اعجاز علمي =>بدن انسان

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
اثر وضو گرفتن

553b6daae522_01_14605d5635e7ea1.gif


« وقتی خواستيد نماز بخوانيد صورت و دستهای خود را تا آرنجها بشوئيد،
و بخشی از سر و پاهای خود تا قوزکها را مسح کنيد.
(يا بخشی از سر خود را مسح کنيد و پاها تا قوزکها را بشوئيد)».

(تـرجمه ای که در رابطه با پاها در پرانتز و پيش از پرانتز آمده هر دو درست است.

و اين تـفـاوت ترجمه به اين بـستگی دارد که از نظر نحوی چگونه جمله را تحـلـيـل کـنـيـم.

بـرخی عـبـارت «وَ اَرجُلَکُم» به معـنـی "و پاهـای خود را" به فـعـل «اِغـسـلـُـوا» به معـنـی "بـشـوئـيـد" مـربـوط می دانـنـد

(کـه در اين صورت پاها بايد شسته شوند)، و کسانی آن را به فـعـلِ «اِمسَحُوا» به معنی "مسح کنيد" مربوط می دانند

(که در ايـن صورت پاها بايد مسح شوند). و هر دو حالت درست است.

و منظور قرآن از اينگونه بيان اين بوده که در صورت وجود آب پاها شسته شوند و در صورت کمبود آن پاها مسح شوند).

از انسان پيـوسـته نـور و امواج و انرژی ساطع می شود.

امواجی که دستگاه پيش از وضوء گرفـتـن انسان نشان می دهد،

با امواجی که پس از وضوء گرفـتن نشان می دهد با هم فرق می کند.

امواجی که پس از وضو گرفتن نشان می دهد بيانگر "آرامش بيشتر يافتن انسان" است.

يعـنی وضو گرفـتـن که «شـستن صورت و دستها و مسح فرق سر و پاها (و يا شستن پاها) است، به انسان آرامش می دهـد.

:joda23:



 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
زنـا فـاحـشـه است

a323985e1d22_01_14212d2e0358301.gif


« مقدمات زنا کردن را فـراهم نکنيد که زنا فاحشه است و رفتار ناخوشايندی را بدنبال می آورد».

واژه «فاحشه» از مصدر «فـحـش» می آيد.

فحش به معنی: از حد زيادی خود زيادتر رفتن است.

مثلاً اگر قـيمت چيزيکه 1000 تومان است آنرا 1300 تومان ارزشگذاری کنيم، آنرا زياد ارزشگذاری کرده ايم،

ولی اگـر آنـرا مثلاً 1800 تومان ارزشـگـذاری کـنـيم "از حـد زيادی آن زيـادتـر رفته ايم" و مرتکب فحش شده ايم.

و فاحشه چيزی اسـت کـه از حـد زيـادی خود زيادتر رفـته باشد يا برود.

سبيلاً نصب بر «تميز» است. يعنی جمله «وَسَـاءَ سَـبـِيـلاً» در اصل « وَ ساءَ سبيلهُ سَـبـيـلاً» است.

به معنی: راه آن (يعنی رفـتار و رويه ناشی از آن) بسيار ناخوشايند است.

نـکـتـه آيـه: زنا فاحشه است و رفتار ناخوشايندی بدنبال می آورد:

چيزی که ما تا به امـروز از فـاحـشـه بـودن زنا می توانيم بگوئيم اين است که بيماری می آورد

و بيماری آن "فراتر از حد زيادی بيماری" می رود

(هم زمان آن طولانی است و هم از بيماريهای مرگ آور است).

و رفـتـاری کـه با بيمارِ ناشی از آن می شود نيز چنانکه آيه به آن اشاره دارد، خيلی ناخوشايند است.

کسی با وی ازدواج نمی کند (غـيـر از فـرد مـبـتلا)،

و برخی نيز معتـقـدنـد کـه ويـروسـهـای آن در مـايـعـات بدن نيز هست

و بهتر است که انسان احتياط کند و از ظرف آنها نيز نخورد.


