برای پایان دادن به نزاع حامیان و مخالفان توجیه علمی اعجاز باید ببینیم بین قرآن به عنوان مجموعهای از عبارات و الفاظ دال بر معانی ویژه و جهان علم با مجموعهای از فرضیهها، تئوریها، قوانین و مشاهدات عینی، اولاً آیا رابطهای قابل اعتنا وجود دارد یا نه، ثانیا اگر رابطهای به چشم میخورد آیا از نوع هماهنگی مستمر است یا شکلی دیگر دارد؟
از نظر علم، وجود یک پدیده یا یک حقیقت ممکن است قطعی و احیانا مورد مشاهده و یا مشکوک و مورد تردید باشد. حال اگر ردپای آن پدیده در عبارات قرآنی نیز به چشم بخورد، باید در نظر داشت که دلالت الفاظ قرآن بر وجود آن پدیده نیز میتواند جنبه احتمالی یا قطعی داشته باشد،
از این رو چهار حالت متمایز، قابل پیش بینی است:
1ـ از نظر علم روز جنبه احتمالی دارد، دلالت عبارات قرآن هم بر آن احتمالی است.
2ـ از نظر علم، قطعی و احیانا مورد مشاهده است اما دلالت عبارات قرآن بر آن قطعی نیست.
3ـ از دیدگاه علم، جنبه احتمالی دارد اما دلالت عبارت قرآن بر آن قطعی است.
4ـ هم به لحاظ علمی، قطعی و احیانا قابل مشاهده است و هم دلالت عبارات قرآن بر آن، قطعی است.
در حالت اول و دوم، توجیه علمی اعجاز قرآن، امکانپذیر نیست و اگر بر فرض، چنین وضعی بر سراسر قرآن حکمفرما باشد، هرگز در این باره کاربردی نخواهد داشت و نمیتوان بر آن تکیه زد.
در حالت چهارم، توجیه علمی، قطعا امکانپذیر است و هر قدر بر تعداد مواردی از این قبیل افزوده شود، از قوت و قدرت بیشتری برخوردار خواهد بود، اما حالت سوم، در حال حاضر برای چنین توجیهی، کاربرد ندارد ولی میتواند برای دانشمندان معتقد به قرآن، سرنخ مناسبی در تحقیقات علمی به شمار رود و چنانکه موفق شوند قطعیت آن پدیده یا حقیقت آن را به اثبات رسانند، بویژه اگر امکان مشاهده عینی آن را فراهم سازند، نه تنها در حرکت علمی خود گامی برداشتهاند، بلکه بر مصادیق توجیه علمی اعجاز قرآن هم افزودهاند.
بوکای (ص 175) در همین زمینه مینویسد:
«من در جستجوی این نیز بودهام که آیا در قرآن، اشاراتی به پدیدههایی که بشر قابلیت درکشان را دارد لیکن هنوز از سوی دانش نو تأئید نشده است وجود دارد؟ و فکر میکنم دریافته باشم که قرآن اشاراتی راجع به وجود سیاراتی شبیه زمین در جهان دارد (الطلاق/ 12). لازم به تذکر است که چندین دانشمند این امر را کاملاً مقرون به حقیقت تلقی میکنند، بدون اینکه معلومات جدید بتواند کمترین یقین را بیاورد لیکن رأیم بر این قرار گرفت که مطلب مزبور را با قید احتیاط تذکر دهم.اگر این بررسی را 30 سال پیش شروع کرده بودم، میبایستی واقعیت دیگری را که قرآن اعلام داشته، به آنچه در مورد نجوم گفته شد میافزودم و آن تسخیر فضا است. در آن موقع در نتیجه نخستین آزمایشهای موشک فضاپیما به نظر رسید شاید روزی بیاید که انسان واجد امکانات مادی لازم برای گریز از حول و حوش زمین شود و به تفحص در فضا بپردازد. آنگاه پی میبردند آیهای در قرآن وجود دارد (الرحمان/ 33) که پیشگویی میکند روزی بشر به چنین پیروزی دست خواهد یافت.این پیشگویی اینک تحقق یافته است».
