاندان (و ثقل) منند.
اختصاص «اهل بیت» به این پنج تن بزرگوار در این آیه شریفه، به قدری واضح است که امام علی(ع) در احتجاج با خلفا، به آن استناد می جوید و آنان نیز بدون درنگ استشهاد حضرت را تصدیق می کنند.
فاطمه محور حق و باطل است؛ در روایات مختلف وبه مناسبتهای گوناگون از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «انّ الله لیغضب لغضب فاطمهو یرضی لرضاها؛ خداوند به هنگام خشمگین شدن فاطمه خشمگین می شود؛ و هنگام خشنودی او خشنود می گردد.» و در برخی روایات چنین نقل شده است: «انها بضعة منی یؤذینی ما آذاها؛ او پاره تن من است، هر که اورا آزرده نماید، مرا آزرده کرده است.» و در بعضی نقلها اضافه شده است: «... و یسرّنی ما سرّها؛ آنچه اورا شاد نماید، مرا شاد می گرداند.»
ابن قتیبه دینوری می نویسد: «... فاطمه(س) به «ابوبکر و عمر» فرمود: شما رابه خدا آیا نشنیدید که پیامبر(ص) فرمود: خشنودی فاطمه، خشنودی من و خشم او خشم من است. پس هر کس دخترم «فاطمه» را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که اورا خشنود کند، مرا خشنود کرده است و هر آن شخص که اورابه غضب آورد مرابه غضب آورده است؟ آنان گفتند: بلی؛ ما این سخن را از آن حضرت شنیدیم؛ آن گاه، به آنان فرمود: من شهادت می دهم که شما مرابه خشم آوردید...».
از روایات درمی یابیم که اگر کسی فاطمه(س) را خشمگین کند، رسول خدا(ص) رابه خشم آورده است و از آنجا که رسول خدا(ص) جز برای خدا و مطابق رضای او خشمگین نمی شود، پس خشم فاطمه(س) نیز فقط برای خداست. بنابراین روشن می شود که در فاطمه(س) چیزی جز خدا، سهم و شریک نیست و این همان تطهیر و توحید خالص و عصمت است. براین اساس، غضب و رضای آن بانوی بزرگ اسلام، مساوی غضب و رضای حق تعالی است. یعنی، او محور حق و باطل است.
فاطمه(س) در نگاه علی(ع) فاطمه مددکار علی(ع) در اطاعت خداوند، مددکار نیکویی بود؛ امام علی(ع) در پاسخ پیامبر(ص) که پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ عرضه داشت: بهترین یاور در اطاعت از خداوند. آن گاه، پیامبر(ص) از فاطمه(س) درباره علی(ع) پرسید: آن حضرت در پاسخ عرضه داشت: اورابهترین شوهر یافتم؛ سپس پیامبر(ص) در حق آن دو گوهر پاک، دعا کرد و در ضمن دعا عرض کرد: پروردگارا! به فرزندان این دو برکت ده و آنان را از پیشوایان جامعه قرار ده،
فاطمه(س) اولین مدافع ولایت علی(ع) حضرت فاطمه(س) با تمام توان در مقابل دسیسه های منافقان ایستادگی نمود و با شیوه های مختلف از حریم دین وولایت علی(ع) دفاع کرد؛ تا جایی که با بذل جان و پیگیری ---------- بی نظیر، دلهای مستعد را متوجه حقانیت مولی علی(ع) ساخت. پس از رحلت رسول اکرم(ص) که خلافت غصب شد و «فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه ای غرّا که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق کشی ها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیای سنتهای جاهلی انتقاد کرد. او در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود می دانست. گاهی شبها همراه علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار می رفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول خدا را در یادها زنده می کرد و آنان رابه دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرامی خواند، اگرچه جز کلامی سرد و بی مهر نمی شنید! آن بانوی بزرگوار، عنایت ویژه ای به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علی (ع) داشت وبه عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالبهای مختلف، بدان اهتمام و جدّیت می ورزید. در مسئله «فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیری های حضرت فاطمه(س) بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان(ع)» بود. در آن هنگامه غم آلود مدینه که علی(ع) را به زور برای بیعت با ستمگران به مسجد می بردند، فاطمه(س) به میان جمعیت آمد و بین امام و آنان قرار گرفت و فرمود: سوگند به خدا، نمی گذارم پسر عموی مرا ظالمانه به سوی مسجد ببرید. وای بر شما چه زود به خدا و رسولش خیانت کردید، با این که رسول خدا(ص) پیروی از ما و دوستی با ما را بهشما سفارش کرده است...؛ آن گاه که امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا(س) وارد مسجد شد و فرمود: رها کنید پسر عموی مرا. قسم به آن خدایی که محمد رابه حق برانگیخت، اگر از علی دست برندارید، گیسوان خویش را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا را بر سر افکنده در برابر خدا فریاد خواهم زد.