:joda23:


 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
چرخيدن چشم ناشی از ترس

09a327b1d001_02_14b5aa0edf67651.gif


« وقتی ترس می آيد آنها را می بينی که مانند کسيکه می خواهد بميرد با چشمان چرخان بتو نگاه میکنند».

نکـتـه آيه: کسيکه می ترسد چشمش مانند کسيکه می خواهد بميرد می چرخد:

ترسِ زياد درک انسان را از کار می اندازد.

در اينحالت مراکز عصبی خارج از اراده و آگـاهی انسان کار می کنند،

که چرخیدن غیر ارادی چشم از حالات آن است،

و این چیزی است که برای کسيکه در حال مرگ است نيز پيش می آيد.


:joda23:

 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پوشاک گرمای بدن را حفظ می کند

aa910d4d6c01_02_14c17cbf40bf681.gif



« و خدا از آنچه آفريد برای شما سايه قرار داد، و از کوهها آشيانه ها، و پوشاکهائی که شما را در مقابل گرما حفظ می کند
و پوشاکهائی که گرمای شما را حفظ می کند. به اين شکل نعمتهای خود را برای شما کامل می کند، باشد که حق پذير شويد».

(منظور از سايه درست کردن از پديده ها اينست که همه چيز مانند هوا و آب و شيشه درست نشده که نور از آنها عبور می کند.

و منظور از آشيانه ها در کوهها؛ غـارها و فرورفـتگی های کوهها است.

و واژه بأس در اصل به معنی: سختی است.

بعد از جمله به گرما اطلاق شده، به اعتبار "سختی" آن و در آيه به اين معنی بکار گرفـته شده است).

نکته آيه: پوشاک گرمای بدن را حفظ می کند:

در گذشته انسان فکر می کرد پوشاک بدن را گرم می کند

(امروزه نيز کسانی هستند که چنين گمان می کنند)،

در حاليکه بدن گرما تولـيد می کند و پوشاک را گرم می کند.

پوشاک گرمای بدن را حـفـظ می کند و مانع از رسيدن سرما به بدن می شود.

:joda23:

 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
گرفتن خويشتن خودآگاه انسان هنگام مرگ و درخواب ديدن

4dc778f56a01_02_14d156a14eb3531.gif



« خدا خويشتنِ خود آگاه انسان را هنگام مرگ ميگيرد،
و حتی خويشتن خودآگاهِ آنکه در خواب ديدن خود نمی ميرد نيز می گيرد.
بعد خويشتنِ خودآگاهِ آنکه مرگ را بر وی گذرانيد را نگه می دارد و آن ديگری
(يعنی آنکه مرگ را بر وی نگذرانيد) تا زمان مشخصی (يعنی تا بار بعدی) پس می فرستد.
در اين زمينه برای افراد انديشمند نکاتی وجود دارد».

آيه می گويد که خداوند نـَفـْسِ انسان را، يعنی: خويشتنِ خودآگاه وی را، "هنگام مرگ" می گيرد.

يعنی آنرا از بدن انسان خارج می کند.

و هـمـيـنـطـور "هـنگـام خواب ديدن" نيز خويشتن خودآگاه انسان را می گيرد.

بعد خويشتنِ خودآگاهِ فردی که زمانِ مرگِ وی (در خواب) رسيده را نگه می دارد، و آنکه نرسيده را به بدن برمی گرداند.

به کمک دستگاه انسان می تواند ببيند که هـنگـام خواب چيزی از بدن انسان خارج می شود و به بدن بر می گردد.

و کسانيکه در خواب می ميرند آن چيز به بدن آنها برنمی گردد.

(فعلاً دانش انسان در این رابطه در همين حد است).


:joda23:

 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
رشک ورزی

6d4883ade002_02_14ae590956a9e71.gif


در سوره فـَلَـق از انسان خواسته شده که از جمله از ناگواری رشک ورز "هنگامی که رشک بورزد" به خدا پناه ببرد.

معنی آيه اين معنی است که زمـيـنـه "رشـک ورزی" در هـمه انسانها هست ولی برخی می ورزند و برخی نمی ورزند.

در جهان دانش امروزی نيز از وجود زمينه "رشک ورزی" بعنوان صفتی که در همه انسانها هست صحبت ميشود.