به عنوان یکی از مصادیق حالت چهارم میتوان شاهد تصریح قرآن به پدیده گسترش کیهان و دور شدن کهکشانها از یکدیگر بود به طوری که برای هیچ فرد منصف و بی طرفی جای کمترین شبههای باقی نمیماند. قرآن در عبارتی کوتاه بدون هیچ تکلفی این نمود قطعی و مورد مشاهده علمی را گوشزد نموده است آنجا که میگوید: والسماء بنیناها بأیید و انا لموسعون (الذاریات/ 47)(1) به طوری که ملاحظه میشود برپایی آسمان را با فعل ماضی ذکر نموده اما برای بیان وسعت بخشیدن و گسترش آن نمیگوید: «اوسعناها» و آن را به صورت کاری که در گذشته آغاز شده و پایان پذیرفته است، یاد نمیکند بلکه میگوید: «و انا لموسعون» تا مفهوم حال استمراری از آن فهمیده شود، و در زمان حاضر نیز صادق باشد.
با توجه به اینکه پدیده گسترش کیهان، یکی از جدیدترین نمودهای مورد مشاهده قرن حاضر است و قرآن در 1400 سال پیش خیلی بی سر و صدا آن را گوشزد نموده، آیا لزومی داشت آورنده قرآن که با چنین اطمینانی از آن یاد میکند اصراری بر تفهیم موضوع به اهل زمان خویش داشته باشد؟ مسلما نه زیرا اگر از منظور او دقیقا مطلع میشدند، هیچ ابزار آزمایش و تلسکوپ پیشرفتهای وجود نداشت که بتوان به یاری آن، حقانیت چنین نظریهای را ثابت نمود و تفسیر دقیق موضوع، نتیجه عکس به بار میآورد یعنی کسانی که میگفتند: انه لمجنون (القلم/51) با استفاده از بیان آنچه در آن عصر قابل فهم یا اثبات نبوده، برای تبلیغ علیه او و افکارش دست به کار میشدند، از این رو چون این پیام خاص تعلقی به آنها ندارد، با استفاده از یک لفافه بیانی ذهن آنان را از این امر منصرف میسازد. یعنی به جای اینکه بگوید و نوسعها میگوید: و انا لموسعون تا معنای ثانوی «موسع» (1) یعنی «توانگر» مانع از توجه به موضوع وسعت یافتن و گسترش باشد و جلب توجه نداشته باشد. جالب است که بر خلاف معمول کاشفان و نوابغ علم، چه در این مورد و چه در موارد دیگر،(2) آورنده قرآن نه تنها هیاهویی ندارد و جار و جنجالی برپا نمیکند تا بتواند آرای علمی خود را به اثبات برساند بلکه بنا به ضرورت، سرپوشی مناسب بر آن مینهد تا ذهن اهل زمان که هنوز آمادگی ندارد برآشفته نشود و هنگامی که شرایط فراهم گردد، پیشرفت علم از آن پرده بردارد و از این طریق حقانیت کتابش برای دانشمندان و نیز دیگران ثابت گردد.(3)البته همواره در چنین مواردی قرینهای مناسب برای تشخیص لفافه پیش بینی شده است. گاهی نیز تصور نادرست اهل زمان از یک پدیده علمی، قرآن را از استخدام لفافهها بی نیاز نموده است از قبیل طرح موضوع حرکت طولی خورشید ضمن آیه سی و هشتم سوره یس که تا مدتی مدید حمل بر حرکتی میشد که به غلط برای خورشید قائل بودند
برداشتی از آرای قرآن در زمینه توجیه علمی و تبیین حقانیت
پیشگویی جهش علمی بشریت و تمهید زمینههای توجیه علمی
خود قرآن نیز فرا رسیدن زمان فهم حقانیت خویش را از رهگذر شکوفایی و بلوغ علم تصریح نموده و میگوید: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق، او لم یکف بربک انه علی کل شی شهید (فصلت/ 53) این آیه، یک سؤال روشن در اذهان کنجکاو پدید میآورد و آن اینکه، چه رابطهای بین ارائه آیات و پدیدههادر تمام افقها و نیز در درون انسانها با روشن شدن حقانیت قرآن، یعنی چون با توجه به آنکه ضمیر مذکور در انه الحق به قرآن باز میگردد (طبرسی، 5/19؛ شبر، 1/481)، آشکار شدن پدیدهها در هستی و در وجود انسان، چگونه میتواند منجر به شناخت حقانیت قرآن شود؟ تنها راه آن است که بتوان همراه با کشف پدیدهها، به نمونه هایی از آن حقایق که در قرآن آمده اشاره کرد. باید توجه داشت خود همین نکته که «به زودی بشر در معرض شناسایی آیات و پدیدهها در هستی و در درون خود قرار میگیرد» از جمله پیشگو هایی است که ما اکنون شاهد تحقق آن هستیم، یعنی پیشگویی فرا رسیدن عصر شکوفایی و بلوغ دانش بشری. برای اینکه در فهم منظور از آیاتنا شبههای پیش نیاید، نمونه هایی از آیات و پدیدهها گوشزد شده است: و من آیاته اللیل و النهار و الشمس و القمر... (فصلت/37) و من آیاته انک تری الارض خاشعة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت... (فصلت/ 39) و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابة و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر (شوری/ 29) و من آیاته الجوار فی البحر کالاعلام... (شوری/ 32). کما اینکه در سوره قبل از آن نیز پس از اشاره به بعضی آیات و پدیدهها میگوید: و یریکم آیاته فای آیات اللّه تنکرون (مؤمن/ 82). در برخی سورههای دیگر هم نمونه هایی از پدیدههای طبیعی ذکر شده است و مانع میشود از اینکه مفسری (مثلاً فیض، 2/505) بخواهد سنریهم آیاتنا را به پدیدار ساختن نشانههای عذاب منحصر سازد، چه بر فرض وجود روایاتی قابل اعتماد در این باره، این روایات حمل بر تکلم با مردم به قدر عقول ایشان میگردد؛ زیرا در آن عصر امکان فهم موضوع بصورت کنونی فراهم نبوده است.