در مسجد وقتی که «عمر» با شمشیر برهنه، علی(ع) را تهدید کرد که اگر بیعت نکنی، گردنت را می زنم، در این هنگام حضرت زهرا(س) خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! آیا می خواهی شوهرم را از دستم بگیری؟ سوگند به خدا اگر دست از او برنداری، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک زده کنار قبر پدرم، رسول خدا(ص)، می روم. سپس دست امام حسن و حسین(ع) را گرفت وبه سوی قبر پیامبر بهراه افتاد. حضرت علی(ع) به سلمان فرمود: سلمان! فاطمه(س) را دریاب، گویی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمده، سوگند به خدا، اگر او گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد. سلمان شتابان خدمت حضرت زهرا(س) رسید و گفت: ای دختر محمّد(ص)! خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق مردم نادان مکن. حضرت پاسخ داد: ای سلمان! آنها قصد جان علی (ع) را دارند، من در شهادت علی(ع) نمی توانم صبر کنم، صبرم تمام شده. .. سلمان گفت: امام علی(ع) مرا فرستاد و فرمود که بهشما بگویم: به خانه بازگردید و نفرین نکنید. وقتی که حضرت زهرا(س) پیام امام را شنید، فرمود: حال که شوهر و امام من فرمان داده که به خانه بازگردم، می روم و صبر می کنم و از او اطاعت می کنم. بعد از این که دست از امام برداشتند، امام علی(ع) تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمده وراه خانه را در پیش گرفت. حضرت زهرا(س) به شوهر معصوم خود نگریسته و فرمود: علی جان! جانم فدای جان تو، جان و روح من سپر بلاهای جان تو. یا ابالحسن (ع)! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکی به سر بری، با تو خواهم زیست و با تو خواهم بود.
آری، تا زهرا(س) زنده بود، علی(ع) حامی نیرومندی داشت. به تعبیر بعضی از بزرگان: «بهخاطرفاطمه(س)، حُرمت حضرت امیرمؤمنان(ع) را تا حدّی پاس می داشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، علی(ع) تنها و بی پناه و مظلومتر شد.» در یک جمله، فاطمه، فدایی امامت و رهبریت شد.
مقدمه: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دخت پاک و مطهر عالی ترین عنصر خلقت، محمد مصطفی(ص) و یگانه کفوو همتای امیرالمؤمنین(ع) مورد احترام خاک تا افلاک و ملک تا ملکوت اعلی است.
گاهی شکوه بانوی بزرگ جهان که خلقت جهان، در گرو آن حوریه منزه است، چنان دل و جان بشر خاکی را لبریز می سازد که توان سخن گفتنرا از آدمی می گیرد. جایگاه رفیع فاطمه اطهر خیره کننده دیدگان هربیناست. شخصیتی که تنها پیشوایان معصوم(ع) اورا شناختند و دیگران تنها زوایایی از شخصیت آن بانوی بزرگ اسلام را خواهند شناخت. از این رو، در این نوشتار مختصر، برآنیم ابعاد شخصیتی آن حضرت را در کلمات گوهربار پیشوایان معصوم(ع) که همتای آن حضرتند، مورد بررسی قرار دهیم.
فاطمه(س) از نگاه پیامبر(ص) پیامبر اکرم(ص) در موارد گوناگون وبه مناسبتهای مختلف و با تعابیر متفاوت مقام و عظمت فاطمه(س) را ستوده است. آن حضرت که خود مربی فاطمه(س) بوده و در پرورش جنبه های وجودی او بزرگترین نقش را داشته است، بهتر از هر کس می تواند درباره وی وویژگی های والایش سخن بگوید. بنابراین، شایسته است برخی سخنان گوهربار پیامبر(ص) را که در شأن و عظمت آن بانوی بزرگ بیان شده، مرور نماییم.