و انسان آنرا به شکل نوعی کنش و واکنش شيميائی و ترشح هورمون می شناسد.

اين موضوع از جمله در کتابِ علمیِ سوئدیِ "انسان معجزه" آمده است.

با اين تفاوت که در آنجا گفته شده که همه انسانها رشک ميورزند.

ولی از آنجا که اين گفته مستلزم بررسی وضعيت فيزيولوژيکی تک تک انسانها است

و چنين بررسی ای نيز نشده نمی توان گفت مبنای علمی دارد، و همان چيزی که قرآن می گويد درست تر است.

:joda23:


 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
مأمور داشتنِ مرگ

b2cc52fdd304_02_143e431ddad3551.gif


« به آنها بگو: مأمور مرگ که بر شما گماشته شده، شما را می ميراند. بعد بطرف آفريدگار خود برمی گرديد».

نکته آيه اينست که مرگ مسئول و مأمور دارد.

ما فعلاً از مأمور مرگ انسان اطلاعاتی نداريم.

ولی اينکه مرگ اساساً مسئول دارد يک مـقـوله علمی است.

انسان فعلاً ژن مربوط به مرگ (يعنی ژنی که فرمان مردنِ پديده خود را صادر می کند) در نوعی کرم استوانه ای ساده می شناسد.

و همينطور در پديده های پيچيده تر ژنِ مربوط به مرگ و زندگی می شناسد.

يعنی ژنی که فرمان مرگ و زندگی هر دو بدست اوست، و فرمان خود را نيز بصورت سيگنال صادر می کند.

:joda23:

 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
نبودن اعصاب گرمائی در معده

e5bf5d33fe05_02_147e6d0b64e0d11.gif


« نمونه هائی از بهشتی که به متقین وعده داده شده:
جویبارهای آبی که تغییر بو نمی دهد دارد،
جویبارهای شیری که تغییر مزه نمی دهند،
جویبارهای شراب خوش کام برای نوشندگان، جویبارهای عسلِ صاف،
هر نوعی از ثمرها در آن برای آنها هست،
و آمرزشی از طرف پروردگارشان نیزخواهند داشت.
آیا اینها مانند کسانی هستند که همیشه در آتش می باشندد
و آب جوش نوشانده میشوند که بیدرنگ غذای معده آنها را از هم می پاشد»؟


آیه می گوید که جهنمیان آب جوشان نوشانده می شوند و غذای معده آنها را از هم میدرد.

چرا نمی گوید آب جوشان معده آنها را از گرمی و داغی می سوزاند؟

به این خاطر که معده اصلاً اعصاب احساس گرما و سوختگی ندارد.

و وقتی غذای معده دریده می شود و یا به نوعی دچار اشکال می شود و وارد روده میشود شدیدترین نوع درد را بدنبال می آورد.

:joda23:



 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
742b38006f05_02_1462fc3cda86651.gif


« به آنها بگو: به من خبر بدهید که اگر خدا شنوائی و بینائیهای شما را بگیرد
و بر مغزهای شما مهر بزند،
کدام خدایِ غیر از خدا هست که آنها را مجدداً برای شما درست کند؟
ببین چطور آیات را برای آنها روشن می کنیم ولی آنها روی می گردانند»!

چرا آیه می گوید: اگر خدا شنوائی و بینائیهای شما را بگیرد و نمی گوید: اگر گوش و چشم شما را بگیرد؟

چون چشم و گوش در واقع نور و صدا را به امواج تبدیل می کنند

و امواج از طرق اعصاب به جایگاه ویژه خود در مغز فرستاده می شوند

و مغز آنها را به صورت صدا و تصویر درک می کند.

اگر چشم و گوش از کار بیفتد انسان می تواند

با دوربین و دستگاهای دیگر امواج صوتی و تصویری را به مغز بفرستد

و انسان می تواند ببیند و بشنود، و در آن صورت قرآن می سوخت.

ولی وقتی بینائی و شنوائی انسان که در مغز است گرفته بشود،

از کسی کاری ساخته نیست. نکته مورد نظر ما در آیه اینست که:

کسیکه این آیه را گفته می دانسته که شنوائی و بینائی انسان چگونه است.

:joda23:

 
بالا