برداشتی از آرای قرآن در زمینه توجیه علمی و تبیین حقانیت
از تبیین حقانیت تا حصول یقین، از علم تا عمل
جالب است که علاوه بر پیشگویی جهش علمی انسان و ظهور اعجاز علمی به این معنی، در آیه 54 سوره فصلت، پیشگویی دیگری صورت گرفته که نشان میدهد این ارائه آیات و پدیدهها و روشن شدن حقانیت قرآن، جنبه اتمام حجت دارد و به این معنی نیست که همه لزوما ایمان خواهند آورد، یعنی گرچه متوجه حقانیت آن میشوند اما این شناخت باعث نخواهد شد مانند یک مؤمن به قرآن، پایبند احکام آن شوند زیرا میگوید: الا انهم فی مریة من لقاء ربهم، الا انه بکل شیء محیط (فصلت/ 54) حال این سؤال مطرح میشود که چرا با وجود روشن شدن حقانیت قرآن و پی بردن به اینکه کتابی الهی است، باز هم از لقای پروردگارشان در تردید هستند؟ پاسخ درآیهای دیگر آمده است: ... فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا (کهف/ آخر) یعنی وصول به لقاء از رهگذر عمل صالح توأم با اخلاص در عبادت و عشق به پروردگار میسر است و طبعا هر چه بر میزان آن افزوده گردد، انسان به مرحله عالیتری از لقاء نایل میگردد.
1. Knowledge, Science
2. phenomenon
3. analyze= analyse
4. synthesis
5. hypothesis
6. experimenT
7. experience
1. theory
2. observation
3. این دو] گروه] گر چه از لحاظ اندیشه متفاوتند ولی در شیوه واحدند زیرا هر دو، قرآن را بر مفاهیم خاصی تطبیق کردهاند که نمیتوان دلیل و حجت قانع کنندهای بر آن اقامه کرد، پایه این تطبیقها ذوق، گمان و آرمان فردی و گروهی است نه فهم حقیقت قرآن (کیهان اندیشه، 58).
1. محمود شلتوت (1893-1963)، مفتی اعظم مصر و رئیس دانشگاه الازهر و از مفسران مصری است.
وی دارای سبک و سیاقی مستقل و متفاوت از محمد عبده (1266-1323 ق) است یعنی در برابر گرایش علمی ـ عقلی عبده گرایش سنتی-نقلی بارزی دارد. از آثار او است الی القرآن الکریم، من هدی القرآن و تفسیر القرآن الکریم، الاجزاء العشرة الاولی (نک: خرمشاهی، 30).
1. Maurice Bucaille
2. La Bible, Le Coran et Science
1. الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، المشتمل علی عجایب بدائع المکنونات و غرایب الآیات الباهرات.
1. تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی گیلانی.
2. برای آشنای با نمونهها، نک: قرآن و علوم طبیعت، تألیف مهدی گلشنی، و نیز رسالت قرآن در عصر فضا، تألیف سید عبدالرضا حجازی.
1. از جمله میتوان به آیات من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، تألیف جمال الدین حسین مهران، و نیز قرآن و پدیدههای طبیعت از دید دانش امروز، تألیف یحیی نظیری اشاره کرد.