(¯`·._) (تمام اتفاق هايي که دور و بر ما می افتد، نتيجه ي انرژي هاست) (¯`·._)

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
:god6:


[h=2]تمام اتفاق هايي که دور و بر ما ميوفته، نتيجه ي انرژي هاست.
[/h]
دوست مون انرژي!
شغل مون انرژي!
همسر مون انرژي!
اتفاقات، دونه دونه، انرژي !

[h=2][/h][h=2]دوستان عزيز قانوني داريم در فيزيک به اسم قانون "دوبروي"!
[/h] [h=2]قانون دوبروي به زبان ساده ميگه که:[/h] [h=2]هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي از خود است[/h]
502.gif

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
501.gif


خودکار ، مداد، پرده، بدن من و شما و خلاصه همه چيز در حال ساطع کردن مداوم انرژي از خودشون هستند.




اين انرژي ها چه هستند؟ چه کار مي کنند؟





بيمارستان ميلاد تهران دوربيني رو خريداري کرده که از انرژي هاي اطراف بدن بيماران تصوير برداري مي کنه و با توجه به تحليل اون انرژي ميشه تشخيص داد که عضو بيمار و گستردگي بيماري چطور هست


در ادامه ويژگي هاله ها را بررسي خواهيم کرد! هاله هاي انرژي انسان دو ويژگي دارند که اين دو ويژگي رو بقيه انرژي ها ندارند


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
500.gif


[h=2]
1) انرژي بدن من و شما قابل هدايت به يک سمت مشخص است.
[/h] [h=2]اگر به چيز مشخصي فکر کنيم انرژي ما به سمت اون چيز مشخص ميره.
خيلي وقت ها ميشه که به کسي زنگ مي زنيم و ميگه:
- "
چه خوب شد زنگ زدي!"
- "
داشتم بهت زنگ مي زدم!"
- "
داشتم بهت فکر مي کردم!"
- "
حلال زاده!"
- "
دل به دل لوله کشي شده!"
[/h] [h=2]و نکته فوق العاده جالبش اينه که من به محض اينکه به شخص خاصي در هر جاي دنيا که فکر کنم انرژي هاي من بلافاصله به سمت اون حرکت مي کنه و بلافاصله به او ميرسد بدون سپري شدن زمان. اصلا مهم نيست که من ايران باشم و طرف مقابل آمريکا باشه. در فيزيک به اين ميگن "جهش کوانتومي".
يعني انرژي ما از زمان عبور مي کند.
پس به محض اينکه ما به چيزي فکر کنيم انرژي ما پيش او حاضر است.

يه وقتايي دارين تو خيابون راه ميريد. حس مي کنيد که يکي داره نگاه تون مي کنه. برمي گرديد مي بينيد که واقعا داره نگاه تون مي کنه. شما چطور حس کردي که يکي داره نگاه تون مي کنه؟ قبول دارين کسي که به شما نگاه مي کنه، داره به شما فکر هم مي کنه؟

انرژي اون شخص رو دريافت مي کنيد و نتيجه ي تحليلي که مغز شما از اون انرژي مي کنه، ميشه حس شما. شکل پر رنگ اين رو ميگن "تله پاتي" که آدم ها ياد مي گيرن با تبادل انرژي فکر همديگه رو بخونن
.
[/h]​
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
497.gif


[h=2]
2) انرژي من و شما مثبت و منفي ميشه ولي انرژي اجسام هميشه خنثي است.
[/h] [h=2]اگر ما حالمون خوب باشه، اگر آرام باشيم، اگر داريم مهر ورزي مي کنيم، اگر داريم لطفي مي کنيم، اگر داريم دعا مي خونيم

انرژي ما مثبت است.

اگر حالمون بد باشه، اگه داريم غر ميزنيم، اگه داريم بد و بي راه ميگيم، اگه عصباني هستيم، اگه استرس داريم، اگه نگران هستيم، اگه اضطراب داريم

انرژي ما منفي است.