فاطمه، برترین زنان عالم است؛ پیامبر اکرم(ص) در مناسبتهای بسیار فرمود: فاطمه(س) بهترینِ زنان جهان است. روزی علی وفاطمهو حسن و حسین(ع) در محضر پیامبر(ص) بودند، که آن حضرت فرمود: پروردگارا! تو خود می دانی اینان اهل بیت و گرامی ترین انسانها نزد من هستند؛ پس دوست بدار کسانی که اینها را دوست می دارند و دشمن بدار کسانی که اینان را دشمن می دارند .. . و کمک کن کسانی را که به اینها کمک می کنند و آنان را از هر ناپاکی، پاک گردان و آنان را از هر گناهی در امان بدار؛ آن گاه، فرمود: یا علی! تو امام امت و جانشین من هستی، که مومنان رابه سوی بهشت هدایت می کنی و گویا می بینم دخترم «فاطمه» در حالی که بر اسبی از نور سوار است و فرشتگان زیادی اطراف اویند، وارد صحنه قیامت می شود، و زنان مؤمن امتم رابهبهشت سوق می دهد. پس هر زنی که در شبانه روز نماز بخواند و روزه به جا آورد و حج کند و زکات مالش را بپردازد و از شوهرش اطاعت کند و بعد از من، ولایت «علی» را بپذیرد، با شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت می شود؛ او سرور زنان جهان است. سؤال شد، آیا فاطمه(س) سرور زنان این جهان است؟ فرمود: مریم دختر عمران، بانوی زنان زمان خود بود؛ ولی، فاطمه(س) سرور همه زنان جهان از اولین و آخرین است. او هنگامی که در محراب عبادت می ایستد، هفتادهزار فرشته از فرشتگان مقرّب الهی بر او سلام گفته و همان ندایی را که به مریم می گفتند، اورا نیز مورد خطاب قرار داده و می گویند: «ان الله اصطفاکِ و طهرّکِ و اصطفاکِ علی نساء العالمین؛ همانا خداوند تورا برگزید و پاکیزه گردانید و در میان زنان جهان تورا برتری داد.»
عایشه می گوید: روزی صدیقه طاهره نزد پیامبر(ص) آمد در حالی که حرکت او
از فاطمه سؤال کردم: چرا گریه می کنی؟ قبل از جواب فاطمه(س)، بار دیگر پیامبر سخنی آهسته با دختر خود گفت و زهرا(س) از این خبر خوشحال شد و خندید.
من گفتم: تا امروز چنین خوشحالی همراه با غم ندیدم. سبب این دورا از ایشان جویا شدم. فاطمه(س) در جواب فرمود: من راز پدر را افشاء نمی کنم.
این راز همچنان پوشیده ماند تا زمانی که پیامبر خدا(ص) رحلت فرمود؛ آن گاه بار دیگر سؤال را با ایشان مطرح کردم، فاطمه(س) در پاسخ فرمود: در آن روز پیامبر به من فرمود: جبرئیل در هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه می کرد، ولی امسال دو بار. من از این امر متوجه شدم که زمان رحلتم فرا رسیده است و تو از خاندان من، نخستین کسی هستی که به من ملحق می شوی. از این سخن پیامبر(ص) ناراحت شدم. سپس فرمود: آیا خوشحال نمی شوی که به تو خبر دهم: «برترین زنان بهشت یا زنان با ایمان هستی؟! از شنیدن این خبر خوشحال شدم و خندیدم.»
«سیده» زنی است که برتر از دیگران باشد. ملاکهای فضیلت معیارهای مادی و زودگذر نیست که این مرام کم خردان است، بلکه معیار برتری در نظام ارزشی اسلام فضایل خاص معنوی است، از این روفاطمه(س) سیدة نساء معرفی شده است.
فاطمه(س) برترین زنهای جهان است و مطرح شدن اوبه عنوان یکی از بهترین چهار زن جهان (خدیجه همسر پیامبر(ص)، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم) منافاتی با این احادیث که فاطمه(س) رابهترین زنان می داند، ندارد؛ زیرا جمع این احادیث به این است که، زهرا(س) برترین آن چهار زن است. چنان که رسول خدا(ص) خطاب به حذیفه فرمود:
فرشته ای که تاکنون به زمین نیامده بود، از خداوند اجازه گرفت وبه زمین آمد تا به من سلام کند و مژده دهد: که فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.