و اما انرژي اجسام خنثي است ولي انرژي من و شما ميتونه انرژي اجسام رو هم مثبت و منفي بکنه.
[/h] [h=2]
آدم هايي که مثبت هستن (فکر هاي خوب مي کنن – روحيه عالي دارن) انرژي شون مثبت است.
[/h] [h=2]آدم هايي که منفي هستن (روحيه داغوني دارن) انرژي شون منفي است.[/h] [h=2]
يکي از بحث هاي مهم موفقيت اينه که:
[/h] [h=2]تا جايي که ميتوني "از آدم هاي منفي حذر کن"[/h] [h=2]و تا جايي که مي توني "بچسب به آدم هاي مثبت"[/h] [h=2]چرا؟

چون انرژي اونها روي من و شما اثر مي گذارد.
[/h] [h=2]آدم مثبت ديدي، چي کار مي کني؟ بچسب بهش!
آدم منفي هم ديدي، در رو!
[/h][h=2] چون "افسرده دل، افسرده کند انجمني را"[/h] [h=2]يک ماه با يه آدم غرغرو راه برو، بعد از يک ماه خودت هم راه ميري، غر ميزني.

قديم يه موضوعي بود به نام "مجاورت". اگر عارفي و يا پهلواني بود، عده اي به نام "مريد و نوچه" دور و بر اينها بودن. اين مريد ها و نوچه ها همش حس خوبي داشتن. اين حس خوب به خاطر چي بود؟
به خاطر انرژي فوق العاده مثبت اون عارف و پهلوان!
[/h] [h=2]هاله هاي انرژي در پيرامون دو قسمت از بدن ما تراکم بيشتري دارند.
چشم ها و دست ها.
[/h][h=2]
دوست من زماني که:
-
حالمون خوب نيست
-
عصبانيم
-
غر ميزنيم
چشم هاي ما دروازه ي انتقال انرژي منفي اند.
[/h] [h=2]
[/h]​
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
498.gif


[h=2]دوست من وقتي حالت خوب نيست حق نداري وارد خونه بشي.
[/h] [h=2]به محض اينکه شما با حالت منفي وارد خونه ميشي و شروع به سلام کردن به ديگران مي کنيد، انرژي منفي رو از طريق چشم هاتون به اعضاي خونه منتقل مي کنيد. نتيجه اين ميشه که نيم ساعت بعد يا داريد ميزنيد تو سر همديگه يا هر کدوم خسته و کوفته و داغون يه گوشه خونه ولو شديد![/h] [h=2]اول کيسه زباله انرژي هاي منفي رو بذار پشت در، بعد وارد شو.[/h] [h=2]
يه خانمي در تهران تعريف مي کرد مي گفت:
"
من تو خونه مون يه دونه گلدون داشتم و اين گلدون رو خيلي دوست داشتم. يه سفر 4 ماهه پيش اومد که من مجبور شدم برم آمريکا و به خواهرم گفتم که من که ميرم مسافرت تو هر روز بيا و اين گلدون رو آب بده. خواهرم هم قبول کرد. من رفتم سفر و اومدم ديدم گلدون خشک شده! من به خواهرم ميگم تو گلدون رو آب ندادي و اون ميگه به خدا آب دادم!
"
من گفتم:
"
من حق رو به خواهرتون ميدم. قول ميدم که به گلدونه آب داده.
"
بعد از خواهرش پرسيدم:
"
خانم محترم، از خونه تون که بيرون ميومدي و يه مسافت طولاني رو مي رفتي که بري و يه گلدون رو آب بدي، خداييش چپ چپ گلدونه رو نگاه نمي کردي؟
"
خواهرش گفت: "دقيقا يه همچين حالتي داشتم."
گفتم "شما با انرژي منفي چشمت، گل رو خشک کردي!"
[/h] [h=2]عکس اين هم صادق است.
وقتي حالمون خوبه، چشم هاي ما دروازه انتقال انرژي هاي مثبت است.
وقتي حالتون بده، به عزيزاتون نگاه نکنيد.
وقتي حالتون خوبه، تا مي تونيد به عزيزاتون نگاه کنيد.
[/h]​
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
494.gif


[h=2]هلند بزرگترين صادر کننده ي گل جهان است. دانشمنداي هلندي تستي رو انجام دادن. بچه هاي مهد کودکي رو بردند در مزارع گل و گفتن شما در بين مسير هايي که بين رديف هاي گل وجود داره بازي کنيد و راه بريد و بدويد ولي به گل ها صدمه نزنيد.
[/h] [h=2]
ديدند جاهايي که بچه ها رو بردن و بچه ها اونجا بازي کردند، گل هاي اونجا هم با نشاط تر شدند و هم شاداب تر، و زود تر هم رشد کردند. نتيجه ي تحقيقات شون رو به دولت هلند اعلام کردند.
[/h] [h=2]
هلند بخشنامه اي رو داد به مهد کودک ها که هر مهد کودک موظف است هفته اي يک روز، مهد کودک رو تعطيل کنه و بچه ها رو ببره در مراکز پرورش گل و بچه ها اونجا بازي کنن.
[/h]
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
492.gif