آیه تطهیر درباره فاطمه است؛ «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده کرد که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر بزداید وشمارا از هر عیبی پاک و منزه نماید.»
ابن عربی در شرح این آیه شریفه می گوید: «رجس، عبارت است از هرچیزی که موجب پستی انسان بوده و بر اهل بیت(ع) ناروا باشد؛ زیرا در زبان عرب به هر آلودگی «رجس» اطلاق می گردد...».
نکته بسیار حائز اهمیت در خصوص این آیه شریفه این است که پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آن در طی شش ماه، همه روزه که از مقابل خانه فاطمه(س) عبور می کرد وراهی مسجد می شد، در مقابل خانه دخترش می ایستاد و می فرمود: «الصلوة اهل البیت؛ ای اهل بیت پیامبر! نماز» و آن گاه، این آیه (تطهیر) را قرائت می کرد.
شأن نزول این آیه شریفه از زبان «ام سلمه» که در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده، چنین است، او می گوید: این آیه در خانه من نازل شد، در حالی که علی وفاطمهو حسن و حسین حاضر بودند؛ سپس پیامبر آنان را جمع کرد و عبایی بر سر آنان کشید و عرضه داشت: «اللهم ان لکل نبی اهلاً و ثقلاً و هؤلاء اهل بیتی و ثقلی؛ خدایا! هر پیامبری را اهلی و ثقلی است؛ اینها اهل بیت و سرمایه و ثقل من هستند.»
عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو خوبی؛ ولی، اینان خاندان (و ثقل) منند.
اختصاص «اهل بیت» به این پنج تن بزرگوار در این آیه شریفه، به قدری واضح است که امام علی(ع) در احتجاج با خلفا، به آن استناد می جوید و آنان نیز بدون درنگ استشهاد حضرت را تصدیق می کنند.
فاطمه محور حق و باطل است؛ در روایات مختلف وبه مناسبتهای گوناگون از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «انّ الله لیغضب لغضب فاطمهو یرضی لرضاها؛ خداوند به هنگام خشمگین شدن فاطمه خشمگین می شود؛ و هنگام خشنودی او خشنود می گردد.» و در برخی روایات چنین نقل شده است: «انها بضعة منی یؤذینی ما آذاها؛ او پاره تن من است، هر که اورا آزرده نماید، مرا آزرده کرده است.» و در بعضی نقلها اضافه شده است: «... و یسرّنی ما سرّها؛ آنچه اورا شاد نماید، مرا شاد می گرداند.»
ابن قتیبه دینوری می نویسد: «... فاطمه(س) به «ابوبکر و عمر» فرمود: شما رابه خدا آیا نشنیدید که پیامبر(ص) فرمود: خشنودی فاطمه، خشنودی من و خشم او خشم من است. پس هر کس دخترم «فاطمه» را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که اورا خشنود کند، مرا خشنود کرده است و هر آن شخص که اورابه غضب آورد مرابه غضب آورده است؟ آنان گفتند: بلی؛ ما این سخن را از آن حضرت شنیدیم؛ آن گاه، به آنان فرمود: من شهادت می دهم که شما مرابه خشم آوردید...».
از روایات درمی یابیم که اگر کسی فاطمه(س) را خشمگین کند، رسول خدا(ص) رابه خشم آورده است و از آنجا که رسول خدا(ص) جز برای خدا و مطابق رضای او خشمگین نمی شود، پس خشم فاطمه(س) نیز فقط برای خداست. بنابراین روشن می شود که در فاطمه(س) چیزی جز خدا، سهم و شریک نیست و این همان تطهیر و توحید خالص و عصمت است. براین اساس، غضب و رضای آن بانوی بزرگ اسلام، مساوی غضب و رضای حق تعالی است. یعنی، او محور حق و باطل است.
فاطمه(س) در نگاه علی(ع) فاطمه مددکار علی(ع) در اطاعت خداوند، مددکار نیکویی بود؛ امام علی(ع) در پاسخ پیامبر(ص) که پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ عرضه داشت: بهترین یاور در اطاعت از خداوند. آن گاه، پیامبر(ص) از فاطمه(س) درباره علی(ع) پرسید: آن حضرت در پاسخ عرضه داشت: اورابهترین شوهر یافتم؛ سپس پیامبر(ص) در حق آن دو گوهر پاک، دعا کرد و در ضمن دعا عرض کرد: پروردگارا! به فرزندان این دو برکت ده و آنان را از پیشوایان جامعه قرار ده،
فاطمه(س) اولین مدافع ولایت علی(ع) حضرت فاطمه(س) با تمام توان در مقابل دسیسه های منافقان ایستادگی نمود و با شیوه های مختلف از حریم دین وولایت علی(ع) دفاع کرد؛ تا جایی که با بذل جان و پیگیری ---------- بی نظیر، دلهای مستعد را متوجه حقانیت مولی علی(ع) ساخت. پس از رحلت رسول اکرم(ص) که خلافت غصب شد و «فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه ای غرّا که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق کشی ها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیای سنتهای جاهلی انتقاد کرد. او در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود می دانست. گاهی شبها همراه علی(ع) به در خانه مهاجرین و انصار می رفت و حمایت از ولایت و وصیّت رسول خدا را در یادها زنده می کرد و آنان رابه دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرامی خواند، اگرچه جز کلامی سرد و بی مهر نمی شنید! آن بانوی بزرگوار، عنایت ویژه ای به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علی (ع) داشت وبه عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالبهای مختلف، بدان اهتمام و جدّیت می ورزید. در مسئله «فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیری های حضرت فاطمه(س) بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان(ع)» بود. در آن هنگامه غم آلود مدینه که علی(ع) را به زور برای بیعت با ستمگران به مسجد می بردند، فاطمه(س) به میان جمعیت آمد و بین امام و آنان قرار گرفت و فرمود: سوگند به خدا، نمی گذارم پسر عموی مرا ظالمانه به سوی مسجد ببرید. وای بر شما چه زود به خدا و رسولش خیانت کردید، با این که رسول خدا(ص) پیروی از ما و دوستی با ما را بهشما سفارش کرده است...؛ آن گاه که امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا(س) وارد مسجد شد و فرمود: رها کنید پسر عموی مرا. قسم به آن خدایی که محمد رابه حق برانگیخت، اگر از علی دست برندارید، گیسوان خویش را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا را بر سر افکنده در برابر خدا فریاد خواهم زد.
در مسجد وقتی که «عمر» با شمشیر برهنه، علی(ع) را تهدید کرد که اگر بیعت نکنی، گردنت را می زنم، در این هنگام حضرت زهرا(س) خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! آیا می خواهی شوهرم را از دستم بگیری؟ سوگند به خدا اگر دست از او برنداری، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک زده کنار قبر پدرم، رسول خدا(ص)، می روم. سپس دست امام حسن و حسین(ع) را گرفت وبه سوی قبر پیامبر بهراه افتاد. حضرت علی(ع) به سلمان فرمود: سلمان! فاطمه(س) را دریاب، گویی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمده، سوگند به خدا، اگر او گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد. سلمان شتابان خدمت حضرت زهرا(س) رسید و گفت: ای دختر محمّد(ص)! خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق مردم نادان مکن. حضرت پاسخ داد: ای سلمان! آنها قصد جان علی (ع) را دارند، من در شهادت علی(ع) نمی توانم صبر کنم، صبرم تمام شده. .. سلمان گفت: امام علی(ع) مرا فرستاد و فرمود که بهشما بگویم: به خانه بازگردید و نفرین نکنید. وقتی که حضرت زهرا(س) پیام امام را شنید، فرمود: حال که شوهر و امام من فرمان داده که به خانه بازگردم، می روم و صبر می کنم و از او اطاعت می کنم. بعد از این که دست از امام برداشتند، امام علی(ع) تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمده وراه خانه را در پیش گرفت. حضرت زهرا(س) به شوهر معصوم خود نگریسته و فرمود: علی جان! جانم فدای جان تو، جان و روح من سپر بلاهای جان تو. یا ابالحسن (ع)! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکی به سر بری، با تو خواهم زیست و با تو خواهم بود.
آری، تا زهرا(س) زنده بود، علی(ع) حامی نیرومندی داشت. به تعبیر بعضی از بزرگان: «بهخاطرفاطمه(س)، حُرمت حضرت امیرمؤمنان(ع) را تا حدّی پاس می داشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، علی(ع) تنها و بی پناه و مظلومتر شد.» در یک جمله، فاطمه، فدایی امامت و رهبریت شد.