و اما چشم زخم چيست؟



مثلا:
من يه نوزاد دارم، هر چي ميدم ميخوره، لپ از لپ دونش نميزنه بيرون! مثل آدم هاي استخوني. ميرم خونه فاميل. اون ها يه نوزاد دارن هم سن نوزاد من، ولي لپش مثل دو تا هلو! اونم از اين هلو زعفروني ها! ميرم لپش رو ميکشم و ميگم "تپل مپل عمو چطوره؟" ولي تو دلم ميگم "بچه بترکي! چي ميدن تو ميخوري!



وقتي از درون حالتون بد باشه و از بيرون بخوايد نشون بديد که حالتون خوبه، چشم هاي ما منفي ترين انرژي هاي ممکن رو از خودشون ساطع مي کنن.



من 20 ساله کارمند يک اداره ام. همين جور کارمند موندم. پسر عموم 5 ساله اومده توي اون اداره استخدام شده. پسر عموي من پارتي داره توي اون اداره و بعد از 5 سال بهش حکم "معاون مدير کل" دادن! من 20 ساله اونجام ولي هنوزم کارمندم! از اين گل ها ديدين که انقدر بزرگه که آدم پشتش ديده نميشه! يه دونه از اون گل ها ميخرم و ميرم دم در اتاق پسر عمو، در ميزنم ميگم:
"
پسر عمو مبارکه! حقت بود! لياقتش رو داري! خدا رو شکر يکي از خاندان ما به جايي رسيد!"
تو دلم دارم چي ميگم؟ "بميري الهي! حق من رو خوردي!"



میدونید که در قرآن وروایات هم چشم زخم تایید شده



 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
488.gif


[h=2]
و اما انرژي دست ها
[/h][h=2] بيشترين مقدار انرژي در دست ها است. بيشترين مقدار انرژي رو اول دست ها دارن و بعد چشم ها. تا به حال کساني رو که انرژي درماني مي کنن ديديد؟

با چي انجام ميدن؟
با دست.
چرا؟
چون بيشترين مقدار انرژي در کف دو دست است.
[/h] [h=2]ما وقتي يه جايي از بدن مون درد مي گيره، روش دست ميزاريم و بعدش هم درد مون آروم ميشه.

در حقيقت خودمون داريم به خودمون انرژي ميديم، بدون اينکه متوجه بشيم!
[/h] [h=2]در آمريکا يه عده نوزاداني رو انتخاب کردن و به مادرها شون گفتن که روزانه حداقل 20 دقيقه اين بچه ها رو نوازش کنيد.
بچه هايي که نوازش ميشدن، نفخ شکمشون، بي تابي هاشون، چيزهايي که بچه هاي کوچک رو در اين سن اذيت ميکنه و باعث گريه شون ميشه، به شدت کمتر از بقيه بچه ها شد!

دوستان بچه هايي که زود به دنيا ميان رو ميگن "نارس" و اين بچه ها رو ميزارن توي دستگاه تا به رشد مطلوبي برسن و زنده بمونن. اما متاسفانه بيشتر اين بچه ها مي ميرند!
[/h] [h=2]
در آمريکا تحقيق جالبي شد، از مادران بچه هاي نارس خواستند که روزانه در کنار محفظه ي شيشه اي قرار بگيرند و از سوراخ هايي که در محفظه وجود داره سر و بدن بچه شون رو نوازش کنن.
نتيجه تحقيق نشون داد که مرگ و مير بچه هاي نارسي که توسط مادرشون نوازش ميشدن فوق العاده کمتر از بچه هاي نارسي بود که نوازش نمي شدند!
چرا؟

چون اين بچه ها انرژي مثبت رو از طريق دست هاي مادرانشون دريافت مي کردن. و اين قضيه به صورت کاملا علمي اثبات شده که نوازش سر کودکان در رشد مغز اون ها شديدا تاثير مثبت دارد.
[/h]​
 
بالا